فرهیختگان در گزارشی نوشت:
در تاکسی نشستهام و منتظرم ترافیک تمام
نشدنی، قدری آرام بگیرد تا من به خانه برسم. مسافر کناریام دختر جوانی است
که با هیجان تلفن همراهش را بالا پایین میکند، بعد کمی دستشهایش را کش و
قوس میدهد و با نچنچ بلندی رو به من و احتمالا راننده و مسافر صندلی جلو
که نیم ساعتی میشود خوابیده، میگوید: «مترو آتش گرفته، دو واگن سوخته و
50 نفر براثر دودگرفتگی مردهاند...» برق سه فاز از سرم میپرد. زنگ میزنم
به روزنامه و بچهها میگویند خبرها ضد و نقیض است، اما فاجعهای هم در
کار نیست. از دختر میپرسم که از کجا خبر این ماجرا را در تاکسی و وسط
ترافیک گرفته و دخترخانم در حالی که در آینه شانهاش مقنعهاش را مرتب
میکند، میگوید: «وایبر! خب معلومه دیگه الان کسی روزنامه و سایت
نمیخونه، وایبر همه چیز رو به دست آدم میرسونه. تازه الان مسیج جدید اومد
که آمار دقیق کشتهها معلوم نیست...» گرما و ترافیک حوصله سخن گفتن درباره
شایعهسازی را به من نمیدهد، البته میدانم که فایدهای هم ندارد. چشمانم
را میبندم و سعی میکنم ناراحتیام را نشان ندهم که راننده تاکسی
میگوید: «بفرما خانم! برای منم پیغامش اومد. تا الان 150 نفر مردن! عجب
روزگاری درست کردن برای ملت...»
اما ماجرا یک اتصالی ساده در یکی از
خطوط مترو بود که منجر به دودگرفتگی در واگنهای مترو شد و خوشبختانه خون
از دماغ هیچ کس نریخت. اما مساله ساختن شایعه است؛ شایعاتی که ما یدطولایی
در آن داریم و البته رسانههای جمعی هم در این مورد هدایت درستی ندارند و
در نتیجه به آتش این کوره میافزایند.
حتما این روزها شایعههایی
مبنیبر رسیدن داعش به ارومیه، ربودن دختران توسط داعش در شمال ایران و
دوختن لبها و چشمهای آنها، سمی بودن خرما و هزار چیز دیگر را شنیدهاید؛
اخباری که معلوم نیست منشاء آنها کجاست. هرکدام از ما برای آنکه نشان دهیم
یک رسانه درست و درمان هستیم، بدون اطمینان از صحت و سقم این اخبار، آنها
را در اختیار عموم قرار میدهیم، باور میکنیم و هیجان زده میشویم. در
برابر اینکه این خبرها شایعاتی بیش نیستند هم مقاومت میکنیم و آن را
نشنیده میگیریم و خبر را باز نشر میکنیم. شاید این مساله به این دلیل است
که ما ایرانیها شایعه را دوست داریم. رسول طلوعی، جامعهشناس اجتماعی در
گفتوگو با فرهیختگان به توصیف شایعه پرداخته و میگوید: «شایعهها بیشتر
نشاندهنده خصومت هستند.
وقتی این شایعهها در یک کشور بالا میرود
نشان دهنده این است که عدهای با مدیریتی درست میخواهند جوی آرام را بر
هم زنند. شایعهها در خانوادهها نیز به همین صورت شکل میگیرد. مثلا وقتی
خانوادهای با خانواده دیگر خصومت دارند به مرد آن خانواده انگ اعتیاد و
دزدی میزنند و اگر این کار با مدیریت پیش برود، در مدتی کوتاه تمام فامیل
از این شایعه پر میشود. این شایعه در جاهای عمومی که افراد همدیگر را
میبینند، به صورت نجوا و پچپچ، رد و بدل میشود. بهعنوان مثال وقتی
کارکنان یک سازمان در سالن ناهارخوری دور هم جمع میشوند، با زمزمههایی در
مورد وضع نابسامان سازمان و کار خود، گمانههایی را به یکدیگر انتقال
میدهند. بعضی از تکرارکنندگان این گمانهها ناهشیارانه بهخاطر دلخوریها
یا از روی خصومت، برای تخلیه روانی خود، دیگران را به پخش آن تشویق
میکنند. آنها از بازگو کردن شایعهها و پخش آن، احساس بهتری دارند.
شایعههای خصمانه از این نظر خطرناک هستند که خصومت و بیاعتمادی را در
میان متحدین یا گروههای داخل یک کشور رواج میدهند.»
