حسن هانیزاده نوشت: رهبر انقلاب هرگز با این لحن در مورد آلسعود اظهار نظر نکرده بودند؛ عربستان تلاش داشت تا به بهانهی ناامنیهای یمن، دست رژیمهای مزاحم مانند رژیم صهیونیستی را برای تسلط بر بابالمندب باز بگذارد.
به گزارش پایگاه اطلاعرسانی دفتر حفظ و نشر آثار آیتالله العظمی خامنهای،حسن هانیزاده تحلیلی بر بیانات اخیر رهبر معظم انقلاب درباره هشدار به آلسعود با عنوان «راز یک هشدار تاریخی» ارائه کرده است که متن آن در ادامه میآید:
هشدار شدیداللحن رهبر معظم انقلاب اسلامی به حکام عربستان در خصوص ادامه کشتار مردم بیدفاع یمن بلافاصله مورد توجه رسانههای منطقهای وبینالمللی قرار گرفت. این هشدار در واقع از شکلگیری یک بحران جدید منطقهای وبینالمللی جلوگیری کرد و موجب تغییر معادلات موجود در منطقه و فروپاشی ائتلاف عربی – اسلامی علیه ملت یمن شد. مصوبهی اخیر پارلمان پاکستان مبنی بر منع نیروهای مسلح از اعزام نیروی نظامی برای کمک به عربستان در راستای سرکوب ملت یمن بلافاصله پس از هشدار رهبری صورت گرفت. از همین رو، رمزگشائی از راز هشدار رهبر انقلاب اسلامی، اندکی پس از انتشار آن سخنان، مورد توجه کارشناسان نظامی و سیاسی خارجی قرار گرفت.
* اهمیت استراتژیک یمن
پردازش واقعبینانه به رخدادهای یمن و شرایط اجتماعی و جغرافیائی این کشور باید در مدار توجه تحلیلگران قرار گیرد. یمن که یکی از کهنترین کشورهای عرب بهشمار میرود به لحاظ تمدن تاریخی و بهدلیل موقعیت جغرافیائی و قرار داشتن در کنار تنگهی استراتژیک بابالمندب همواره مورد طمع بیگانگان در طول تاریخ بوده است. بررسی تحلیل تاریخ یمن نشان میدهد که مردم این کشور از صدر اسلام تاکنون همواره عشق خالصانهای نسبت به اهل بیت علیهمالسلام داشته و دارند. از زمان فتح یمن در صدر اسلام، رفتار انسانی و اسلامی حضرت امیرالمؤمنین علیهالسلام که به امر پیامبر اکرم صلیالله علیهوآلهوسلم مأمور فتح یمن شد، منجر به گرایش مردم یمن نسبت به سلالهی پیامبر و اهل بیت علیهالسلام شد. لذا ساختار حکومتی یمن از پایان قرن سوم میلادی تا سال 1962 میلادی برگرفته از تأثیرپذیری مردم یمن از مکتب اهل بیت علیهالسلام بوده است.
حاکمیت یکهزار سالهی زیدیها که به دلیل قیام برای انتقام خون زید بن علی بن الحسین علیهم السلام به این نسب مفتخر شدهاند شرایط اجتماعی و مذهبی ویژهای بهوجود آورد که با تشکیل فرقهی ضالهی وهابیت در عربستان، تعارض میان زیدیها و وهابیها را دامن زد. برخی از تحلیلگران حتی معتقدند یکی از دلایل تأسیس فرقهی ضد اسلامی و ضد شیعی وهابیت توسط انگلیسیها در عربستان، به دلیل نفوذ تشیع در یمن، و جلوگیری از گسترش آن بوده است. در حال حاضر نیز زیدیهای یمن بیش از 65درصد جمعیت فعلی این کشور را تشکیل میدهند.
از سال 1970 تاکنون عربستان بهعنوان همسایهی بزرگ و ثروتمند یمن در شکلدهی و ترکیب دولت و ساختار نیروهای مسلح و دستگاههای امنیتی یمن نقش پر رنگی ایفا کرده است. البته نگاه عربستان به یمن نگاهی کاملا طایفهای است که این نگاه از سال 1979 با پیروزی انقلاب اسلامی ایران با حساسیت بیشتری دنبال شد.
