۱. شرايط بازار رقابت: آنچه که در کتابهاى اقتصاد در مورد شرايط برقرارى رقابت در بازار مىخوانيم، مطالبى است که در اين مورد قابل ذکر است. نکتههائى از قبيل تعداد فراوان و کافى عرضهکننده و تقاضاکننده در بازار، و يا آزاد بودن ورود و خروج به بازار براى همه مردم و نبودن مانع و يا شرط و شروطى براى اينکار، بنابراين، حضور تعداد بسيارى شرکتکننده در بازار يکى از شرايط مهم بازار کارا مىباشد.
۲. اطلاعات بايد به سرعت و فوريت و يا حداقل هزينه به اطلاع دستاندرکاران بازار برسد.
۳. کسىکه در اين بازار خريد و فروش مىکند، بايد احساس امنيت کند و اطمينان يابد که آنچه بابت اوراق بهاءدار خود دريافت يا پرداخت مىکند، به ارزش ذاتى آن نزديک است، يعنى قيمت عادلانهاى براى کالاى خود دريافت مىکند.
۴. معامله در بازار کارا نبايد گران باشد، هزينههاى معامله بسيار کم و به وضعيت بدون خرج بودن نزديک باشد.
۵. هيچ معاملهگرى آنچنان قدرت نداشته باشد که بازار را زير نفوذ خود بگيرد و تأثير مهمى بر بازار بگذارد.
۶. افراد مطلع در بازار وجود دارند و اين افراد با اطلاعاتى که دارند. بازار را به کارآئى مىرسانند، اما آنها نمىتوانند از اطلاعات و دانش افزونتر خود نتايج بهتر و سود بيشترى بهدست آورند. در اين محيط، فرد متخصص نمىشوند قيمت بازار طورى تعيين مىشود که منعکسکننده تمام اطلاعات خوب و بد است.
۷. در بازار کارا، تعديل قيمتها به سرعت انجام مىشود. در اين بازار، افراد زيادى حضور دارند ک اطلاعات را دريافت و ارزيابى نموده و ارزش آن را پيدا مىکنند و به فوريت قدام به خريد و فروش مىکنند. اقدام فورى آنان باعث مىشود که اطلاعات موجود دقيقاً و به سرعت روى قيمتها انعکاس يابد. چون ورود اطلاعات به بازار و تأثير آن بر قيمتها به شکل تصادفى است و وابستگى و تورش خاصى ندارد، پس تغييرات قيمت در اين بازار روند خاصى ندارد و روند تغيير قيمت و الگوى رفتارى آن تصادفى و غيرمنظم است و بهاصطلاح قيمت تابع قاعده گشت تصادفى ـ random walk مىباشد. بازار کارا حافظه ندارد و از قيمتهاى ديروز در مورد فردا نمىتوان نتيجهگيرى کرد. براى اين روند تصادفى معمولاً مثال فرد مستى که روى جاده راه مىرود را بيان مىکنند. به اينصورت که با بررسى تاريخچه گامهاى قبلى او نمىتوان نتيجه گرفت که گام بعدى وى در چه جهتى فرود مىآيد. او تلوتلوخوران پيش مىرود و لذا نمىتوان گفت که گام بعدى را در جهت چپ يا راست يا مستقيم برمىدارد و مختصات آن چيست؟ قيمت هم از آنجا که تابعى از اطلاعات جديد مىباشد و اطلاعات نيز بهطور تصادفى وارد بازار مىشود، تلوتلوخوران پيش مىرود و با بررسى روند گذشته قيمتها اطلاعات تازهاى بهدست نمىآيد.
۸. شرط لازم براى کارآئى بازار وجود رقابت است. در همه بازارهاى عمده مالى جهان، غير از تعداد زياد معاملهکننده، تعداد زيدى هم معاملهگر (Dealer) کارگزار (Broker) و واسطه متخصص (Specialist) خريد و فروش روى سهام وجود دارد. اينها افراد کارشناس در خريد و فروش هستند و آن پختگى را دارند که تأثير اطلاعات را بر قيمت سهم بسنجند .اين توانائى را دارندکه تأثير خاص اطلاعات و جهت تأثير آنها بر قيمتها را درک کنند و اثر زنجيرهاى مجموعهاى از تغييرت و اخبار را بر روى قمت اوراق بهاءدار حدس بزنند. مثلاً اگر در مجمع عمومى شرکتي، اعطاء سهام جايزه تصويب شده باشد، آنها بايد بتواند تأثير اعطاء سهام جايزه بر قيمت سهام را تعيين کنند.
۹. بازار بايد در معرض ترافيکى دوطرفه از اطلاعات باشد بهعبارت ديگر، بازار کارا طورى است که در هر مقطعى از زمان، عدهاى در آن خريدار هستند و عدهاى فروشنده اينطور نيست که در زمانى همه خريدار باشند و يا همه فروشنده. يکى از مشکلات بورس تهران آن است که بازارى يکطرفه است. در مقطعى از زمان همه صف مىبندند که بخرند و دنبال آشنا مىگردند که اسباب خريد را فراهم آورد. در مقطعى هم همه صف مىبندند بفروشند و اصطلاحاً مىگويند که سهام روى ميز مانده است. معنى چنين وضعى اين است که افراد در بازار بورس تهران، دهنبين و دنبالهرو هستند و استقلال رأى و استقلال ارزيابى در آن وجود ندارد. آدمهاى متخصصى که بازار را در همه جهتهاى آن گسترش بدهند، وجود ندارد.
در بازار کارا عدهاى بايد بر اين باور باشند که خريد به نفع آنها است و عدهاى هم بر اين باور که فروش به نفع آنها است. تنها در اين وضعيت است که حجم بالاى معامله بهدست مىآيد و بازار راحتتر به تعادل عرضه و تقاضا مىرسد. آنچه در اينجا مىگوئيم، با ويژگى ذکرشده در بند (۱) تفاوت دارد. در بند (۱) عمدتاً گفته شد که شرکتکنندگان تعداد زيادى باشند. اينجا مىگوئيم که دو گروه باشند: نيمى معتقد باشند که اگر بخرند به صلاح و منفعت آنان است و نيمى ديگر معتقد باشند که اگر بفروشند نفع بيشترى مىبرند. اين وضعيت زمانى پيش مىآيد که شرکتکنندگان در بازار آگاه و کارشناسى باشند، نه دهنبين و پيرو و مقلد که تا چيزى عنوان شود، همه به دنبال آن بروند.
۱۰. بهنظر مىرسد که در بازار کارآى سرمايه ابزارهاى مالى بسيار گستردهاى وجود دارد که هريک نقش خاصى در بازار دارد و هريک شکافى را در بازار پرمىکند، يعنى بازار کارآى سرمايه بازارى پيچيده است که ابزارهاى پيچيده مالى در آن وجود دارد. مثلاً وجود اوراق اختيار معامله و نقش معينى که اين اوراق در بازار به عهده دارد، بازار را کاراتر مىکند و تعادل مناسبترى بين عرضه و تقاضا بهوجود مىآورد.