نقش رسانهها در تربیت افراد برای استفاده از تکنولوژیراستی
دلیل عدم استفاده صحیح ما از بسیاری از وسایل ارتباط جمعی چیست؟ گروههای
پرشماری که هر کدام از ما در وایبر به عضویت آن در میآییم و آسایش خانگی
را از ما سلب میکنند و بیش از پیش ما را به تکنولوژی وابسته میکنند از یک
طرف و شایعهپراکنی و تشویش اذهان از طرف دیگر بیشترین و مهمترین
سوغاتیای بوده که وایبر برای ما به ارمغان آورده است. در حالی که شاید با
استفاده درست از این وسایل میتوانستیم نیازمند هیچ خبرگزاری نباشیم و
خبرها را به صورت واقعی بخوانیم. در حالی که مطابق آماری که حسین نوشآبادی
معاون پارلمانی وزیر فرهنگ ارائه میدهد، در حال حاضر هیچ کدام از خبرهای
منتشر شده در وایبر معتبر نیستند. نوشآبادی به فرهیختگان میگوید: «من فکر
میکنم بهترین جایی که میتواند فرهنگ صحیح استفاده از وایبر و دیگر وسایل
ارتباط جمعی را به ما آموزش دهد، سازمان صدا و سیماست. این سازمان
بهعنوان نهادی که با وجود بسیاری از مشکلات هنوز نزد جامعه دارای اقبال
است میتواند در سریالهایی با همین مضمون آفت عدم استفاده صحیح از این
وسایل را توضیح دهد. همچنین وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در مطبوعات و
لابهلای مصاحبههای خود میتواند نحوه استفاده صحیح از این وسایل را آموزش
بدهد.»
پرو پاگاندای رسانهای در وایبربحث
مربوط به پروپاگاندا، عملیات روانی و تهاجم فرهنگی و استفاده از ابزارهای
ارتباطی قدمتی به اندازه تاریخ بشر دارد. همواره شخصیتهای حقیقی و حقوقی
ازجمله احزاب، گروهها و سازمانها تلاش داشتهاند با استفاده از ابزارهای
جدید بر اذهان دشمن یا افراد بیطرف تاثیر گذارند و ادامه همراهی افراد
طرفدار را با خودشان تضمین کنند.
سینا راعی کارشناس ارتباطات با
توضیح پروپاگاندا به بیان علت رواج پرداخته و میگوید: «این مساله در
بسیاری از کشورها رواج دارد و برای تاثیر بر افکار عمومی در راستای اهداف
مشخصی اتفاق میافتد. مساله این است که همیشه انگیزه برای تسخیر افکار و
اذهان عمومی وجود دارد و حالا وایبر یکی از این وسایل است. ممکن است
سازندگان ابزارهای مدرن ارتباطی، تفکر تسلط بر مخاطبان و تسخیر افکار عمومی
به نفع خود را نداشته باشند اما بهطور یقین افرادی با انگیزههای قوی و
در راستای اعمال دیدگاههای خود بر اذهان عمومی و حتی تغییر نظرات مخالفان
به نفع خود یا گروه خاصی هستند. مساله این است که در شبکه یوتیوب در هر
دقیقه 15 ساعت فیلم بارگذاری میشود و بیش از یک میلیارد نفر آن را
میبینند. در مقابل رشد فزاینده استقبال و انگیزه سیاستمداران،
اقتصاددانان و اهالی فرهنگ و مذهب در مورد استفاده از این نوع ابزارها
میتوان دو نوع برخورد داشت؛ نخست برخوردهای سلبی که شامل جریمه، زندانی
کردن و جلوگیری از ورود تجهیزات و ابزارها ارتباطی میشود و دیگری استفاده
هوشمندانه و واکنش همعرض رسانهای و فرهنگی.» در پایان باید به این نکته
توجه کرد که در سالهایی که تکنولوژی در کشور ما روزبهروز با رشد
فزایندهای مواجه است، چقدر آموزش صحیح درباره استفاده از این نوع وسایل
ارائه شده است؟ آموزشی مبنیبراینکه این وسایل به شرط استفاده صحیح خوب
هستند، چراکه ما در آموزشهایمان همیشه سلبی برخورد میکنیم و صرفا
میگوییم استفاده ممنوع، اما هیچ کس به ما نمیگوید استفاده صحیح از این
وسایل میتواند به پیشبرد اهداف بشر کمک شایانی کند و برعکس آن مضرات
جبرانناپذیری دارد.