پرورش روباه برای کندن پوست آن کم بود، حالا خبردار میشویم پرورش گونهای ارزشمند و در خطر انقراض هم در کشورمان شروع شده است؛ البته نه به منظور حفظ نسل این گونه که برای کشتار و عرضه گوشت آن به بازار!
به گزارش «تابناک»، هرچه مسائل زیست محیطی در سال های اخیر مورد توجه عموم قرار گرفته و به طور ویژه، مسائل مربوط به حیات وحش کشورمان برای بسیاری تبدیل به دغدغه شده، ظاهرا راه برای دست درازی های جدید به حیات وحش هم باز شده است، به گونه ای که میبینیم برخی نه تنها از بیان دست درازی هایشان ابایی ندارند، که با افتخار از آن یاد کرده و حتی شیوه شان را تبلیغ هم میکنند.
این را میشود از خبر پرورش گوزن در یکی از استان های شمالی کشورمان فهمید که متأسفانه تحت حمایت یک نهاد جهادی صورت گرفته و آنقدر موجه به نظر میرسد که مدیران رسانه ملی برای ترویجش پیش قدم میشوند و خبر آن را با افتخار بیان میکنند؛ بی آنکه بپرسند آیا چنین کاری قانونی است یا خیر و یا تلاش کنند به ابهاماتی که پدید آمده پاسخ دهند.
حسين نادري ورندي، مسئول بسيج سازندگي ساري که نهاد متبوعش حامی طرح پرورش گوزن است، در این باره به خبرگزاری صدا و سیما میگوید: «سوددهي بيشتر در مقايسه با پرورش گاو و گوساله، فرصت مناسبي براي پرورش گوزن در مازندران است. علاوه بر آن، نياز نداشتن پرورش گوزن به محيط سرپوشيده و سازگاري با شرايط آب و هوايي و چراگاه هاي شمال دیگر فرصت های پرورش گوزن است».
و با این مقدمه نتیجه میگیرد که اتفاق بسیار مثبتی در حال وقوع است، زیرا با پرورش این گونه کم نظیر، هم محصولی جدید به سبد غذایی مردم افزوده میشود و هم میتوان شکارگاه دایر کرد و گوزن های پرورش یافته را در آنجا به شکارچیان سپرد؛ همان شکارچیانی که اکنون نمیتوانند با خیال آسوده گوزن بکشند، چون این گونه محافظت شده و در صورت به دام افتادن حین شکار آن، دچار مشکل خواهند شد.
اما گوزن های پرورشی از کجا آمده اند؟ این شاید نخستین پرسشی باشد که نه خبرنگار رسانه ملی و نه پرورش دهندگان گوزن به سادگی از کنار آن عبور کردهاند. سؤالی کلیدی که میتواند ماهیت این طرح را زیر سؤال برده و از همین ابتدا مضر بودن آن را برای حیات وحش آشکار کند، چون ثابت میکند زنده گیری این گونه در خطر انقراض نه تنها مجازاتی ندارد، بلکه کار پر سودی است!
این در حالی است که نمیتوانیم بپذیریم زنده گیری گوزن برای آغاز این طرح تنها یک نوبت رخ داده و دیگر تکرار نخواهد شد، زیرا میدانیم حیواناتی که به عنوان دام (دقت کنید که در حالت عادی، گوزن «دام» به حساب نمیآید و از این نظر اتفاقی استثنایی رخ داده است!) نگهداری میشوند و پرورش مییابند، بعد از چند نوبت زاد و ولد، به جهت خلاصی از افت ها و مشکلاتی که با آن مواجه میشوند، باید تجدید نژاد شوند؛ اتفاقی که مرغداران و آنهایی که در دامداری و دامپروری سر رشته دارند، از آن آگاهی دارند.
بدین ترتیب میشود فهمید که روند صید گوزن های باقی مانده در اقلیم کشورمان ادامه دار خواهد بود، زیرا پرورش آن آغاز شده و به گفته مسئولان رو به گسترش است؛ آنقدر که مسئول بسیج سازندگی استان با خوشحالی از تکثیر مرکز پرورش گوزن خبر میدهد و میگوید: «پس از پايان دوره آموزشي 70 گوزن مولد از دو مرکز نگهداري استان مازندران با ارائه تسهيلات و پشتيباني بسيج سازندگي به پرورش دهندگان اعطا خواهد شد».
