وقتی از عزا تا عروسی در دست مردم اسلحه های پری باشد که از قضا ماشه هایشان هم چکانده میشوند، جای تعجب ندارد که بشنویم در نزاع های پیش آمده هم عده ای خونشان به جوش آید و خیلی سریع به آخر خط برسند و طرف مقابلشان را هدف قرار دهند! اتفاق شومی که اگر نزاع از دعوای بین دو نفر یا حتی دو خانواده بزرگتر شود، فاجعه ای مانند غائله خونین روزهای اخیر «باغملک» رقم میخورد.
به گزارش «تابناک»، داستان تیراندازی و کشتار با سلاح های گرم در برخی شهرهای کشورمان داستان جدیدی نیست و بسیاری از افرادی که خواننده اخبار حوادث هستند، بارها روایات دردناکی درباره آن خواندهاند و حتی میتوانند با جزئیات درباره عروسی هایی که با تیراندازی افراد ناشی، رنگ عزا گرفته و خونبار شده، سخن بگویند ولی با وجود همه این روایات، باز داستان درگیری خونین اخیری که از شرق خوزستان مخابره شد، به شدت تعجب آور و دردناک است.
داستان از روستای «پتک جلالی» در حومه باغملک آغاز شد؛ از روستایی که ساکنانش سالهاست بر سر اختلافی قدیمی، صلح و صفا را فراموش کردهاند و بر سر مالکیت برخی زمین ها، با یکدیگر در نزاع هستند؛ اعضای دو طایفه که نه خودشان توانستهاند مشکل را رفع کنند، نه سران و بزرگان طایفه شان و نه حتی مسئولان مختلف.
با این مقدمه حتما متوجه شدهاید که نزاع خونینی که اخیرا در این خطه از کشورمان به وقوع پیوسته، نه نزاعی معمولی و آنی که برگرفته از اختلافی قدیمی است که هر از چندگاهی سر باز میکند، خشم عمومی را بر میانگیزد، فوران میکند و کلی خسارت به بار میآورد؛خسارت هایی که متأسفانه بیشتر جانی هستند تا مالی و نمونه آخرشان به خوبی گواهی دهنده این موضوع است؛ یازده جان باخته در درگیری طایفهای که البته در برخی روایت ها، دوازده تن ذکر شدهاند.
کافی است، یک بار از یک تا دوازده را بشماریم تا وخامت اوضاع دستمان بیاید؛ دوازده پدر، پسر، فامیل، دوست، همسر، یار و... به ابدیت کوچ کردند سوگی بر دل نزدیکانشان نشاندند که درمانش خیلی سخت و شاید نشدنی است؛ تازه همه این اتفاق شوم در حالی با این وسعت رقم خورده که ظاهرا مسئولان انتظامی و حتی امنیتی منطقه خود را به غائله رسانده و تلاش کردهاند که مانع از شدت آلام این نزاع خونین شوند، وگرنه چه بسا... .
و البته میتوان به از دست رفتن این جان های عزیز، تخریب برخی مادیات را هم افزود و از آتش زدن خودرو، منزل و برخی لطمات دیگر هم سخن گفت تا فضای خونین این نزاعِ وسیع بیشتر برایمان ملموس شود. درگیری خونینی که حالا خبر میرسد 125 نفر در ارتباط با آن دستگیر شدهاند و روایت های دیگر، حکایت از حضور حدود سیصد تن در آن را داشتهاند. گویی خیلی پیشتر از آنکه مأموران متوجه وخامت روابط دو طایفه و احتمال درگیری شان در روستای پتک جلالی شوند، دو طرف یارکشی کرده و مقابل هم صف آرایی نموده بودند.
این را میشود از یک تناسب ساده ریاضی فهمید. از مفروض گرفتن این نکته که بخشی از حاضرین در روستا در نزاع حضور داشتهاند و اغلب اهالی از نزاع دوری کردهاند. با این حساب، نزاع سیصد نفری معنایی جز حضور چند هزار تن در آن روستا نخواهد داشت که با توجه به روایت اوضاع اقتصادی روستا نشینان پتک جلالی، غیر ممکن به نظر میرسد. یعنی ناگزیر باید بپذیریم دیگی که به تازگی در این روستا جوشیده، جان عده ای را ربوده و عده بیشتری را مجروح و داغدار کرده، خیلی زودتر بار گذاشته شده است اما ظاهرا کسی متوجه این اتفاق نشده!
نه متوجه دیگی که داشت میجوشید و میشد انفجارش را حدس زد، نه متوجه اختلافی که این دیگ را میجوشاند و میشد با روش های مختلف در مهارش کوشید و نه حتی متوجه سلاح هایی که در دست مردم آزادانه دست به دست میشوند و به هر بهانهای، ماشه شان را میچکانند؛ گاه برای اعلام سرمستی جشن ازدواج، گاه به بهانه اعلام بزرگی فردی که رخت از جهان بسته و گاه به وقت نزاع!
با این حساب عجیب نیست ببینم نزاعی که چند صد تن در آن حضور داشتهاند و حدود نیمی شان به اتهام ایجاد جراحت و مرگ یازده دوازده تن دستگیر شدهاند، موضوع هیچ بحث ویژه خبری در رسانه ملی نمیشود و هیچ واکنش درخوری نمیگیرد؛ گویی همه میدانند که اگر قرار به محاکمه باشد، پیش از نزاع کنندگان دو طایفه در باغملک که عامل اختلافشان زمین است، خیلی های دیگر را باید به جرم قصور، محاکمه، یا دست کم توبیخ و تنبیه کرد!