روزنامه اعتماد در مصاحبه با علی جنتی پرسشهایی در باره دوران وزارت او مطرح کرده است.
بخشهایی از اظهارات او را می خوانید:
*در حوزه كتاب و نشر، بخش قابل توجهي از كتابهايي كه براي چاپ عرضه شده بود توقيف بود. حتي در نمايشگاه كتاب بسياري از ناشران را راه نميدادند. همان ايام من نامهاي را دريافت كردم كه در آن حراست، اسامي ٥٠ ناشر را داده بود كه اين ناشران حق نداشتند در نمايشگاه كتاب شركت كنند.
*در حوزه فعاليتهاي هنري، موسيقي و تئاتر هم بحثهاي زيادي وجود داشت. سياست دولت اين بود كه در چارچوب قانون و ضوابطي كه وجود دارد فضا را براي نشر افكار و انديشهها و فعاليتهاي هنري باز كند و اجازه داده شود كه افراد آنچه را ميانديشند آزادانه بيان كنند يا روي كاغذ بياورند يا در قالب فيلم و نمايشنامه اجرا كنند و فضاي بانشاطي در ميان مردم به وجود بيايد.
*من شاهد بودم كه عموم سينماگران در كارشان دلسرد بودند و سينماداران هم به دنبال اين بودند كه ساختمانشان را بفروشند يا آنكه تغيير كاربري بدهند و به واحدهاي تجاري تبديل كنند. حالا پس از سه سال ميبينيد كه سينما رونق پيدا كرده، فيلمهاي بسيار خوبي ساخته و به نمايش گذاشته شده است. كمتر سابقه دارد كه در ايام عيد نوروز يك سينما ٢٤ ساعته كار كند. اما سينما آزادي در مقطعي براي ٤٠ ساعت پشت سرهم فيلم نمايش داد و اين نشاندهنده علاقه مردم بود كه در صفهاي طولاني ميايستادند تا فيلم ببينند.
در گذشته كمتر سابقه داشت كه يك فيلم ١٦ ميليارد تومان فروش داشته باشد. همين حالا ملاحظه كنيد برخي از فيلمهايي كه در صحنه است چه استقبالي از آنها صورت ميگيرد. درسه ماهه اول سال ٩٥ هشت ميليون نفر به سينما رفتند و فروش سينما در شش ماهه اول سال بيش از ١٠٠ ميليارد تومان بود. در حالي كه در كل سال ٩٢ فروش سينماها ٥٠ يا ٥٢ ميليارد تومان بيشتر نبوده است. اكنون سينماداران نه تنها ديگر به فكر فروش سينماهايشان نيستند بلكه در واحدهاي تجاري كه اخيرا ميسازند در كنارش هم پرديس سينمايي ايجاد ميكنند. حتي فيلمهاي مستندي كه اخيرا در جشنواره سينما حقيقت در پرديس چارسو به نمايش گذاشته شد هم با استقبال و صفهاي طولاني روبهرو شد، در حالي كه معمولا اقبال كمتري نسبت به فيلم مستند وجود دارد و مردم بيشتر به دنبال فيلمهاي داستاني هستند. من در ورودي هر سالن، جمعيت عظيمي را ديدم كه تا نيمه شب براي ديدن اين فيلمها صف كشيده بودند. همه اين موارد نشان ميدهد كه تحولي در عرصه سينما رخ داده است.