اما مگر چند رأس گوزن در کشورمان مانده و توانستهاند نسل خود را از خطر انقراضی که شکارچیان و عوامل طبیعی و غیرطبیعی بر سر ایشان گستردهاند، حفظ کنند؟ جالب است که گزارش رسانه ملی به این سؤال پاسخ داده: حدود 844 رأس؛ جمعیتی به شدت شکننده که اهالی فن آن را «در آستانه انقراض» توصیف میکنند، ولی این موضوع هم نتوانسته مانع دست درازی به این گونه بی نظیر ایرانی شود.
تلخ تر آنجاست که میبینیم مسئولان پرورش دهنده گوزن، طرح خود را اقدامی در راستای محافظت از نسل این حیوان اعلام میکنند و مدعی هستند که پرورش گوزن مانع از شکار آن خواهد شد؛ استدلالی به شدت سطحی که دلایل بسیاری برای مردود بودن آن میتوان مطرح کرد. مثل مشابهت آن با استدلالی که صاحبان سیرک یا باغ وحش ها برای شناساندن گونه های مختلف به مردم میآورند؛ اما در هیچ کجای دنیا به صدور اجازه زنده گیری حیوانات از طبیعت برای ایشان نشده است.
این نکته کلیدی را از یاد نبرید که پرورش گوزن با پرورش گاو، گوسفند و حتی شتر و شترمرغ قابل قیاس نیست، چراکه آن حیوانات در طبیعت به صورت آزاد وجود ندارد و پرورششان خطری برای گونه های آزاد به حساب نمیآید. بر این اساس، میتوان پرورش گوزن را با پرورش عقاب، پلنگ یا کل قیاس کرد که اگر باب شوند، جدای اشکالاتی که دارند، نسل این حیوانات را در معرض خطر قرار میدهند.
کافی است به آشنایی ذائقه مردم با گوشت گوزن و به اصطلاح افزوده شدن گوشت این گونه به سبد غذایی مردم دقت کنیم تا نتیجه بگیریم این موضوع میتواند تمایل به شکار گوزن را افزایش دهد، زیرا برخی دوست دارند به جای گوزن پرورشی که احتمالا به آن آنتی بیوتیک تزریق میشود و حتی ممکن است با تزریق هورمون و یا تغذیه خاص، پرواربندی شده باشد، گوزن طبیعی نوش جان کنند و بهره وافی تر ببرند!
این در حالی است که احتمالا نرخ گوشت این حیوانات که راهی بازار میشوند، احتمالا بسیار گزاف خواهد بود و این هم عاملی دیگر برای دست درازی به جمعیت محدود و شکننده این گونه در حیات وحش خواهد شد. بماند که بالا بودن نرخ این محصول، عاملی مشوق برای مسئولان و دایر کنندگان این پیشه هم به شمار میآید و تهدیدی به مراتب بزرگ تر متوجه گوزن ایرانی خواهد کرد.
به اشکالات یاد شده، پدید آمدن دوگانگی در اذهان عموم را هم میتوان افزود. به این صورت که برخی با خود خواهند گفت، ممنوعیت شکار امثال گوزن، سلیقه ای و در راستای تأمین منافع مسئولان است، نه راهی برای حفظ حیات وحش وگرنه ممکن نیست از یک سو شکار را ممنوع بدانیم و حفاظت از گونه ها را دستمایه توجیه این ممنوعیت ذکر کنیم و از سوی دیگر، خودمان برخی از این گونه ها را به بعضی نهادها واگذاری کنیم تا پرورش دهند و بکشند و با روانه کردن به بازار مصرف، برای خود سودی به جیب بزنند.
از همه این موارد که بگذریم، با پرسش دیگری مواجه خواهیم شد که فکرمان را به خود مشغول خواهد کرد و جوابی برایش نداریم. اینکه آیا پرورش گوزن قانونی است و سازمان حفاظت از محیط زیست که متولی حفاظت از حیات وحش کشور است، به این اقدامات مجوز داده یا خیر؟ از اینها مهم تر، اگر پرورش این گونه ها ممکن است، چرا در شرایطی استانداردتر به این کار نپرداخته و برای افزایش نسل امثال گوزن در کشور کاری نمی کنیم؟ چطور است که پرورش برای کشتار و عرضه به بازار به ذهن مسئولانمان خطور کرده و اجرایی هم میشود اما نجات گونه های کمیاب از خطر انقراض برای کسی دغدغه نشده است؟!