اظهارات روز گذشته ترزا می، نخست وزیر انگلیس درباره ایران و ادعاهای مطرح از سوی وی علیه کشورمان، موضوعی است که بسیار مورد توجه قرار گرفته و واکنش رسمی ایران را نیز به دنبال داشته است. در این میان، پرسش مهمی که باید به آن پاسخ داد، این است که دلیل طرح این ادعاها از سوی وی چیست و چه اهدافی از این مسیر دنبال می شود؟
به گزارش «تابناک»، ترزا می، نخست وزیر انگلیس، روز گذشته، ضمن حضور پیدا کردن در نشست سران کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس، از لزوم همکاری با کشورهای این حوزه در برابر فعالیتهای منطقهای ایران سخن گفته و ادعاهایی را علیه ایران مطرح کرد.
«بی بی سی» می نویسد، در این نشست، می ضمن تشریح سیاستهای دولت خود در زمینه روابط با کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس، به نقش ایران در منطقه نیز پرداخت و گفت، انگلیس آماده است با کشورهای عضو شورا برای مقابله با آنچه وی «اقدامات تهاجمی ایران در منطقه» خواند، همکاری کند.
نخست وزیر انگلیس اظهار داشت: «ما باید همچنان به مقابله با دولتهایی که نفوذ آن ها بیثباتی منطقه را مشتعل میکند، ادامه دهیم» و افزود: «بنابراین، میخواهم به شما اطمینان دهم که من به وضوح تهدیدی را که ایران متوجه منطقه خلیج فارس و در بُعدی وسیع تر، متوجه خاورمیانه میکند، مشاهده میکنم».
وی همچنین در بخش دیگری از اظهارات خود اشاره کرد، به منظور تقویت امنیت کشورهای منطقه خلیج فارس، از «یک مشارکت امنیتی» حمایت میکند که شامل سرمایهگذاری دفاعی و آموزش نظامی در بحرین و اردن هم بشود.
در حالی که این اظهارات به اندازه کافی جنجالی شده و حساسیت ایجاد کرده بود، می شب گذشته نیز در گفت و گو با شبکه خبری «العربیه» بار دیگر ادعاهایی مشابه را مطرح کرد. وی در مورد آنچه خبرنگار آن را نگرانی اعراب از «مداخلات ایران» خواند، مدعی شد: «چشمان ما در مورد ایران کاملاً باز است و من هم همین نگرانیها را در مورد فعالیتهای مخرب ایران دارم. ایران در چندین بخش از منطقه مشارکتی مخرب دارد».
وی افزود: «فکر میکنم مهم است، با کشورهای خلیج فارس برای اطمینان از ثبات و امنیت منطقه همکاری کنیم. انگلستان اکنون با ایجاد پایگاه نظامی در بحرین، برای اولین بار از سال 1971، در شرق سوئز حضور نظامی دائمی پیدا کرده است».
نخست وزیر انگلیس در بخش دیگری از اظهارات خود گفت: «تصور میکنم مهم است که همچنان فعالیتهای مخرب ایران در دیگر حوزهها را هم به چالش بکشیم. این همان کاری است که ما به عنوان انگلستان در حال انجام آن هستیم؛ اما در عین حال این هم مهم است که ما با کشورهای خلیج فارس همکاری کنیم تا از تأمین امنیت آنها اطمینان یابیم، به این منظور ما در اینجا حضور نظامی فیزیکی داریم که به نظر من حائز اهمیت است».
رویکرد جدید انگلیس به منطقه؟به منظور پاسخ به چرایی طرح این ادعاها علیه ایران از سوی نخست وزیر انگلیس، باید بخش های ضد ایرانی مواضع وی را در کنار بخش های مربوط به تأکیدات درباره همکاری با کشورهای عربی قرار داده و در کلیتی واحد آن ها را تحلیل کند. تنها در چنین صورتی است که تصویر واضح تری از اهداف واقعی انگلیس در این زمینه به دست خواهد آمد.