*بسياري از افراد هر مشكل فرهنگي كه در جامعه پيدا ميشود بلافاصله انگشت اتهام را به سمت وزارت ارشاد حواله ميكنند و وزارت ارشاد را مسوول ميدانند. مثلا در مورد گسترش بدحجابي، وزارت ارشاد را مسوول ميدانند. در حالي كه وزارت ارشاد يكي از دستگاههايي است كه كار فرهنگي انجام ميدهد. ما نهادها و شخصيتهاي فرهنگي متعددي در كشور داريم كه آنها هم در اين زمينه مسووليت دارند. آنها چه كردهاند؟ الان بيش از ٨٠٠ امام جمعه در كشور داريم كه هر جمعه در نمازهاي جمعه خطبه ايراد ميكنند و وظيفه هدايت مردم را به عهده دارند. بايد امر به معروف و نهي از منكر كنند و معارف ديني را نشر دهند. پس اينها چهكار ميكنند؟ چرا در وضعيت جامعه تغييري حاصل نميشود ؟ ما در كشور ٧٥ هزار مسجد داريم كه بسياري از آنها امام جماعت دارند و حداقل دو نوبت در شبانه روز نماز جماعت ميخوانند و مردم پشت سرشان جمع ميشوند مگر اينها در اين قسمت وظيفهاي ندارند؟ صداوسيما هم در اين قسمت داراي مسووليت است. نهادهاي ديگري هم مانند سازمان تبليغات، دفتر تبليغات مسووليت دارند. همين موسسات فرهنگي هم كه پول ميگيرند و كتاب چاپ ميكنند ميتوانند در اين زمينه موثر باشند. اما گاهي ديده ميشود اين اظهارنظرها مشوب به مسائل سياسي ميشود و همه مسووليت را به گردن وزارت ارشاد ميگذارند.
*اكثريت افرادي كه انتقاد يا تخريب ميكنند اهداف سياسي دارند چون سياستهاي اين دولت را نميپسندند و ميخواهند سياستهاي دولت گذشته استمرار داشته باشد. اينكه من به اتاقهاي فكر اشاره كردم «توهم» يا «تحليل» نيست بلكه بر اساس« اطلاع» است. من اطلاع دقيق دارم كه چه كساني در چه نهادهايي تمام انرژيشان را گذاشتهاند تا دولت را تخريب كنند. عدهاي در بخش اقتصادي فعاليت ميكنند تا هرجا ضعف اقتصادي ببينند آن را برجسته و دولت را تخريب كنند. در حوزه سياست داخلي و خارجي هم به همين ترتيب است و بحثهايي كه اين روزها ميبينيد در مورد برجام ميشود نمونه بارز اين مساله است. برجام يكي از دستاوردهاي افتخارآميز كشور است كه كشور را از يك ورطه بسيار خطرناك و به قول آقاي رييسجمهور از حمله نظامي و جنگ نجات داد ولي اكنون آن را به اين شكل تخريب ميكنند. در آغاز كار دولت، تحريمها از همه طرف بر كشور تحميل شده بود به طوري كه ما حتي نميتوانستيم پولهايمان را از طريق سيستم بانكي جابهجا كنيم اما مخالفان دولت اكنون برجام را به عنوان يك اقدام ضدارزش جلوه ميدهند و ميگويند اصلا دستاوردي نداشته است و آنچه را هم داشتهايم از دست دادهايم !
*اينها نشستهاند در اتاقهاي فكرشان و در اين مورد كار ميكنند و بعد هم وارد عمل ميشوند و نتايج فعاليتهايشان را به خوبي ميتوانيد در روزنامههاي مخالف دولت ببينيد. در حوزه فرهنگ هم شرايط همين طور است. به عنوان مثال در حوزه كتاب چندين اتاق فكر داريم كه آنچه در كشور منتشر ميشود را رصد ميكنند تا ببينند كجا نكتهاي هست كه ميتوانند آن را دستاويز قرار دهند يا مطرح كنند. شما ملاحظه كنيد كه اگر در ميان ٨٠ هزار عنوان كتابي كه سال گذشته منتشر شد پنجاه عنوان كتاب هم اشكالي داشته باشد، اين مساله طبيعي است. به هر حال اين همه اساتيد دانشگاه و محققاني كه كتابها را بررسي ميكنند شايد موردي هم باشد كه بدان توجه نكرده باشند اما نبايد اين موضوع دستاويزي براي حمله به دولت شود. مثلا در حوزه تئاتر، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي اينقدر نيرو ندارد كه هر شب بر همه اين ١٠٠ تئاتر نظارت كند اما اعضاي اين اتاقهاي فكر ميرسند كه هر شب بروند و تئاترها را ببينند.نيروهايشان را ميفرستند. گاهي ممكن است در حين اجراي برنامه روسري خانمي كنار برود يا بيفتد. فورا عكس ميگيرند و خط تخريبي را شروع ميكنند. يا اينكه احيانا ممكن است بازيگري جملهاي را فيالبداهه و خارج از نمايشنامه مصوب بر زبان جاري كند، فورا همين را دستاويز قرار ميدهند يا اينكه ممكن است نمايشنامهاي باشد كه در آن ضعفي وجود داشته باشد. همه اين موارد را بهانه تخريب قرار ميدهند. در حوزه فيلمهاي سينمايي هم ديدهايد كه مرتبا فيلمهاي سينمايي را بررسي ميكنند تا ايرادي پيدا كنند. حتي فيلمي را كه هنوز مجوز نگرفته است، مورد حمله قرار ميدهند. هدف اصلي هم تخريب است.
