مسعود دهنمکی، روزنامه نگار سابق و کارگردان فعلی سینما پس از انتخابات در نوشتهای جالب، تحلیل خود را از فضای موجود مطرح کرد که بخشهایی از آن مورد توجه قرار گرفت، ولی مهمترین بخش این نوشته نادیده انگاشته شد؛ اما مهمترین بخش این نوشته محسوب میشود.
به گزارش «تابناک»، مسعود دهنمکی در بیش از دو دهه اخیر چهره شناخته شدهای است و پس از بیش یک دهه روزنامه نگاری جنجالی، حالا یک دهه فیلمسازی جنجالی را نیز پشت سر گذاشته است. ده نمکی بر خلاف سالهای پیشین و فیلمهای پیشنش، نتوانست «رسوایی ۲» را در اکران نوروزی داشته باشد و به همین دلیل و همچنین به واسطه محتوای این فیلم سینمایی، ممکن است این اثر مخاطب کافی نداشته باشد.
دهنمکی در چنین فضایی پس از انتخابات مجلس شورای اسلامی و مجلس خبرگان رهبری، یادداشتی در تحلیل انتخابات نوشته بود که نتایج انتخابات را پیش لرزه خوانده و زلزله واقعی را اکران فیلمش تعبیر کرده بود؛ رویکردی که عمدتاً جنبه تبلیغاتی داشت. او همچنین به تحلیل فضای سیاسی پرداخته و تعابیر متفاوتی را درباره انتخابات در ایران مطرح کرده بود که همین بخش، عمده توجه منتقدان را جلب کرد.
با این حال، شاید مهمترین بخش تحلیل ده نمکی درباره انتخابات، پاراگرافی بود که دیده نشد و این کارگردان در آن تأکید کرده بود: «کدام عقل سلیمی میپذیرد با این همه ادعای پیشرفت آمار بین هفت تا ده میلیون معتاد و چهارده میلیون پرونده قضایی در سال و سن بالای ازدواج و آمار وحشتناک طلاق در مدیریت فرهنگی و اقتصادی مشکل نداریم و همه اینها تقصیر بیگانه است».
این گفتهها پیش از این از سوی برخی چهرهها نظیر صادق زیباکلام مطرح شده و در واقع آنچه این گفتهها را پراهمیت میسازد، گوینده تازهشان است. مسعود دهنمکی که یکی از چهرههای مطرح یک جریان فکری است، این نقد را مطرح کرده و دست روی نقاط ضعفی گذاشته که هرچند تلاشهایی برای رفع این نقاط انجام شده، در نهایت نتیجه عمیقی در چند دهه اخیر نداشته است.
هیچ یک از چالشهای اساسی مردم که عمدتاً در حوزههای اقتصادی و فرهنگی قابل خلاصه سازی است، با پاسخهای کاملی در هیچ دولتی همراه نشده و در سادهترین مثال درباره آمار سن بالای ازدواج که ده نمکی به آن اشاره کرده، حداقل بدیهیات تشکیلات زندگی در شهرهای بزرگ وجود ندارد و لابد انتظار میرود اهالی تهران بتوانند با وام سه میلیون تومانی ازدواج زندگی شان را تشکیل دهند و یا به زندگی شان ادامه دهند.
در مقابل هرچند نباید منکر نقش بیگانگان در ضربه به ایران شد، افراط در این زمینه و همچنین انداختن گناه بیکفایتی برخی کارگزاران سیاسی، اقتصادی و فرهنگی به گردن بیگانیان، مفهوم نقش بیگانگان را نزد بخش وسیعی از افکار عمومی لوث کرده است. نتیجه این رویکرد اینچنین میشود که حتی اگر نفوذ فرهنگی، اقتصادی و سیاسی رخ داد و دیدبانهای انقلاب در این زمینه هشدار دادند، به واسطه شدت و کثرت استفاده از این تعابیر، باعث نگرانی و هشیاری مردم نمیشود و این هشدار نیز یک سیاسیکاری تلقی میشود.
البته مدیوم سینما میتواند در این زمینه نقش آینه جامعه را داشته باشد، ولی اگر هنر هفتم در این ارتباط ورود کند، تعبیری جز لفظ «سیاه نمایی» نخواهد شد، کما اینکه فیلم برتر جشنواره سی و چهارم که به همین معضل اعتیاد با نگاهی کاملاً واقع بینانه پرداخته و درد درصد قابل توجهی از جامعه ایران را به تصویر کشیده، به هزار و یک خیانت ناکرده متهم شده است. با این اوصاف، در شرایطی که حتی نمیخواهیم نقد اوضاع راببینیم و بشنویم، چگونه میتوانیم به اصلاح فوری آنچه ده نمکی گفته، دلخوش باشیم؟