اظهارات جانبدارانه سیدمحمد بهشتی از مردان پشت پرده حوزه فرهنگ و میراث فرهنگی در دولت یازدهم در دفاع از واگذاری موزه هنرهای معاصر و همچنین برخی نشانههای دیگر، این پرسش را پیش آورده که آیا این طرح شوم، پیش درآمدی برای واگذاری میراث ملی ایران است و اکنون سایر موزهها و اماکن فرهنگی و تاریخی از واگذاری در امان هستند؟!
به گزارش «تابناک»، در هفتههای اخیر، خبرهایی درباره واگذاری موزه ملی هنرهای معاصر به بنیاد رودکی منتشر شد؛ هرچند بنیاد رودکی زیرمجموعه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی است، همچون سایر بنیادها و مؤسساتی که زیرمجموعه این وزارتخانه هستند، حکم یک ساختار رسمی دولتی را ندارد و به نوعی شبه دولتی و دارای شخصیت حقوقی و مالی مستقلی محسوب میشود و به همین دلیل، گریزگاههای قانونی متعددی دارد.
برای نمونه در صورت وقوع این واگذاری، مسئولان بنیاد رودکی راساً میتوانند نسبت به فروش تعدادی از تابلوهای موزه هنرهای معاصر که علاوه بر ارزش معنوی، هر یک صدها میلیون دلار ارزش مادی دارد، تصمیم گیری کنند. حتی اگر این واگذاری در سطح «مدیریت» باشد و نه «مالکیت»، اختیارات قانونی فروش اموال موزه و یا هر اقدام مشابهی فراهم میشود و بنابراین باید در این زمینه پرهیز کرد.
در سایر کشورها نیز موزههای دارای گنجینههای بزرگ و به خصوص موزههای ملی، بخش خصوصی یا بخش غیردولتی -به بهانه نبود اعتبارات یا تسهیل شرایط ملی موزهها- واگذار نمیشود و شاهد مثال در این ارتباط سخنان جان لوک مارتنیس، رئیس موزه لوور در سفر اخیرش به ایران بود.
رئیس موزه لوور در گفت و گویی عنوان کرد: «ما مفتخریم که زیر نظر دولت اداره میشویم و به قانون دولت احترام کامل میگذاریم. کارهایی هست که ما نمیتوانیم در موزه انجام دهیم. ما واگذاری به بخش خصوصی نداریم. فرضاً اجازه فروش هیچ یک از اشیا را نداریم... موزهی لوور سالانه ۲۳۰ میلیون یورو اعتبار از دولت دریافت میکند و رئیس جمهور رئیس آن را مستقیم انتخاب میکند.»
در این شرایط به جای آنکه در پی تعهد دولت به تکلیف حاکمیتش برای تأمین اعتبارات موزههای کشور بود و الگوی موفق موزه لوور با بیش از 550 هزار شی تاریخی از جمله هزاران شی تاریخی ایرانی را در پیش گرفت، اینکه بر طبل واگذاری کوبیده شود، اقدام عجیبی است که شواهدی نشان میدهد، تنها در موزه هنرهای معاصر، موزه صبا و فرهنگسرای نیاوران خلاصه نمیشود.
سخنان اخیر سیدمحمد بهشتی در دفاع از واگذاریها نیز که بخشی از آن اساساً درست نبود، نشان میدهد بحث تنها متمرکز بر واگذاری موزه هنرهای معاصر به بنیاد رودکی نیست؛ بنیادی که در اداره مجموعه برج آزادی (برج میان میدان آزادی تهران) وامانده و به رغم دهها بار مرمت این مجموعه، همچنان اوضاع این مجموعه را نتوانسته تثبیت کند، حالا قرار است بخشی از گنجینه جهانی هنر معاصر را که در مالکیت ملت ایران است، مدیریت کند!
همزمان با تجمعی که مقابل موزه هنرهای معاصر انجام و ساعاتی پیش از آن، خبر دستور علی جنتی مبنی بر لغو واگذاری موزه هنرهای معاصر اعلام شد، نامه سید محمد بهشتی به عنوان یکی از سیاست گذاران و مردان پشت پرده حوزه فرهنگ و میراث فرهنگی دولت یازدهم منتشر شد؛ نامهای که در بخشی از آن تأکید شده بود: «در حال حاضر به نظر من این كمپین بیشتر آب در آسیاب بى اعتمادى به دولت می ریزد و این دلواپسى، دل دلواپسان معلوم الحال را شاد می كند» که با این استدلال حتی اگر فاجعهای در دولت یازدهم رخ داد، باید طرفداران دولت سکوت پیشه کنند.
