بیایید با هم در حل یک معما به مسئولان کمک کنیم؛ معمایی که چند روز از طرح آن میگذرد، ولی به رغم ساده بودن، پیچیده به نظر میرسد و هیچ کس برایش پاسخی نیافته است!
به گزارش «تابناک»، در حالی که ساکنان آن سوی خلیج فارس با کپی کاری شاخصههای معماری ایرانی تلاش دارند برای خود هویت سازی کنند، اوضاع میراث گرانسنگ پیشینیان در کشورمان به قدری وخیم است که بر سر نخواستنشان دعواست.
بهترین شاهد برای اثبات این سخن، رخدادهایی است که در روزهای گذشته در شیراز، مرکز باستانی استان فارس روی داد؛ لودرها شبانه به جان چند عمارت کهنسال و پایدار افتادند و تخریبشان کردند تا فضای مورد نیاز برای ایجاد «بین الحرمین» فراهم آید؛ اما افسوس که این معبر قرار است جای خانههای تاریخی محله اسکندری را بگیرند که قدمت برخی شان به دوره ایلخانی بازمیگردد/میگشت!
در پس غرش موتورهای قدرتمند لودرها و بیل مکانیکی، صدای ریختن خانههایی که هویت محله بودند، به گوش کسی نرسید تا چهارشنبه به صبح نرسیده، از پنج عمارت ارزشمند این دیار اثری نمانده باشد؛ چهار عمارت قدیمی به اضافه خانه تاریخی «پور نواب» که به دختر فتحعلی شاه تعلق داشت و از دوران زند باقی مانده بود.
البته آن گونه که برخی اهل فن خبر میدهند، این نخستین بار نبوده که به بهانه توسعه بین الحرمین، بخشی از میراث پیرامونی شاهچراغ را به لودرها میسپارند تا خرد و نابود شوند؛ اما هر چند بار هم که این اتفاق تکرار شده باشد، مگر میشود از تخریب خانههای ثبت شده در میراث ملی کشور شنید و سکوت کرد؟!
بدین ترتیب فردای رویداد، وقتی تصاویر خانههای تخریب شده منتشر شد، موجی از اعتراض به همراه آورد و بازخورد گسترده رسانهای، واکنشهای متعددی به این رویداد نشان داد تا مسئولان هم نسبت به آن واکنش نشان دهند و خواستار توقف روند تخریب شوند.
مسعود سلطانیفر، معاون رئیسجمهور و رئیس سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری از جمله مسئولانی بود که سریع به اتفاق رخ داده واکنش نشان داد و در پنج نامه جداگانه به دفتر مقام معظم رهبری، وزیر کشور، دادستان کل کشور، استاندار فارس و تولیت آستان حرم احمد بن موسی (ع)، توقف آنی روند تخریب بافت تاریخی شیراز را خواستار شد.
وی که وعده پیگیری حقوقی ماجرا را داد، اجرای هر گونه طرح توسعه و عمرانی در بافت تاریخی را منوط به گرفتن مجوز از مراجع قانونی ـ مثل سازمان میراث فرهنگی و شورایعالی معماری و شهرسازی ـ دانست و تلویحا فقدان چنین مجوزهایی را در کنار وجود نداشتن طرح مصوب، تخلف خواند و از رخدادهای رقم خورده ابراز تأسف کرد.
پس از سلطانی فر، نوبت پیروز حناچی، معاون وزیر راه و شهرسازی و دبیر شورایعالی معماری و شهرسازی رسید که رویداد رقم خورده را نوعی «بیمهری فرهنگی» بخواند و از پیگیری چرایی وقوع این تخریب از مسئولان استانی خبر دهد، زیرا به باور وی، فلسفه وجودی رویههای قانونی و نهادهای عالی، ایجاد وحدت رویه و پرهیز از اقداماتی مشکل ساز برای مردم و منافع ملی است که در این ماجرا، نشانی از آن به چشم نمیخورد.
اما هر چه حناچی توقف تخریب، پاسخگویی بوقع پیرامون این رویداد و همچنین تلاش برای جبران آسیبهای وارد آمده (البته در بخشهایی که هنوز امکانی برای آن وجود دارد) را نیاز امروز خواند، دیگر مسئولان سخنانی در این باره گفتند که دورنمای خوبی ترسیم نمیکند.
دورنمای نازیبا هنگامی ترسیم میشود که بدانیم به رغم گذشت چند روز از فاجعه تاریخی رقم خورده، هنوز معلوم نیست چه کسی این خانهها را تخریب کرده و ریشه قانون شکنی رخ داده در کجاست؟ یعنی کسی نمیداند چه فرد یا نهادی بدون دریافت مجوز میراث فرهنگی و شورای عالی شهرسازی و معماری و بدون طرح مصوب این بناهای ارزشمند تاریخی را تخریب کرده است؟!
نه در نامه نگاریهای سلطانی فر و نه از غور در سخنان حناچی، نمیتوان دریافت دستور تخریب را چه کسی صادر کرده است؛ اما این بعد پنهان مانده ماجرا هنگامی آشکارتر میشود که میبینیم محمدجواد عباباف، مدیرکل حراست سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری در نشست خبری خود به صراحت گفته: چگونگی تخریب این خانه تاریخی در حال بررسی بوده، ولی تاکنون مقصر اصلی آن مشخص نشده است.
بدین ترتیب، گویا یافتن متخلفان این رویداد تلخ کاری بس دشوار است؛ اما کافی است بدانیم که عوامل تخریب و ماشین آلات راهسازی شرکت کننده در تخریب در محل رویداد حاضرند تا دریابیم شناسایی عواملی که دستور این تخریب را صادر کردهاند، نمیتواند کار دشواری باشد!
به عبارت بهتر، آنچه به مانند معما در سخنان مسئولان بازتاب مییابد، بسیار ساده است که میتوان با چند پرسش ساده به پاسخ نهایی اش رساند و حتی پس از آن، به پشتوانه شکایتی که وعده طرحش در محاکم قضایی مطرح شده، خاطیان و قصورکنندگان را معرفی کرد تا در سایه این اقدامات، ترس از تکرار چنین خطاهایی، مانع وقوع چنین رخدادهایی شود، ولی در کمال ناباوری می بینیم اینچنین نمیشود.
اینجاست که میتوان دریافت چرا پس از سالها تخریب خانههای تاریخی در یکی از مهدهای تمدن ایران زمین، برخی به خود اجازه میدهند بدون گرفتن موافقتهای لازم و پیمودن روندهای قانونی، شبانه لودرها را به جان تاریخ کشور بیندازند و نه متخلف معرفی شوند و نه انتظار عقوبتی را بکشند که سزاوارش به نظر میرسند!