شصتوششمین نمایشگاه بینالمللی کتاب در فرانکفورت با حضور بیش از صد کشور جهان، در شرایطی پایان یافت که مجموع عناوین به فروش رفته از ایران در این نمایشگاه ۱۲ عنوان اعلام شده است؛ رویدادی که با توجه به حجم تألیفات ادبی و علمی کشورمان، شبیه یک شوخی است!
به گزارش «تابناک»، در پنجمین روز از شصتوششمین دوره نمایشگاه بینالمللی کتاب در فرانکفورت، با حضور بیش از۲۷۰ هزار میهمان و میزبان از بیش از صد کشور جهان و جلو دیدگان بیش از ۹ هزار گزارشگر و فعال رسانهای، این نمایشگاه به کار خود پایان داد تا سرانجام همچون ادوار پیشین، مشخص شود این دوره نیز دستاورد چندانی برای حوزه کتاب ایران و به طور مشخص اقتصاد حوزه کتاب نداشته است.
در این دوره، غرفه اصلی ایران در سالن شماره پنج نمایشگاه بود و نسبت به سالهای گذشته، فضای آن گستردهتر، تدارک و امکانات ناشران بهتر و شمار آثار عرضه شده بیشتر بود و نظم و آرایشی بهتر داشت. افزون بر غرفه عمومی به مساحت ۲۰۰ متر و غرفهای کوچکتر برای عرضه آثار کودک و نوجوان، «خانه کتاب» نیز در بخش نشر دیجیتال در سالن شماره چهار، غرفهای جداگانه داشت که در آن به ارائه کتابها و خدمات اینترنتی میپرداخت.
امسال کوشک یا همان پاویونِ مهمان ویژه نمایشگاه به فنلاند تعلق داشت. این کوشک «فنلاند کول» به معنی فنلاند عالی با تالار ویژهای به شش بخش دایرهشکل تقسیم شده بود که هر بخش به موضوعی در زمینه خواندن و نوشتن میپرداخت. در حالی که در یکی از بخشها کودکان یاد میگرفتند چگونه میتوان از یک خواننده تسلیم و بیاراده به خوانندهای مسلط بر متن و با اراده تبدیل شد، در بخش دیگر دستگاهی رایانهای با ثبت امواج مغز، شعری مناسب با احساسات فرد، انتخاب میکرد.
بیش از ۳۴۰۰ برنامه پیرامونی یا فوق برنامه، از سخنرانی و گفتوگو گرفته تا نمایش فیلم و تئاتر و نقاشی و عکاسی، در چهارچوب نمایشگاه کتاب برگزار شد. امسال نیز همانند سالهای پیش، اعطای جایزههای گوناگون از فرازهای برنامههای پیرامونی نمایشگاه کتاب فرانکفورت بود. جایزه خوشطرحترین کتاب به نویسنده آلمانی، کریستینا روکل، برای کتابش با نام «و سر ترکید» اهدا شد. در پایان هم «جایزه صلح کتابداران و کتابفروشان آلمان» به نویسنده منتقد آمریکایی و کارشناس به نام دادهپردازی، جرون لنیر، اهدا شد.
گذشته از ناشرانی چون «کانون پرورش فکری» و «المصطفی» و «الهدی» که مستقیم از کمکهای رسمی و دولتی بهرهمند هستند، چند انتشاراتی دیگر مانند نشر «ساقی» در غرفه بزرگ جمهوری اسلامی ایران بودند که شهرت عمومی نداشتند. شاید تنها شخصیتی که اندکی جای خالی ناشران و نویسندگان مطرح و مستقل ایران را در این دوره پر میکرد، هوشنگ مرادی کرمانی، نویسنده قصههای خاطرهانگیز «خاطرات مجید» بود که برای رونمایی ترجمه کتاب تازهاش «خمره» به نمایشگاه فرانکفورت رفته بود.
اما شاید نکته اصلی درباره نمایشگاه فرانکفورت، گزارش امیرمسعود شهرامنیا، مدیرعامل مؤسسه نمایشگاههای فرهنگی درباره میزان فروش رایت آثار ایرانی بود. شهرام نیا اعلام کرد، کپی رایت ۱۲ کتاب ایرانی در این نمایشگاه قطعا به فروش رفته است؛ آماری که در نگاه نخست، گمان میشود اشتباه بود، اما حقیقت امر آن است که کل دستاورد ایران از این نمایشگاه همین ۱۲ کتاب است و تصور اینکه رقم کلانی در این زمینه جابجا شده نیز دور از واقعیتهای موجود است.
در این شرایط که عملاً کتاب ایران نقش بسیار کمرنگ در فضای جهانی دارد، یورگن بوس (Jürgen Buss) رئیس نمایشگاه بین المللی کتاب فرانکفورت متأثر از رایزنیهای صورت پذیرفته، گفت: «یکی از گزینههای جدید مهمان ویژه سال ۲۰۲۰ ایران است». ایران قرار است پاویونِ مهمان ویژه نمایشگاه یا همان «کوشک» را شش سال دیگر در اختیار بگیرد؛ اما آیا حقیقتاً حوزه کتاب کشورمان شش سال دیگر حرفی برای گفتن خواهد داشت و حتی دستاوردهایی را که فنلاند عرضه کرد، شش سال دیگر نیز میتواند ارائه دهد؟!
آنچه مسلم است، اینکه تنها یک تحول بزرگ میتواند منجر به چنین تغییرات سریعی شود که با توجه به نبود دورنمایی روشن در عرصه کتاب، بعید است بتوان چنین تحولی را دید. با این اوصاف، مشخص نیست چرا مسئولان حوزه کتاب کشورمان، مصرانه در پی گرفتن عنوان میهمان نمایشگاه کتاب فرانکفورت در این دوران هستند که حقیقتاً حوزه کتاب ایران در سطح بینالمللی ـ دستکم در عرصه عرضه و تقاضا ـ حرف چندانی برای گفتن ندارد؟
آنچه مسلم است، آنچه میتواند یک آمار مثبت ـ از منظر افکارعمومی ـ برای مدیران حوزه کتاب محسوب شود، انتخاب کتب تأثیرگذار برای مخاطب غیرایرانی، ارائه این کتب به مترجمان بسیار برجسته برای ترجمه به دیگر زبانها به ویژه انگلیسی، عربی، فرانسوی، اسپانیایی و آلمانی و سپس بازاریابی برای این کتابهاست.
متأسفانه بخش اعظم ترجمههای صورت پذیرفته به این زبانها نیز نه بر پایه نیازسنجی بازار اروپا، بلکه سفارشی بوده و به همین دلیل، بیشتر کتابهای ترجمه شده در سطح جهان بدون مشتری هستند و در این میان، میتوان به آمارهای رسیدن کتابها به چاپ سوم، بیستم، پنجاهم و صدم که نتیجه تلاش نهادها برای خرید فلهای کتب است، دلخوش کرد و چشم بر واقعیات حوزه کتاب کشور در عرصه داخلی و عرصه بینالمللی بست.