اکنون رویارویی ایران و عربستان در خاورمیانه برای مدت هاست به تیتر رسانه ها تبدیل شده است و دو کشور به تازگی در حال تشدید کردن درگیری های میان خود در خاورمیانه به ویژه در یمن و سوریه بوده اند؛ اما یکی از نبردهای بسیار حساس و اساسی بین دو کشور به شدت مورد غفلت واقع شده است، علیرغم آنکه این نبرد می تواند منجر به بی ثباتی یکی از استراتژیک ترین کشورها برای غرب شود: افغانستان.
به گزارش «تابناک» نشریه «فارین افیرز» در مطلبی تحلیلی، با اشاره به وضعیت رویارویی ایران و عربستان در منطقه، حوزه بعدی نبرد در بین این دو کشور را افغانستان می داند و معتقد است که قبل از بروز درگیری مستقیم در این کشور، آمریکا و ناتو باید به میانجی گری میان ایران و عربستان بپردازد.
این نشریه با اشاره به ورود ناتو از 15 سال قبل به افغانستان و هزینه های انسانی و مالی فراوان برای این نهاد در این کشور، اشاره می کند، هم اکنون 13 هزار سرباز ناتو در افغانستان حضور داشته و قرار است کمک های ناتو به این کشور تا 2020 ادامه داشته باشد.
اما به رغم همه این ها، افغانستان همچنان از یک وضعیت بی ثبات رنج می برد و دولت مرکزی در این کشور همچنان ضعیف و نیروهای شورشی و متمرد تأثیرگذاری بالایی در این تحولات آن دارند. بسیاری از گروه های تأثیرگذار در افغانستان پیوندهایی با تهران و ریاض یا هر دو دارند. اما با این حال، استراتژی های این دو کشور در مورد سیاست های منطقه ای به شدت با هم منافات دارد.
ایران افغانستان را به عنوان یک حوزه نفوذ اساسی تلقی می کند؛ دقیقا همانند عراق. دو کشور ایران و افغانستان مرز پر رفت و آمدی با یکدیگر دارند و همچنین از پیوندهای فرهنگی، زبانی، قومی و اقتصادی فراوانی نیز برخوردارند. ایران همچنین اکنون خانه بسیاری از مهاجران افغان است و بی ثباتی و نا امنی بیشتر در افغانستان منجر به خیل بیشتر مهاجران افغان به ایران خواهد بود.
از همین روی است که حتی پیش از آن که ناتو و آمریکا در سال 2001 وارد افغانستان شوند، ایران در این کشور حضور داشته است. در سال 2001 ایران ورود ناتو به افغانستان را یک فرصت برای از بین بردن طالبان و ایجاد ثبات بیشتر در این کشور دید. تهران همچنین تلاش کرد تا از نفوذ خود برای ایجاد یک دولت ملی مقتدر در افغانستان حمایت کرده و کمک های مالی چند هزار میلیون دلاری را نیز برای این مقصود روانه افغانستان کرد. ایران همواره در افغانستان یک نیروی یاری رساننده بوده است.
عربستان سعودی نیز تاریخ طولانی و بلند بالایی در افغانستان دارد. از زمان جنگ افغانستان با شوروی، ریاض و شهروندان سعودی و همچنین نهادهای خیریه این کشور پول فراوانی را در افغانستان خرج کرده اند. عربستان دومین کشوری بود که دولت طالبان را در افغانستان در دهه 1990 به رسمیت شناخت.
امروز نیز عربستان به افغانستان علاقه مند است؛ اما این کشور را یک حوزه نفوذ اساسی برای خود تلقی نمی کند. در واقع افغانستان برای عربستان حکم ابزاری با کمترین هزینه و بیشترین اثر گذاری را دارد. در نتیجه عربستان می تواند از افغانستان برای آزار دادن ایران استفاده کند.
افغانستان البته یک امتیاز دیگر نیز برای ریاض دارد: این کشور برای ایالات متحده نیز مهم است. عربستان اکنون احساس می کند، از سوی واشنگتن به کلی رها شده و در نتیجه به دنبال صیانت از خود است. افغانستان محل مناسبی برای این صیانت است. عربستان می تواند با استفاده از گروه هایی که در این سالها حمایت مالی کرده، دست به ایجاد بی ثباتی در افغانستان و به ویژه در مناطق مرزی زده، دولت مرکزی را به چالش طلبد و در نتیجه تلاش های ناتو و آمریکا را برای ایجاد ثبات در این کشور ناکام گذارد.