*برگزاري كنسرتها در شهرستانها هم مساله ديگري است. ما احساس ميكرديم كه فضاي جامعه نياز به نشاط دارد. وزارت بهداشت و درمان و روانشناسان مرتبا اعلام ميكنند كه ٣٠ درصد جامعه ما دچار افسردگي است. مشكلات مختلفي براي مردم ما وجود دارد. جوانان ما با مشكل بيكاري و فقدان رفاه دست و پنجه نرم ميكنند. زنان بيسرپرستي داريم كه با مشكلات عديدهاي در زندگيشان مواجه هستند. بسياري از مردم نياز به سرگرمي و فضاي با نشاط دارند. يكي از مواردي كه ميتواند اين نشاط را ايجاد كند برگزاري همين كنسرتها است. همه تلاش ما اين بود كه كنسرتها منطبق با موازين شرعي اجرا شود اما ميبينيد در جاهايي به صورت كلي با برگزاري هرگونه برنامه موسيقي مخالف هستند. كاري ندارند كه موسيقي مورد نظر قانوني و شرعي است يا نه.
* در دولتهاي نهم و دهم آلبومهايي وجود داشته است كه كاملا در آنها تكخواني زنان بوده است و الان هم موجود است. شما به ياد نميآوريد كه در آن دوره كسي معترض شده باشد كه چرا به تكخواني زنان مجوز دادهاند؟ اما دراين دولت ما يك مجوز تكخواني هم نداديم و به يك آلبومي هم كه در آن تك خواني خانمها باشد مجوز داده نشده ولي ميبينيم در فضاي مجازي كليپهايي را پيدا ميكنند كه در آنها خانمي در خارج از كشور قطعهاي را خوانده است يا در داخل كشور زيرزميني خوانده و در يوتيوب منتشر كرده است آن را علم ميكنند و به پاي وزارت ارشاد ميگذارند و انتقاد ميكنند كه پس وزارت ارشاد چه ميكند؟ اما نميبينند كه فضا باز است و هر كسي ميتواند فايل صوتي يا ويديويي را در خانه خودش ضبط و منتشر كند. كاملا مشخص است كه اين مسائل با اهداف سياسي دنبال ميشود.
* يكبار يكي از نمايندگان مجلس گذشته در همين مورد سوالي از من كرد و به من كارت زرد دادند ! با اينكه هيچ مدركي نداشتند كه به كسي مجوز تكخواني داده شده باشد اما در عين حال آن برخورد را با ما كردند.
* در مشهد حدود ده سال است كه اجازه برگزاري كنسرت نميدهند. امام جمعه محترم مشهد هم رسما ميگويد هركس موسيقي ميخواهد از مشهد بيرون برود و تكليف مردم را هم روشن ميكند! در قم يك برنامه همخواني اجرا ميشود كه از نظر مجريانش هيچ مشكلي وجود نداشته است اما افرادي با انگيزههاي سياسي به ميان تماشاچيان رفتند و هرجا كه حجاب خانمي را نامناسب يافتند، عكس گرفتند و در اختيار مراجع و علما گذاشتند و فرياد «وااسلاما» سر دادند در حالي كه در همين شهرستان زنان بدحجاب در محيط اطراف حرم مطهر نيز ديده ميشوند و كسي اعتراض نميكند. در لرستان تئاتري اجرا شده كه هيچ مشكلي نداشته است ولي افرادي با ارايه گزارشهاي مغرضانه ائمه محترم جمعه استان را تحريك كردند و همه يك صدا در نماز جمعه عليه وزارت ارشاد صحبت كردند. در ايلام نيز وضعيت مشابهي بود. انتظار اين بود كه در برابر اين حاشيهسازيها از سياست وزارت ارشاد كه همان سياستهاي دولت بود حمايت ميشد اما عملا حمايتي صورت نميگرفت.
