بهگزارش جامجمآنلاین،
حضور کودکان و نوجوانان در فضای مجازی اینروزها دیگر عجیب نیست؛ تقریبا
در تمام خانهها فرزندان از طریق گوشیهای تلفن همراه یا تبلتها، به
اینترنت و شبکههای مجازیاش دسترسی دارند. با این دسترسی آنها به دنیایی
از اطلاعات دست پیدا میکنند؛ اما درباره این اطلاعات هزار اماواگروجود
دارد. همینجاست که کارشناسان زیادی بر ضرورت نظارت خانوادهها بر چگونگی
استفاده فرزندانشان از شبکههای پرطرفداری مانند تلگرام، اینستاگرام و ...
تاکید میکنند. نظارتی آگاهانه که مخصوصا در سن نوجوانی بهخاطر ویژگیهای
خاص این گروه سنی ضرورت بیشتری پیدا میکند. به همین بهانه با دکتر
امانالله قراییمقدم جامعهشناس و عضو هیئت علمی دانشگاه خوارزمی درباره
ضرورت های این نظارت بهگفتوگو نشستهایم:
حضور فرزندان نوجوان یک خانواده در فضای مجازی، چه تبعاتی دارد؟
خطرات زیادی از این طریق هم برای خود فرد هم برای خانواده اش بوجود می آید؛ البته درصورتی است که این حضور آگاهانه نباشد و خانواده هم نظارتی بر این حضور نداشته باشند.
حضورآگاهانه یعنی چه؟
یعنی فرد خودش بتواند بین اطلاعاتی که دردسترس او قرار میگیرد غربالگری کند، همه آنها را باور نکند و تحت تاثیر هم قرار نگیرد.
نوجوانها به این سطح از آگاهی رسیدهاند؟
نه هنوز، یکی از ویژگیهای سن نوجوانی ،کنجکاوی بالاست. حالا وقتی یک نوجوان با این حجم از کنجکاوی به اینترنت دسترسی پیدا میکند میخواهد جواب بسیاری ازسوالهایش را از این طریق بگیرد اما نکته اینجاست که معمولا جوابهایی که میگیرد جوابهای درست و قابل اعتمادی نیست، معمولا این جوابها سالم نیستند ، من و شمای نوعی وقتی میرویم در اینترنت شروع به جستجو میکنیم با اطلاعات زیادی روبه رومیشویم، اما با توجه به تجربیاتی که داریم تشخیص میدهیم که این اطلاعات لزوما میتواند درست نباشد. میفهمیم که نباید همه آنها را باور کنیم اما کودکان و نوجوانان هنوز به این تجربه و بلوغ فکری نرسیدهاند و به همین دلیل اطلاعات را خیلی زود باور میکنند.مثلا تبلیغات و آگهیهای موجود درفضای مجازی از این دسته هستند، برای افراد بزرگتر واضح است که اینها ادعاهایی دروغ هستند اما افرادی که سنین پایین تری دارند این هارا باور میکنند.از همین طریق سوءاستفاده های زیادی هم انجام میشود.
بحث اطلاعات نامناسب با سن بچهها هم همینجا مطرح می شود؟
بله البته باید به این نکته دقت کنیم که ممکن است همه آنها به دنبال اطلاعات نامناسب نباشند، اما عضویت در شبکههای اجتماعی کافی است تا فرد بدون اینکه بخواهد و بدون اینکه حتی خودش دنبال چیزی باشد، خیلی از مسائل نامناسب ، برایش ارسال میشود، یعنی حتی ممکن است گاهی او در معرض اطلاعاتی قرار بگیرد که اصلا دنبالش نبوده اما حالا که برای او ارسال شده، کنجکاویاش را تحریک کرده . متاسفانه حجم بالایی از اطلاعاتی که در شبکه های مجازی ردوبدل میشوند جزو همین گروه هستند.
و این برایشان خطرناک است؟
بسیار زیاد. ببینید یکی از مشخصههای نوجوانها رسیک پذیری بالایی است که دارند؛ یعنی بواسطه سنشان احساس خطر نمیکنندو همین مساله باعث میشود خیلی راحت خودشان را به خطر بیندازند و بخواهند چیزی را تجربه کنند که برایشان خطرناک است و این موضوع برایشان دردسرسازمیشود؛ بسیاری از آسیبهای اجتماعی در نسل جدید میتواند از همینجا شروع بشود .