همان گونه که در فوق اشاره شد، بخش مهمی از اظهارات روز گذشته می را تأکیدات وی بر ضرورت فعال شدن مشارکت امنیتی انگلیس با کشورهای منطقه و اشاره صریح به ضرورت «حضور نظامی فیزیکی» این کشور در منطقه خلیج فارس تشکیل می داد.
به این ترتیب، آنچه در وهله اول می توان درباره آن با اطمینان سخن گفت، تمایل انگلیس به فعال شدن دوباره و حضور مجدد در این منطقه استراتژیک از جهان است. گفتنی است، در همین راستا، می در حاشیه حضور خود در نشست شورای همکاری، از پایگاه دریایی انگلیس در بحرین نیز بازدید کرد.
اما به نظر می رسد، آنچه بیش از هر چیز سبب شده در شرایط کنونی چنین رویکردی در انگلیس مورد توجه قرار گیرد، مجموعه شرایط حاکم بر عرصه بین المللی و همچنین روندهای مربوط به خود انگلیس است. از یک سو، در سطح کلان، این انتظار وجود دارد که با روی کار آمدن دونالد ترامپ به عنوان رئیس جمهور آمریکا و به واسطه تأکیدات وی بر کاستن از حجم مداخله گرایی خارجی آمریکا، شکلی از خلأ قدرت در منطقه خاورمیانه به وجود بیاید که با ماهیت روابط واشنگتن با کشورهای منطقه در ارتباط است.
همین موضوع، از یک سو، دیگر بازیگران مهم بین المللی را به تکاپو برای پر کردن خلأ مذکور واداشته و از سوی دیگر، اسباب نگرانی کشورهای عربی منطقه را نیز ـ که از همان ابتدا امنیت خود را مرهون قدرت های خارجی بوده اند ـ فراهم کرده که این امر به نوبه خود، بیش از پیش، زمینه حضور خارجی را فراهم می سازد. در چنین شرایطی است که انگلیس قصد دارد ضمن تلاش برای احیای نقش قدیمی خود در منطقه، زمینه نفوذ هر چه بیشتر در کشورهای منطقه را فراهم کند.
باید توجه داشت که حضور می در نشست شورای همکاری خلیج فارس از یک جهت مهم مورد توجه بود که این، نخستین حضور یک نخست وزیر انگلیس در نشست های شورا به شمار می رفت. همین امر، از جنبه نمادین نیز نشان می دهد که موضوع توسعه روابط با کشورهای عربی در دوره جدید، تا چه حد برای انگلیس بااهمیت است.
در عرصه سیاسی مربوط به خود انگلیس نیز باید به این موضوع اشاره کرد که در پی قطعی شدن خروج این کشور از اتحادیه اروپا، اکنون انگلیس دست خود را برای ایفای نقشی مستقل (مستقل از اتحادیه اروپا) در امور جهانی بازتر می بیند، به ویژه اینکه بخش عمده ای از انتقادات مربوط به روابط انگلیس با کشورهای منطقه، متوجه فروش تسلیحات انگلیسی به دولت هایی چون عربستان بود که از آن ها در راستای ارتکاب جنایات جنگی در جاهایی همچون یمن استفاده می کنند.
افزون بر این، دشواری های اقتصادی انگلیس در پی تصمیم به خروج از اتحادیه را نیز نباید در این زمینه بی تأثیر دانست، زیرا هرچند این خروج به معنای قطع روابط گسترده با دیگر کشورهای اروپایی نیست، از جنبه های مختلف برای انگلیس ضرر اقتصادی به همراه دارد – و تاکنون نیز داشته – که همین امر، دولت می را به سوی جایگزین کردن منابع اقتصادی سوق داده است. طبیعی است که افزایش فروش تسلیحات به کشورهای منطقه، می تواند منبع خوبی برای جبران این مسأله باشد و نشان دادن ایران به عنوان «تهدید مشترک» نیز عاملی است که کشورهای عربی را به سوی خرید هرچه بیشتر ایران سوق خواهد داد.