*در مورد مشهد با رئیس جمهور صحبت كردم. ايشان هم به امام جمعه مشهد اعتراض داشتند و هم نسبت به اينكه چرا ما عقبنشيني كرديم. البته چارهاي جز عقبنشيني نبود. وقتي احساس ميشود دستگاه قضايي استان خراسان رضوي عملا از برگزاري هرگونه اجراي صحنهاي جلوگيري ميكند و اجازه نميدهد كه نه تنها در مشهد بلكه در شهرهاي ديگر استان هم برنامه موسيقي سنتي اجرا بشود و با استفاده از قدرت قضايي اين كار را انجام ميدهد چكار بايد ميكرديم؟من در همان زمان هم با رييس محترم قوه قضاييه در مورد شهر مشهد و شرايط استان خراسان رضوي صحبت كردم.از ايشان درخواست كردم كه مقامات قضايي استان را توجه دهند كه طبق قانون عمل كنند و نميشود نهادي قانوني همچون وزارت ارشاد كه مسوول دادن مجوز است، مجوز بدهد اما آقايان جلوي آن را بگيرند و اجازه اجرا ندهند. البته عملا هيچ اتفاقي نيفتاد لذا من احساس كردم نياز هست فرد تازه نفسي بيايد و در چند ماه آينده با نشاط بيشتري كار را دنبال كند.
*با توجه به شرايط و شخصيت هنري بارز آقاي شجريان به عنوان يك استاد بينظير در حوزه موسيقي و سلطان آواز ايران بايد از وي حمايت شود .
*در مورد فيلم رستاخيز وضعيت متفاوت است. با توجه به نظر فقهي برخي مراجع محترم تقليد كه نشان دادن تصوير حضرت اباالفضل را جايز نميدانستند، به تهيهكننده و كارگردان اعلام شد كه مشكل را بااستفاده از هاله نور يا به شكل ديگري حل كنند. اما بيجهت سرسختي نشان دادند و اين امر موجب شد اكران آن عقب بيفتد وگرنه مشكل ديگري وجود نداشت. حتي در مورد اكران اين فيلم در خارج مجوز لازم صادرشد و در برخي كشورها هم اكران شده است. در مورد خانه پدري با توجه به اينكه اين فيلم صحنههاي بسيار خشني دارد كه نشان دادن اين صحنهها براي عموم مناسب نبود سازمان امور سينمايي از اكران آن جلوگيري كرد. در اين فيلم پدري كه چهره مذهبي دارد دخترش را به خاطر يك اتهام ناموسي با كمك پسرش در زيرزمين منزل زنده به گور ميكند بعد هم براي اينكه مطمئن شوند كارشان را درست انجام دادهاند شمشيري را در دل خاك و بدن اين دختر فرو ميكنند و شمشير را بيرون ميآورند در حالي كه از آن خون ميچكد. روشن است كه اين صحنهها را نميتوان به صورت عمومي اكران كرد. البته ممكن است كه به صورت خصوصي بتوان آن را براي عدهاي خاص نمايش داد.
*در قم علاوه بر اينكه برخي از مراجع تقليد اظهار نگراني كرده بودند و براي ما محترم بود، جامعه مدرسين قم هم بعد از ديدن تصاويري كه هدفدار گرفته شده بود بيانيه تندي صادر كردند. علاوه بر آن جناب آقاي يزدي به عنوان رييس جامعه مدرسين نيز مصاحبه كردند و اعلام فرمودند كه مديركل ارشاد قم بايد استعفا بدهد و از قم بيرون برود! فضاي بسيار سنگيني ايجاد كردند كه در اين فضاي سنگين امكان ادامه خدمت براي مديركل ارشاد نبود. لذا اجبارا استعفا داد و من هم به دليل اينكه ميدانستم ادامه كارش فرسايشي است استعفا را قبول كردم. آقاي دانشي مديركل وقت ارشاد قم يكي از شخصيتهاي برجسته وزارت ارشاد است كه بيش از ٢٥ سال در وزارت ارشاد فعاليت داشته و يك روحاني دلسوز، وارسته و پرتلاش است و در شرايط بسيار سختي در كردستان و سيستان و بلوچستان كار كرده است.