خانوادهها چه نقشی در این میان برعهده دارند؟
نقش خانوادهها یک نقش محوری است اما مساله اینجاست که الان خانوادهها قافله را باختهاند، نمیدانند که فرزندانشان در فضای مجازی چکار میکنند ؛ با چه کسی حرف میزنند، با چه کسی دوست هستند، به دنبال چه اطلاعاتی هستند،کجا میروند... الان متاسفانه اقتدار خانوادهها از بین رفته، پدر و مادر دیگر قدرتی ندارند و فرزند سالاری ، قدرت نظارتی آنها را محدود کردهاست. آنها فرزند خودشان را بهحال خود رهاکردهاند و این موضوع باعث غرقشدگی آنها در فضای مجازی شده است ؛ البته این موضوع شامل حال مدرسه هم میشود، اگر دقت کنید میبینید که مدرسه در نسلهای گذشته یک نهاد قدرتمند بود اما الان مدتی است که حتی این نهاد هم کارکرد سابق خودش را ندارد.
این اتفاق چه تبعاتی برای خانوادهها دارد؟
خطرش این است که فرزندی را به آنها تحویل میدهد که از خودبیگانه است، یعنی فرزندان خانواده همان چیزی میشوند که تئوری غرب به دنبالش است و روز بهروز با فرهنگ اصیل خودمان بیگانهتر میشوند. تئوری غرب این است که اطلاعات را شیرین کند و بعد در اختیار مخاطب قرار بدهد، این شیرینی باعث جذب مخاطبها میشود، حالا اگر این مخاطب سن پایینی هم داشته باشد، زودتر تحت تاثیر قرار میگیرد. درحالیکه باید به کودکان آموخته شود که حریم شخصی خود را حفظ کنند.
چطور میتوان این آموزش را داد؟
یکی از ساده ترین راهها این است که به آنها بگوییم همه اطلاعات هویتی خودشان را در فضای مجازی دردسترس عموم قرار ندهند، الان با عضویت در شبکههایی مثل اینستاگرام، فیس بوک و ... اطلاعات کاملی از سن، جنسیت، شهر محل زندگی، عکسهای شخصی و ... در معرض عموم قرار میگیرد و در این مسیر ممکن است ، اطلاعات به دست افراد ناصالح هم بیفتد. یکی از نکتههای مهم این است که ازاین طریق دسترسی افراد ناشناس و غریبه به بچهها راحت تر میشود و بچه ها هم با توجه به همان خصوصیت ماجراجویی و ریسک پذیری شان ممکن است درخواست افراد ناشناسی را که در اینترنت با آنها آشنا شدهاند، برای قرار ملاقاتهای حضوری قبول کنند و این میتواند بسیار خطرناک باشدو حتی به حادثههای تلخ هم ممکن است منجر شود. همانطور که ما بعضی وقتها میبینیم که در صفحات حوادث به چنین حادثههایی که از طریق اینترنت بوده ، اشاره میشود.
برای جلوگیری از وقوع این اتفاق خانواده ها باید چکار کنند؟
باید محدودیت داشته باشند، محدودیت های نظارتیشان را بر فرزندانشان بیشتر بکنند البته این محدودیت نباید به صورت اجبار دربیاید. آنها باید از روش های جایگزین برای کنترل او استفاده کنند. مثلا ما اگر بیاییم برای اوقات فراغت آنها فکری بکنیم، مدت زیادی ازوقت آنها را گرفتهایم و این وقت ارزشمند به جای اینکه صرف امورباطل بشود، صرف ورزش و آموزش و تفریحات سالم میشود وقاعدتا نتیجه بخش خواهد بود.
اعمال محدودیت های قانونی هم میتواند موثر باشد، همانطور که در دیگر کشورها این محدودیتهای سنی اعمال میشود؟
ببینید قوانین زیادی در نقاط مختلف دنیا برای نحوه حضور کودکان ونوجوانان در فضای مجازی تصویب شدهاست. براین اساس در برخی کشورها اپراتورهای ارائهدهنده اینترنت حق ارائه اینترنت به افراد زیر ۱۳ سال را ندارند و برای افراد ۱۳ تا ۱۶ سال یعنی نوجوانها هم باید سرویسهای ویژه و متناسب با سن فرد، ارائه کنند. حتی در بعضی کشورها که قوانین سختگیرانه تری دارند اگر خانوادهای شرایط استفاده از اینترنت را بدون رعایت رده سنی برای فرزندانش ایجاد بکند، دادگاه میتواند بهخاطر عدم صلاحیت، سرپرستی آن فرزند را از خانواده بگیرد. همه اینها ضرورت نظارت را نشان میدهند. اما ما در کشورمان با یک نوع بیسامانی در فضای مجازی روبه رو هستیم و قوانین سختگیرانه نداریم به همین خاطر خود خانوادهها باید نظارت بیشتری بر این حضورداشته باشند.