سارا دختر جوان دانشجوی ایرانی مقیم اتریش که در آمریکا تحصیل می کند پس از پایان تعطیلات شب همان روزی به این کشور بازگشت که دونالد ترامپ حکم ممنوعیت ورود ایرانی ها و اتباع 6 کشور دیگر را امضا کرده بود.
به گزارش جام جم آنلاین به نقل از فرانس پرس، «سارا . ی » جمعه شب 27 ژانویه ( 8 بهمن) وقتی وارد فرودگاه لس آنجلس شد فکر می کرد که مطابق معمول بدون هیچ مشکلی از کنترل گذرنامه عبور می کند؛ این دانشجوی ایرانی هیچ اطلاعی از هرج و مرجی که یک حکم ضد مهاجرت دونالد ترامپ به راه انداخته بود ، نداشت.
او نمی دانست که 23 ساعت بعد اخراج خواهد شد و یکی از نخستین قربانیان این حکم می شود که همان روز توسط رئیس جمهور جدید آمریکا امضا شده بود. حکمی که براساس آن ورود اتباع 7 کشور مسلمان از جمله ایران به آمریکا به طور موقت ممنوع اعلام شده است.
سارا دوشنبه شب در شهر وین پایتخت اتریش که اقامت دائم این کشور را دارد در گفت و گویی با فرانس پرس ماجرای تلخش راکه اندکی پس از فرود هواپیمایش در جمعه شب آغاز شد و در حالی که حکم ضد مهاجرتی به اجرا درآمده بود بی آنکه وی اطلاعی از آن داشته باشد، شرح داد.
این زن جوان که فارغ التحصیل دانشگاه است و هم اکنون در رشته بهداشت جامع در(California Institute for Human Science ) انستیتوی علوم انسانی کالیفرنیا در شمال سن دیه گو تحصیل می کند، می گوید: من برای تعطیلات به کانادا رفته بودم تا خواهرم را ببینم ، سپس به اتریش رفتم و در پایان تعطیلات برای حاضر شدن سر کلاس ها به آمریکا بازگشتم.
وی می افزاید: اصلا انتظار نداشتم که مرا دستگیر کنند. من تاکنون بارها به این کشور وارد شده بودم و همواره با من خوش رفتاری شده بود. همیشه ظرف چند دقیقه از کنترل های گمرکی عبور می کردم.
این بار، سارا زود متوجه شد که اوضاع تغییر کرده است.مامور سرویس های مهاجرت که وی پاسپورتش را به او داده بود آن را ضبط کرد و دختر ایرانی به یک سالن انتظار برد.
دختر دانشجو را مجبور کردند رو به دیوار ایستاده و دستهایش را بالا ببرد تا دو پلیس زن که با فریاد به او دستوراتشان را می دانند وی را تفتیش بدنی کنند. سپس به او دستور دادند روسری اش ، زینت آلاتش و بندهای کفش هایش را در آورد. سپس سارا ناگزیر شد تمام پول نقدی که همراهش بود و نیز موبایلش را به ماموران پلیس بدهد.
دانشجوی ایرانی ساعت ها بعد وسایل شخصی اش را پس گرفت اما در این میان ناگزیر 4 ساعت انتظار کشید ، بازجویی شد بی آنکه حتی اجازه داشته باشد کمترین تماس تلفنی را با نزدیکانش بگیرد. یک مامور پلیس به او گفت که ویزای دانشجویی اش دیگر اعتبار نداشته و سارا را مجبور کرد تا فرمی را امضا کند که بر اساس نسبت به اخراجش رضایت می دهد.
سارا یادآوری می کند: مامور پلیس به من گفت شما دو راه حل دارید: یا قبول می کنید و رضایت می دهید که به میل خود خارج شده اید ...یا اینکه به زور اخراج شده با این احتمال خطر که مدت یک تا 5 سال و حتی بیشتر ورودتان به خاک آمریکا ممنوع خواهد شد. مامور پلیس با لحن تهدیدآمیزی صحبت می کرد و من احساس کردم که چاره ای جز امضای آن فرم ندارم.
اندکی پس از نیمه شب، هنگامی که وی اجازه یافت در تماسی کوتاه به خواهرش خبر اخراجش را اطلاع دهد ، سارا تازه متوجه هرج و مرجی شد که در فرودگاه های آمریکا به دلیل حکم ضد مهاجرتی حکمفرما شده بود.
وی می گوید: من ساعت 20 و 30 دقیقه جمعه به وقت محلی وارد لس آنجلس شدم و ساعت 19 و 30 دقیقه روز بعد آنجا را ترک کردم.
در حالی که دو مامور پلیس زن مسلح او را تا پروازش به مقصد اروپا همراهی می کردند ، سارا توانست به سرعت نگاهی کوتاه به موبایلش بیندازد و خبری را مشاهده کرد که بر اساس آن یک قاضی بخشی از اجرای این حکم را به حال تعلیق درآورده است.
وی می افزاید: من به یکی از دو مامور گفتم که یک قاضی تصمیمی علیه این حکم صادر کرده است... و من نباید به زور سوار هواپیما بشوم اما تنها چیزی که او گفت این جمله بود: اوه ، چه خوب! ولی بهتر تو به راهت ادامه بدهی.
سارا پس از بازگشت به اتریش نزد والدینش هنوز تلاش می کند آنچه را که برایش گذشته بفهمد و تصمیم بگیرد که چه رفتاری را باید در پیش بگیرد.
سارا وقتی احساس سرگشتگی اش را توضیح می دهد ، بغضش می ترکد: از یک طرف احساس آسودگی می کنم که از دستگیری رهایی یافتم اما از طرف دیگر به شدت غمگینم زیرا واقعا تحصیلاتم را دوست داشتم. من مدت یک سال و نیم به شدت تلاش کردم و رفتن به آنجا برای تحصیل رشته ای که بسیار به آن علاقه دارم خیلی دشوار بود.
وی تاکید می کند که مقامات دانشگاهش که نگران سرنوشتش هستند از او به شدت حمایت کرده اند و وکلای اتحادیه آزادی های مدنی آمریکایی ( ACLU) نیز به وی پیشنهاد کمکشان را داده اند.
سارا که باید تابستان آینده فارغ التحصیل شود، می گوید: ممانعت از ورود م به کشوری که در آن تحصیلاتم را دنبال می کنم هیچ توجیهی ندارد. با من رفتاری شد که گویی واقعا مرتکب جرمی غیر قابل بخشش شده ام. من فکر نمی کنم انجام تحصیلات برای کمک به مردم جرمی محسوب شود که مجازات آن اخراج باشد.