*من استنباطم از اينكه جناب آقاي دكتر روحاني از لغو كنسرتها در مشهد انتقاد كردند در واقع به نوعي حمايت از سياستهاي وزارت ارشاد بود. برگزاري سالم كنسرتها يكي از برنامههاي ما بود. رييسجمهور هم ضمن اينكه به امام جمعه محترم مشهد انتقاد داشتند كه هر كس تريبوني در اختيار دارد نميتواند قانونگذاري كند در عين حال تذكري هم به وزارت ارشاد دادند كه شما هم بايد روي مواضع خودتان محكم بايستيد و به نوعي از سياستهاي وزارت ارشاد حمايت كردند.
*رييسجمهور تمايل نداشتند استعفا را قبول كنند اما با توجه به توضيحاتي كه دادم پذيرفتند.
*نظر آيتالله جنتي هم در مورد استعفا مثبت بود.ايشان از روز اول كه با ايشان براي قبول مسووليت وزارت ارشاد مشورت داشتم موافق نبودند و نظرشان اين بود كه وزارت ارشاد با توجه به ماهيت فعاليتهاي فرهنگي و هنرياش همواره مورد انتقاد آقايان علما و مراجع تقليد و ائمه جمعه و برخي از متدينين بوده و برخي از فعاليتهاي هنري را خارج از چارچوبهاي شرعي ميدانند؛ لذا نميخواستند من در موضعي قرارگيرم كه مورد اعتراض و هجمه آنان باشم. به همين دليل هم معتقد بودند كه با استعفا از زير فشارها بيرون ميآيم.
*مقام معظم رهبري انتقاداتي نسبت به وزارت ارشاد و برخي فعاليتها داشتند و ما هم همواره به جان ميپذيرفتيم. ازآغاز كار من در وزارت تا پايان همواره اعلام كردهام كه نظرات و ديدگاههاي ايشان براي وزارت ارشاد سرلوحه كار ما است و علاوه بر ضرورت اطاعت از ولي فقيه كه يك وظيفه شرعي است من اعتقاد دارم كه مقام معظم رهبري جزو نادر افرادي در بين مراجع و جامعه روحانيت هستند كه مقوله فرهنگ و هنر را خوب ميشناسند. بر موسيقي، شعر، ادبيات و رمان اشراف دارند و بيش از همه كتابهاي متنوع را ميخوانند و در اين زمينه صاحب نظرند و هر وقت هم به طور مشخص نظري از سوي ايشان ابلاغ ميشد با تمام توان دنبال ميكرديم تا اگر اشكالي هست رفع كنيم. البته انتظارات و مطالبات ايشان در حوزه فرهنگ بسيار گسترده است. من هم قبول دارم كه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي در هيچ دورهاي نتوانسته است همه مطالبات و انتظارات ايشان را پاسخ بدهد ولي ما تلاش كردهايم حتيالامكان نظرات ايشان را اجرا كنيم. در نخستين ملاقات بعد از وزارت خدمت ايشان اعلام كردم كه ديدگاههاي ايشان ملاك عمل ما است. بديهي است كه با توجه به شرايط و امكانات موجود شايد نتوانسته باشيم همه نظرات را اعمال كنيم.
*البته پيشبيني در زمينه انتخابات آتی دشوار است ولي به اعتقاد من آقای روحانی پيروز انتخابات خواهند بود.
به نظر من در سالهاي آينده عموما وضع اقتصادي كشور بهتر خواهد شد و فعاليتهايي كه براي رونق اقتصادي و راهاندازي واحدهاي صنعتي آغاز شده است به نتيجه ميرسد. هنوز فعاليتهاي دولت در سطح عامه مردم چندان محسوس نيست و تصميماتي كه دولت در حوزههاي مختلف گرفته است در چارچوب آمار و ارقام باقي مانده است. شما تورم را ميبينيد كه از ٤٠ درصد به حدود ٨ درصد ميرسد اما خيلي از مردم اين كاهش را احساس نميكنند. بزرگترين مشكل كشور بيكاري است كه در طول اين سه سال با توجه به شرايط مختلفي كه وجود داشته است اقدامات دولت براي عموم مردم ملموس نبوده است اما به تدريج و تا پايان اين دولت آثار خودش را نشان خواهد داد. براي من روشن است كه آقاي روحاني در دور بعدي راي خوبي خواهند داشت گرچه تخريبها خيلي شديد خواهد بود.
