وزیر از استاندار خواسته که بساط شکار غیر مجاز برچیده شود و بالاترین مقام استانی محیط زیست در واکنش از برنامهای چندین ساله با شیب ملایم برای برچیده شدن این بساط سخن گفته؛ آیا از این واکنش عجیبتر سراغ دارید؟
به گزارش «تابناک»، هر ساله با فرا رسیدن فصول سرد سال، هنگامی که سیل پرندگان مهاجر از قطب شمال به سرزمینهای گرمسیری از جمله کشورمان سرازیر میشود، اخباری از تالابهای شمالی کشورمان به گوشمان میرسد که به هیچ وجه خوشایند نیست؛ اخباری که حکایت از کشتار و قلع و قمع شدید این مهمانان تازه از راه رسیده دارد و نوعی لجام گسیختگی در صید و شکار این گونهها را نشان میدهد.
از این رو از لجامگسیختگی صید به ویژه پیرامون تالابهایی که در مازندران وجود دارد سخن میگوییم که میبینیم برای صیادان و شکارچیان نه تنها مسائلی چون مجاز یا غیر مجاز بودن و حتی محدودیت شکار برای حفظ گونه هیچ جایگاهی ندارد، بلکه اصولا اهمیتی ندارد که قرار است چه چیزی شکار شود؛ از این روست که هیچ پرنده حلال و حرام گوشتی از دست ایشان زنده خارج نشده و علاوه بر آن، در صورتی که کراهت شدیدی از خوردن یک پرنده صید شده در عموم وجود داشته باشد، نهایتا حیوان برای تاکسیدرمی کردن کشته میشود.
سالهاست که انبوه دامها و تلهها و شلیکهای متعدد، از امثال تالابهای کم نظیری چون فریدونکنار، قتلگاهی کم نظیر برای پرندگان بینظیر مهاجر ساخته برخی از آن با نسل کشی یاد میکنند ولی حتی غیر مجاز بودن این عمل نیز نتوانسته موجبات برچیده شدنش را فراهم آورد تا فعالان محیط زیست به این نتیجه برسند که دستشان به جایی بند نیست و به اصطلاح «آنچه به جایی نرسد، فریاد است!»
البته امسال حکایت متفاوتی رقم خورده است؛ حکایتی که برخی فعالان محیط زیستی آن را رقم زدند و موجبات بروز واکنشهایی در مسئولان را فراهم آوردند. حرکتی به غایت نکو که با راهاندازی کمپین آغاز شد، به مذاکره با مسئولان برای نشان دادن ابعاد مختلف ماجرا ادامه یافت و در حالی که امید به ثمر نشستن آن به شدت کمرنگ بود، موجب شکل گیری جلساتی ویژه در استان مازندران برای مقابله با این قانونشکنی آشکار و گسترده شد.
متأسفانه باید اذعان داشت که این اتفاق در ادامه ابتر ماند، زیرا هیچ خبری از مقابلهای که مسئولان مختلف استانی وعده انجامش را داده بودند، نشد تا به نظر برسد که جریانی هماهنگ و البته قدرتمند مانع از شکلگیری عزمی برای پایان دادن به نسل کشی پرندگان در تالابهای شمالی کشورمان میشود؛ البته این انتهای ماجرا نبود.
طی روزهای گذشته، حجتالاسلام مصطفی پورمحمدی، وزیر دادگستری با سفر به مازندران و طی بازدیدی که از تالاب بینالمللی ازباران داشت، بعد از آنکه از زیباییهای چشمنواز پرندگان مهاجر در منطقه بهرهمند شد، با تأکید بر اینکه این طبیعت زیبا باید حفظ شود و اجازه ورود افراد سودجو به حاشیه آن داده نشود، از استاندار مازندران خواست تا حواشی مربوط به تالابهای فریدونکنار به ویژه در حوزه شکار غیرمجاز برچیده شود.
این سفر در حالی بعد به روستای ازباران، برگزاری مراسم یادواره ۴۴ شهید این روستا و در نهایت معرفی روستای ازباران به عنوان یکی از روستای نمونه کشوری ختم شد که وزیر دادگستری را جمعی از مسئولان استانی، از جمله مدیر کل حفاظت محیط زیست استان همراهی میکردند تا به نظر برسد که بهترین مقدمات برای برخورد شایسته با شکارچیان و صیادان غیر مجاز فراهم آمده است.
این در حالی است که ساعاتی نگذشته، به نقل از ناصر مهردادی، مدیر کل محیط زیست استان اظهارنظری عجیب در خبرگزاریها منتشر شد که تطبیق آن با درخواست وزیر دشوار است. وی در گفتوگو با مهر از طرحی پنج ساله برای حمایت از پرندگان مهاجری چون قوهای آوازهخوان خبر داد و گفت: «در راستای این طرح، در یک برنامه زمانی پنج ساله با شیب ملایم، دامهای هوایی و کرس که از روشهای صید پرندگان است، جمع آوری و نسبت به ساماندهی تالاب و ممنوعیت صید و شکار اقدام میشود».
بدین ترتیب صیادانی که از اظهار نظر وزیر دادگستری نگران شده و میپنداشتند سلسله واکنشهای بروز کرده به معنای برچیده شدن بساط پر سودشان است، خیالشان از همه بابت راحت شد، زیرا همه به خوبی میدانیم معنای ارائه برنامه پنج ساله توسط مدیری که معلوم نیست عمر دوران خدمتش چه زمانی به اتمام میرسد، در دولتی که خیلی کمتر از طول برنامه از عمرش مانده و در برنامهای که هر روز و هر ساعت ممکن است متحول شود، یعنی چه!
جالبتر اینجاست که میبینیم به دلیل شیوع آنفلوآنزای پرندگان، چند هفتهای است بحث ممنوعیت شکار بار دیگر مطرح شده و پس از اعلام رسمی این ممنوعیت در استان گلستان، چند روز پیشتر، مدیر کل محیط زیست استان مازندران از اعمال این ممنوعیت در استان تحت امر خود هم خبر داده است؛ اینجاست که میتوان پرسید اگر شکار ممنوع است، چرا سامان دادن شکار و صید بیرویه در منطقه به برنامه پنج ساله نیاز دارد و همین امروز نباید با کسانی که این ممنوعیت را به سخره میگیرند، برخورد نمود؟!
آیا این تناقضها و پراکندهگوییها بهترین شاهد برای نشان دادن فقدان عزم مقابله با نسل کشی پرندگان نیست؟ آیا انتظار برای تحقق برنامه پنج ساله در حالی که میدانیم ممکن است، برخی از گونههای منحصربفرد به دلیل شکار بیرویه از عرصه حیات نیست شده و برای همیشه منقرض شوند، تفاوتی با وعده سر خرمن دادن دارد؟!