بهشتی همچنین برخلاف اسناد موجود و در شرایطی که تا واپسین روزهای اسفند 94، مکاتبات اداری برای واگذاری موزه هنرهای معاصر در جریان بوده، در نوشتهاش مدعی شده بود: «اين موضوع در ارديبهشت پارسال به دليل مخالفت مديران اين مجموعه ها منتفى شده است.» و با چنین دروغ بزرگی که
برخلاف اسناد منتشر شده است، خود را شریک دروغگویی معاون هنری وزارت ارشاد اسلامی و مدیران زیرمجموعهاش نمود؛ امری که این شائبه را به وجود میآورد که نکند بهشتی قرار بوده در جریان این واگذاری به نحوی منتفع شود!
بهشتی برای آنکه این واگذاری را توجیه کند، برخلاف واقع ادعا میکند: «
اين مجموعه ها تا قبل از انقلاب و قبل از تشكيل وزارت ارشاد زير مجموعه دفتر مخصوص كه آن هم نهاد عمومى غير دولتى بود اداره مي شد.» و این در حالی است که همچنان میدانند این «دفتر مخصوص» که اسم کاملش «دفتر مخصوص شهبانو [فرح پهلوی]» بوده، جزو ساختار حکومتی در رژیم پهلوی بوده و تمامی هزینههای ساخت بنا و خرید حجم وسیع تابلوهای این موزه از محل درآمد نفتی کشور در آن دوران بوده است. بنابراین اینکه دفتر ملکه وقت و زیرمجموعه این دفتر را نهاد عمومیِ غیردولتی خواند، یک دروغ آشکار دیگر است.
از امروز باید نگران سایر موزهها و بناهای تاریخی بود که بهشتی یا دوستانش اقدام به واگذاریشان به بخش «عمومیِ غیردولتی» یا «خصوصی» نکنند و نسبت به این موضوع حتی درباره موزه های کوچک نیز با حساسیت بالا برخورد کرد؛ اتفاقی که نمونه مشابهش در سایه کم توجهی افکارعمومی در اهواز رخ داد و موزه هنرهای معاصر اهواز به بخش «خصوصی» واگذار شد و مدیرکل ارشاد خوزستان نیز در توجیه این حرکت ادعا کرد: «موزه هنرهای معاصر اهواز که به بخش خصوصی واگذار شد می تواند توجه جامعه جهانی و ملی را به اهواز جلب نماید». آیا قرار است این پروژه تکرار شود؟ آیا نباید نگران اموال ملی ایران بود؟
بهشتی: دروغ نگفتم و منتفع نمیشوم!پس از انتشار این مطلب، سیدمحمد بهشتی رییس پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری در جوابیهای رسمی به تابناک خود را از اتهام دروغگویی در ماجرای اخیر مبرا دانست و شائبه پیش آمده مبنی بر احتمال نفع بردن بهشتی از واگذاری موزه هنرهای معاصر را نیز به کلی رد کرد؛ حال آنکه مستندات فوق نشان میدهد در مورد تاریخ واگذاری، ایشان خلاف واقع سخن گفته و در حالی که ایشان مدعی شد ماجرای واگذاری در اردیبهشت سال گذشته منتقی شد، مستندات منتشر شده از پیگیری تشریفات واگذاری تا اسفند سال گذشته حکایت دارد!
به هر حال متن جوابیه بهشتی مطابق با قانون مطبوعات تقدیم میشود:
«
مدیر مسئول محترم سایت تابناک
با سلام
در رابطه با مطلبی با عنوان "واگذاری موزه هنرهای معاصر، یک قطعه از پازل واگذاری میراث ملی؟! " باید بگویم که اینجانب در طول 37 سال خدمتم در سازمان ها و ارگان ها ی مختلف جمهوری اسلامی قصد پاسخگویی به مطالب رسانه ها را نداشته ام.
ولی از آنجا که در این مطلب اینجانب به دروغ گویی و متنفع شدن از واگذاری موزه هنرهای معاصر متهم شده ام باید بگویم که تمام این اتهامات بی پایه و اساس است و آن را به شدت تکذیب می کنم.
مطلب ایشان حاکی از بی اطلاعی از موضوع و نبود شناختشان از اینجانب و توضیحات رایه شده در رابطه به این موضوع بوده است. تایید می کنم که اینجانب نیز با هر گونه واگذاری موزه های موجود متعلق به دولت و نهادهای عمومی به بخش خصوصی که غیر قانونی است مخالف هستم.
سید محمد بهشتی
رییس ایکوم ایران»