* اتهاماتی از طرف برخي از اشخاص و نهادهاي شناخته شده مطرح ميشود كه ضديت آنان با دولت محرز است. خودشان را هم خيلي ارزشي ميدانند. بايد به حال كشور تاسف خورد كه در جمهوري اسلامي برخي از نهادها و افرادكارشان به جايي رسيده است كه براي دستيابي به هدف كه تخريب دولت آقاي روحاني است، به هر وسيله نامشروعي متوسل ميشوند. من فكر ميكنم كه اينها يا آگاهانه يا ناآگاهانه در حال اجراي نقشههاي دشمنان ايران هستند. ما اگر واقعا به دنبال شناخت نفوذيها هستيم خيلي كار دشواري نيست. بزرگترين نفوذيها امروز كساني هستند كه اعتماد مردم را از مسوولان نظام سلب ميكنند و تلاش دارند عدهاي را به بهانههاي سياسي طرد كنند، عدهاي را به فساد اقتصادي متهم كنند و به اصطلاح افشاگري كنند و برخي را هم با انگ زدنهاي اخلاقي از صحنه سياسي كنار بزنند. نتيجه اين ميشود كه اعتماد عمومي نسبت به همه مسوولان نظام سلب خواهد شد. كشور ما دشمنان زيادي دارد و هر زمان ممكن است مورد هجوم دشمن خارجي قرار بگيرد يا اينكه در داخل با بحرانهاي اجتماعي و سياسي مواجه شود، در اين شرايط چه كساني ميتوانند مردم را براي مقابله با دشمن خارجي يا بحرانهاي داخلي بسيج و هدايت كنند؟ كساني كه مورد اعتماد مردم باشند. وقتي اعتماد مردم را از همه مسوولان سلب كنند معنايش اين است كه در آن شرايط بايد تسليم شويم و اين بالاترين خيانت به كشور است. لذا تنها در مطبوعات و رسانهها دنبال نفوذي نگرديم. مشخص است كه نفوذيها كساني هستند كه امروز در حال از بين بردن اعتماد عمومي نسبت به مسوولان نظام هستند كه با ايراد اتهامات ناروا به افراد سعي ميكنند كه آنها را بدنام و از صحنه سياسي خارج كنند، تنها به اين دليل كه ميخواهند خودشان به قدرت برسند. واقعا بايد به خدا پناه برد.
*من يك خاطرهاي از مرحوم آيتالله شهيد بهشتي دارم. من ساليان دراز با ايشان محشور بودم. درسالهاي ٥٨ كه ايشان عضو شوراي انقلاب بودند مورد اتهامات زيادي قرار ميگرفتند. حتي برخي از دوستان ناآگاه و نادان ايشان را مورد حمله قرار ميدادند. ايشان اما در برابر همه اين اتهامات سكوت ميكرد. خيلي از دوستان به ايشان اعتراض ميكردند كه چرا از خودتان دفاع نميكنيد. ايشان در پاسخ به اين آيه شريفه استناد ميكرد كه «انالله يدافع عن الذين آمنوا» يعني خداوند وعده داده كه از مومنان دفاع كند. بنابراين خدا خودش دفاع ميكند. وشما ملاحظه كنيد وقتي ايشان شهيد شد، چگونه مظلوميت ايشان بر همه روشن شد و بدخواهانش به چه سرنوشتي مبتلا شدند. امروزشما كسي را نمييابيد كه به شخصيت والاي شهيد بهشتي ايرادي بگيرد. همهچيز آشكار شده و احساس ميشود كه واقعا خداوند از ايشان دفاع كرد. همان زمان شهيد بهشتي به آيتالله هاشميرفسنجاني هم گفته بودند كه آسياب به نوبت ! نوبت آقاي هاشمي هم شد.