* تأثیر انقلاب اسلامی بر تحولات یمن
پس از پیروزی انقلاب اسلامی حوثیهای یمن که زیرمجموعهی زیدیها بهشمار میروند با اتکاء به انقلاب اسلامی تلاش کردند تا هویت خود را در یمن باز یابند. مرحوم علامه بدرالدین الحوثی با سازماندهی شیعیان یمن که 15درصد از زیدیهای این کشور را تشکیل میدهند تلاش کرد تا مکتب اهل البیت علیهالسلام را در یمن احیاء کند. اما عربستان که نسبت به حوثیهای شیعه بیش از زیدیها حساس بود، درصدد گسترش نفوذ وهابیها در مناطق شمالی یمن که خاستگاه اصلی حوثیها بود برآمد. تأسیس بیش از 400 مدرسهی وهابی در مناطق صعده، صنعا، تعز، لحج، ابین و اب در راستای تضعیف حوثیها وتقویت وهابیهای یمن قرار داشت.
با اینکه علیعبدالله صالح، دیکتاتور سابق یمن، خود از طایفهی زیدیها بود اما بهدلیل دریافت کمک مالی از عربستان در سرکوب حوثیها نقش داشت. از سال 2004 تا سال 2010 عربستان با کمک علی عبدالله صالح 6 جنگ را بر حوثیها تحمیل کرد که حاصل آن هزاران شهید و دهها هزار مجروح بود. پس از خیزش مردم یمن علیه علیعبدالله صالح، عربستان و برخی کشورهای عرب عضو شورای همکاری خلیج فارس برای مصادرهی انقلاب مردم یمن، انتقال قدرت را در یمن مدیریت کردند.
عربستان برای منع حوثیها از شرکت در ساختار قدرت، عبد ربه منصور هادی که به مدت 20 سال معاون رئیسجمهوری یمن بود و در سرکوب حوثیها نقش داشت را بر مردم یمن تحمیل کرد. اعتراض انصارالله که شاخهی سیاسی حوثیها بهشمار می رود از شهریورماه سال گذشته به دلیل مقاومت عبد ربه منصور هادی در برابر ارادهی مردم آغاز شد. بنابراین سلسله جریانسازیهایی علیه انصارالله توسط عربستان، عناصر وابسته به وهابیت، سران قبایل مناطق مکلا، عدن و ذمار، و نیز وابستگان به عبد ربه منصور هادی یمن صورت گرفت. عربستان سعودی برای مقابله با حوثیها تلاشهایی کرد و اهدافی را هم اعلام کرد تا حملات خود را علیه مردم بیگناه یمن مشروع جلوه دهد. این امر اگرچه در ابتدا موفق جلوه کرد اما به نظر میرسد رایزنیهای دیپلماتیک ایران، در کنار دیدار هوشمندانهی رهبر انقلاب با اردوغان، رئیسجمهور ترکیه، و از همه مهمتر هشدار شدیداللحن رهبر انقلاب نسبت به پیامدهای ادامهی حملات هوائی و زمینی عربستان به یمن، یکی از دلایل نرسیدن عربستان به اهداف اعلامی شد و حتی برخی کشورها نسبت به سیاستهای خود تجدیدنظر کردند.
