عصر روز گذشته چهار کارشناس و فعال محیط زیست شامل یک مسئول در ستاد احیای دریاچه ارومیه، یک استاد دانشگاه، یک حقوقدان و یک هنرمند در مناظرهای رودرروی خبرنگاران نشستند تا درباره موضوع دریاچه ارومیه حرف بزنند.
در این برنامه که در کافهخبر خبرآنلاین برگزار شد، رضا کیانیان هنرمند و فعال محیط زیست، مسعود تجریشی، مدیر دفتر تلفیق و برنامهریزی ستاد احیای دریاچه ارومیه، دکتر کاوه مدنی، استاد مدیریت آب و محیط زیست امپریال کالج لندن و شهرام مهاجر، حقوقدان در حوزه محیط زیست حضور داشتند.
در این نشست هر کدام از حاضران از دیدگاه، مسئولیت یا تخصص خود دراینباره موضوعاتی را مطرح کردند و در ادامه نیز به پرسشهای خبرنگاران پاسخ دادند.
رضا کیانیان در بخشهایی از صحبتهای خود بهعنوان هنرمندی که چهار ماه است به شکلی فعالانه در حوزه محیط زیست و مسئله آب فعالیت میکند و از طریق حساب کاربری خود در اینستاگرام برای ٤٤١ هزار خوانندهای که دارد مطالبی را منتشر میکند، چنین طرح موضوع کرد: «در هشت سال قبل از این دولت، مسئله دریاچه ارومیه امنیتی شده بود و هرکس حرف میزد، او را میگرفتند. در همان دوران جوانان زیادی را در ارومیه زندانی کردند؛ چون رفتند یک لیوان آب در دریاچه ارومیه ریختند. من با مسئولان صحبتهای بسیاری کردم که اینها را آزاد کنند، به آنها گفتم همان چیزهایی که آنها روزی میگفتند و برایش زندانی شدهاند، الان ما داریم میگوییم و این ستاد احیای دریاچه هم برای همان موضوع درست شده است، حالا نکته دیگر این است که باید پرسید چه تضمینی وجود دارد که این ستاد به قوت خود باقی بماند و کارش را انجام بدهد، ما از کجا بدانیم مثلا اگر دولت روحانی تمام شد و مشکل دریاچه حل نشد، این ستاد سر جای خودش باقی میماند؟ آیا میشود برای این ستاد یک ساختار و سازوکار حقوقی تعریف شود که کارکردنش به رفتن و آمدن دولتها بستگی نداشته باشد؟ اصلا از کجا معلوم که دوباره دولتی سر کار نیاید که مسئله دریاچه را دوباره امنیتی نکند؟ موضوع دیگر از نظر من درباره این دریاچه و دیگر مشکلات محیط زیستی ایران، نبود اطلاعات کافی و دقیق درباره هر کدام است، روی هر کدام از این مشکلات دست بگذارید با حجم زیادی ماجرا و روایت مواجه میشوید که من بهعنوان یک شهروند علاقهمند به موضوع اصلا نمیدانم صحت دارند یا قصهبافی و شایعه است؟ چرا باید درباره موضوعاتی تا این اندازه مهم در کشور اطلاعات شفاف و دقیقی در دست نباشد؟ به غیر از این همیشه درباره مسائل و مشکلات محیط زیستی که مربوط به مردم است، گفته میشود مسائل پیچیدهای در پس پرده وجود دارد، این مسائل چیست و چرا شفاف کسی نمیگوید علتشان چیست و آیا اساسا واقعیت دارند یا فقط توهم و ساخته ذهن کسانی خاص هستند؟».
مسعود تجریشی مدیر دفتر برنامهریزی و تلفیق ستاد احیای دریاچه ارومیه نیز در این نشست چنین گفت: «احیای دریاچه سه فاز داشت که فاز اول تثبیت وضعیت دریاچه به مدت دو سال آبی یا سه سال شمسی بود؛ چراکه گفته میشد اگر در سه سال آینده یعنی تا شهریور ماه ۹۵ وضعیت دریاچه تثبیت نشود دیگر قابل بازگشت نیست. شهریورماه ۹۵ نسبت به ۹۴ تراز دریاچه ۴۵ سانتیمتر افزایش یافته بود که نشان از تثبیت وضعیت دریاچه دارد، البته عدهای گفتند دلیل آن بارندگی بوده، اما بارندگی همراه با اقدامات ما، از جمله لایروبی رودخانههایی مثل زرینهرود بود که مؤثر واقع شد. ما توانستیم طبق برنامه، دریاچه را در شرایط تثبیت حفظ کنیم، البته معتقدم کار سخت ما از الان شروع میشود که باید فرایند اصلاح الگوی مصرف را آغاز کنیم و درعینحال معیشت مردم هم حفظ شود».