اما افغانستان حکم یک برگ برنده برای چانه زنی را نیز برای عربستان دارد. ریاض می تواند از افغانستان و در آینده محتمل برای مذاکره با واشنگتن در راستای همکاری نظامی و یا مذاکره با تهران بر سر امنیت منطقه ای استفاده کند. پادشاهی عربستان می تواند از افغانستان برای در اختیار گرفتن حمایت ها و کمک های نظامی بیشتر از آمریکا و کمرنگ کردن حضور ایران در یمن استفاده کند.
رویارویی تهران و ریاض در افغانستان می تواند مستقیم و غیر مستقیم منجر به حمایت و تقویت گروه های معارض در این کشور شود. عربستان سعودی تنها با گروه های سنی مراوده دارد اما ایران با مجموعه ای از گروه های شیعه و سنی در افغانستان روابط خوبی دارد.
افزایش تهدیدات داعش می تواند منجر به تلاش بیشتر ایران برای حضور در افغانستان شود. ایران نمی خواهد در بین دو حوزه تحت کنترل داعش در شرق و غرب خود قرار گیرد. از سوی دیگر ایران نمی خواهد تمام قدمی که تا کنون افغانستان در راستای توسعه برداشته است، عقبگرد داده و مجددا بی ثباتی در افغانستان حاکم شود. در نتیجه ممکن است ایران در راستای این اهداف دست به همکاری با گروه هایی نظیر حزب اسلامی نیز بزند.
در عین حال عربستان ایران را تهدید شماره یک خود می داند. این نوع از ادراک به واسطه احساس عربستان در مورد از دست دادن یک متحد مطمئن یعنی واشنگتن تقویت شده است. در نتیجه عربستان به دنبال صیانت از خود و اعمال قدرت در عین خنثی کردن ایران است.
در این زمینه، بزرگترین دغدغه امنیتی تهران، از بین رفتن دولت های مقتدر در همسایگی خود است که فضایی برای رشد نیروهای تروریستی ایجاد می کند. در نتیجه تهران افغانستان را به عنوان اولویت اول خود نگاه کرده و نمی خواهد اجازه دهد تا داعش در این کشور جای پای محکمی پیدا کند.
کاملا مشخص است که واشنگتن دیگر اثرگذاری که پیش از این بر عربستان داشته را از دست داده است. به همین جهت اکنون محاسبات امنیتی ریاض متأثر از تلاش این کشور برای صیانت از خود و ابراز وجود به عنوان یک قدرت تأثیرگذار است. اکنون امید عربستان برای دست یافتن به یک پیروزی قطعی در یمن کاملا غیر واقع بینانه است. در نتیجه احتمال دارد که افغانستان به صحنه نبرد بعدی تبدیل شود؛ جایی که پادشاهی عربستان می تواند با کمترین هزینه چند هدف را همزمان در دستور کار خود قرار دهد.
عربستان می تواند از گروه های مورد حمایت خود بخواهد تا موجبات دردسر ناتو را فراهم کرده و تلاش های این نهاد برای تقویت دولت مرکزی را نا کام بگذارد. همچنین در خارج از خاک افغانستان، اکنون ریاض نشست های چند جانبه دیپلماتیک برای آینده افغانستان را شروع کرده است.
اکنون 15 سال بعد از مداخله ناتو در افغانستان احتمال رویارویی نیابتی ایران و عربستان در این کشور، لایه جدید از نا امنی و تهدید را به یکی از پیچیده ترین و بی ثبات ترین مناطق خاورمیانه اضافه می کند. ناتو و آمریکا باید حوزه هایی را شناسایی کنند که رویارویی ایران و ریاض در آنها میت واند منجر به بی ثباتی افغانستان شود. همچنین باید این نکته را به یاد داشته باشند که همه فرصت ها برای گفت وگو و مذاکره بین ایران و عربستان به سرعت در حال از دست رفتن است.
انتخابات ایران در راه است و دولت معتدلی که علاقه مند به همکاری با ریاض است از سوی نیروهای داخلی ایران تحت فشار قرار دارد. در حالی که تهران بر سر میز مذاکره حاضر است و ریاض نیز هنوز خواهان گفت وگو به نظر میرسد، آمریکا و ناتو باید با میانجی گری دو کشور را به سمت گفت وگو و مذاکره سوق دهند.