* دلایل هشدار رهبر انقلاب به عربستان
اما سؤال آن است که چه دلایلی در پشت هشدار شدیداللحن رهبر انقلاب نهفته بود؟
به نظر میرسد رهبر انقلاب چند محور مهم و چند موضوع حساس را مورد توجه قرار دادهاند زیرا با اینکه عربستان در گذشته در امور داخلی سوریه، عراق و لبنان دخالتی تخریبی داشت اما ایشان هرگز با این لحن در مورد آلسعود اظهار نظر نکرده بودند. بنابراین دخالت سعودیها در یمن میبایست چیزی فراتر از حوادث گذشته از منظر ایشان باشد. اگرچه میتوان به موضوعات مختلفی اشاره کرد، اما در ذیل تنها به ذکر دو دلیل به اختصار از آنها خواهیم پرداخت:
یکی از مسائل حساسی که عربستان از دخالت در تحولات داخلی یمن قصد داشت آن را عملیاتی کند، تحمیل یک جنگ مذهبی در منطقه است که قربانیان آن نهایتا مسلمانان اعم از شیعه و سنی خواهند بود. یعنی همان کاری که پیش از این در برخی کشورهای دیگر منطقه نیز اتفاق افتاده است. بدون شک بخشی از اتفاقاتی که در سوریه، عراق، لبنان و صفآرائیهای موجود در این کشورها رخ داده، ناشی از دخالت تخریبی عربستان است. اگر چه عربستان در عراق و سوریه با شکست مواجه شد و نتوانست ساختار سیاسی این دو کشور را تغییر دهد اما اکنون تلاش میکند تا تجربهی «سیاست تخریبی» خود را بار دیگر در یمن به کار گیرد. موضوعی که برخلاف «خواست مردم» است و از همینروی، همانگونه که در کشورهای دیگر با شکست مواجه شده است، بدون تردید در یمن نیز محکوم به شکست خواهد بود. «سنت تاریخ» همواره بر این بوده است که اگر «ارادهی جمعی مردم» بر هر موضوعی متمرکز شود، پیشبرنده و پیروز آن میدان خواهند بود. تاریخ را «ارادههای مردمی» میسازند و متأسفانه گویا عربستان سعودی و در مقیاس بالاتر، ایالات متحده و برخی قدرتهای غربی که در حقیقت پشتیبان معنوی عربستان در این اقدام بودهاند، غافل از این سنت مهم تاریخ بودهاند.
موضوع دیگر اینکه عربستان تلاش داشت تا به بهانهی ناامنیهای یمن، دست قدرتهای فرامنطقهای و برخی رژیمهای مزاحم مانند رژیم صهیونیستی را برای تسلط بر بابالمندب باز بگذارد. باب المندب در واقع دو دریای مهم خلیج عدن و دریای سرخ را بههم ارتباط میدهد و از نظر دریانوردی بینالمللی، دومین تنگهی مهم منطقه پس از تنگهی هرمز تلقی میشود. تسلط بر بابالمندب میتواند موجب تقویت رژیم جعلی صهیونیستی در منطقه شود. موضوعی که البته بعید است اتفاق بیفتد. تقویت رژیم صهیونیستی میتواند دست این رژیم افراطی و وحشی را برای تعرض به سایر کشورهای عربی باز کند.
* سرنوشت جنگها بر روی زمین نه هوا!
با توجه به موضوعات گفته شده، رهبر انقلاب با توجه به حساسیت شرایط جغرافیائی، اجتماعی و مذهبی یمن و وجود سلاحهای گسترده در میان قبایل این کشور، نسبت به پیامدهای دخالت عربستان در مسائل داخلی یمن هشدار دادند. این موضوع البته بیش از همه برضرر عربستان تمام خواهد شد و سخن رهبر انقلاب، اگر چه جنبهی «هشدار» داشته است اما از سویی دیگر، «نصیحتی خیرخواهانه» برای حاکمان جدید و البته کمتجربه و جوان این کشور است. عربستان سعودی با فرض داشتن توان هوایی خود، حمله به یمن را آغاز کرده است. اما سرنوشت جنگها بر روی «زمین» مشخص میشوند نه «هوا». اگر عربستان نیروی زمینی خود را وارد یمن کند در واقع با یک جنگ فرسایشی طولانی مدتی مواجه خواهد شد که هزینههای سنگین مالی وانسانی برای رژیم عربستان به همراه خواهد داشت. از طرفی دیگر، با توجه به سابقهی تاریخی مردم یمن، که مردمانی حماسی، جنگجو، شجاع و کارآزمودهی در جنگها هستند، خیلی بعید است که عربستان بتواند جان سالم از آن به در برد. به نظر میرسد اظهارات رهبر انقلاب مبنی بر اینکه مردم یمن ضربهی سختی به رژیم آلسعود خواهند زد نیز ناظر بر توان مقابلهی میدانی ملت یمن با ارتش عربستان بوده است.