تجریشی همچنین در پاسخ به پرسشی درباره میزان کمکهای خارجی برای احیای دریاچه توضیح داد: کمکهایی توسط دولت ژاپن و برخی نهادها انجام شده اما این کمکهای خارجی در مقایسه با هزینهای که خود دولت به میزان هزاروصد میلیارد تومان انجام داده، چندان نیست و سیاست ستاد، استفاده از تجربیات جهانی بوده است. دراینمیان فعالیت نهادی ما با استرالیاییها انجام میشود که هدفمان ایجاد یک مرکز مشترک تحقیقات آب با تمرکز بر دریاچه ارومیه است. همچنین در حوزه معیشت و مباحث اجتماعی-اقتصادی مجموعهای به نام «یاسا» هست که هفت نوبلیست در آن کار میکنند و فعالیتهای پیچیدهای انجام میدهند. مثلا سیاستهای انرژی آلمان را آنها مینویسند. ما نیز توافق کردهایم که در موضوع معیشت اقتصاد با ما همکاری کنند؛ یعنی مجموعا سعی کردیم به جای کمکهای مالی به سمت کمکهای علمی از سوی دیگر کشورها برویم و همین کمکها هم دستچین باشد. وی ادامه داد: زمانی که فعالیت ستاد شروع شد متخصصان گفتند اگر دریاچه در دو، سه سال احیا نشود برای همیشه از دست خواهد رفت. ما هم گفتیم نزدیکترین منبع در دسترس، آب پشت سدهاست و همچنین اگر میزان آب کشاورزی را محدود کنیم کشاورزان میتوانند کشت خود را داشته باشند اما آب به دریاچه هم برود و اسم این شد طرح «به کاشت». در کارگروه هم از این موضوع حمایت شد اما ۱۴ نماینده مجلس در ماه مبارک رمضان پیش آقای روحانی رفتند و ایشان دستور دادند صبر کنید یا مثلا ما با این موضوع روبهرو بودیم که مسئولان برای تعداد چاهها و سدسازهای انجامشده جایزه گرفته بودند. ما چطور میتوانیم جلوی آنها را بگیریم. باید باور کنیم هنوز مسئله آب در داخل کشور بهعنوان یک مسئله حاکمیتی مطرح نیست. هنوز مسئولان میگویند چرا چغندر نکاریم؛ درحالیکه ما باید آنها را توجیه کنیم که این تولید به اقتصاد ملی ضربه میزند. او تصریح کرد: یک بیتدبیری در امورات ما هست که هیچوقت برای آن فکری نکردهایم؛ ما یک منطقه خشک هستیم، بااینحال تازه به جایی رسیدهایم که سؤالهايي درباره آب و دریاچه مطرح میشود. زمانی کشاورز ما فکر میکرد هرچه آب را بیشتر مصرف کند خدمت میکند، هنوز هم مسئول ما اینطور فکر میکند؛ براي مثال اگر به مسئله زایندهرود فکر نکنیم، مشکلاتي كه آب برای سوریه ايجاد كرده، برای ما هم تکرار میشود. وقتی میگوییم مسئله آب پیچیده است؛ یعنی باید ببینیم آیا نظام تحمل آن را دارد که به کشاورز آب کمتر بدهد تا دریاچه احیا شود؟
دکتر کاوه مدنی، استاد مدیریت آب و محیط زیست امپریال کالج لندن نیز که در این نشست حاضر بود، از منظری دیگر موضوع دریاچه ارومیه را مطرح کرد و گفت: «متأسفانه به دلایل ساختار فکری و فرهنگی مردم و مسئولان در کشور ما همیشه رویکرد و نگاه حتی درباره پیچیدهترین و درازمدتترین مشکلات این است که از چه راهی میتوان آن را سریعتر و بدون دردسرتر حل کرد، درصورتیکه واقعا اینها راهکار نیست؛ با این نوع نگاه حتی اگر میلیاردها دلار هم برای جایی مانند دریاچه ارومیه هزینه شود، من معتقدم هیچ مشکلی از آن حل نخواهد شد، تا زمانی که ما رویکرد خودمان را به چنین وضعیتهایی به صورت فرهنگی و ریشهای حل نکنیم. مسئله اینجاست که در همین مورد دریاچه ارومیه، هم مردم و هم دستگاهها و نهادهای مختلف به دنبال تحقق اهداف و برنامههای خودشان هستند، کشاورز تمایل به دریافت آب کافی برای کشاورزی دارد، وزارت نیرو فقط میخواهد آبی که مسئولیتش را در اختیار دارد طبق برنامههای خود تخصیص بدهد، وزارت جهاد کشاورزی دنبال افزایش میزان تولید کشاورزی است و...؛ یعنی در حقیقت هر دستگاهی فقط خودش را میبیند، هرکدام هم در پی این هستند که سریعتر به هدفشان برسند، درصورتیکه اگر در این فرایند همه ما یاد بگیریم اقدام و عمل کدام بر دیگری اثر میگذارد و ما فقط با داشتن برنامه هماهنگ و مشخص و پیوسته با هم به هدف میرسیم، آن موقع مشکل حل میشود. نکته دیگر این است که درباره موضوعی مانند دریاچه ارومیه راه حل سریع و کوتاهمدت اصلا جوابگو نیست و اگر هم جایی نتیجه داد، آن نتیجه پایدار نخواهد بود، ما باید برای حل مشکل، برنامه پایدار و بلندمدت و هدفمند داشته باشیم. براي مثال باید پاسخ مشخصی به این سؤال داشته باشیم که اساسا چرا میخواهیم دریاچه ارومیه را احیا کنیم؟ سؤالی که من معتقدم کمتر مسئول یا دستگاهی در ایران برای آن جواب درست و دقیقی دارد».
شهرام مهاجر، حقوقدان نیز در این نشست در این زمينه در سخنانی گفت: «اگر قرار است موضوع دریاچه ارومیه و ستاد احیای آن پایدار و دائمی باشد، باید برای آن سازوکار و زیربنایی حقوقی و پایدار در نظر گرفته شود، باید این ستاد از اساس خود را تعریف کند که آیا دولتی است یا ملی، اگر صرفا نهادی وابسته به این دولت خاص باشد، هیچ بعید نیست در دولت بعدی منحل شود یا جدی گرفته نشود. بههمیندلیل معتقدم باید از هماکنون پایههای حقوقی مستحکمی برای ستاد و اهدافی که در نظر دارد، لحاظ شود تا در آینده با هر تغییری که در دولت رخ داد، مشکلی برای ستاد و هدفی که دنبال میکند، پیش نیاید».