به گزارش جام جم آنلاین، آنچه مسلم است در عصر حاضر وجود اختلالات روانی در میان مردم بسیار شایع است که در صورت تشخیص و درمان به موقع می تواند قابل کنترل باشد.به گفته روانشناسان عوامل مختلفی در بروز این پدیده موثر هستند : کودکی پرتنش ، فقدان پدر ومادر در دوران کودکی و نبود حمایت های روانی ومالی نقش مهمی در ایجاد وتداوم اختلالات روانی دارند.
دکتر حسین نحوی نژاد معاون توانبخشی سازمان بهزیستی کشور در گفت وگویی با جام جم آنلاین به چگونگی بروز این پدیده و مقابله با آن پرداخت که می خوانید:
گفته می شود 23 درصد از جمعیت کشور را مبتلایان به بیماران روانی تشکیل می دهند به نظر شما به عنوان یک مقام رسمی در سازمان بهزیستی این آمار صحیح است ؟
آنچه که تا کنون اعلام شده وجود اختلالات سلامت روان در 25 درصد جمعیت کشور است .ولی این به معنی روانی بودن این افراد نیست؛ چراکه افسردگی زودگذر هم در این چارچوب قرار می گیرد. یا کسی که در موقعیت های شغلی و تحصیلی دچار اضطراب می شود نیز جزو همین 25درصد است. اما آنچه تحت عنوان بیماران روانی می شناسیم کسانی هستندکه به خودشان و دیگران آسیب می زنند و یا اختلال ارتباط با جامعه و حقیقت پیدا می کنند. این افراد حدود یک تا یک ونیم درصد جامعه را تشکیل می دهند که به آنها بیماران اسکیزوفرنی یا سایکوتیک گفته می شود.
بیماری های روانی مزمن هم در همین دسته قرار می گیرند؟
در این یک درصدها یک درصد آنها را بیماران روانی مزمن تشکیل می دهند. یعنی اگر بیماران سایکوتیک یک درصد چیزی حدود 800هزار نفر باشند 25درصد این تعداد را بیماران روانی مزمن تشکیل می دهند. بیماران روانی مزمن کسانی هستند که فرآیند بیماریشان طولانی است .حدس ما این است که در کشور بین 150 تا 200هزار بیمار روانی مزمن داشته باشیم که حدود 100هزار نفر آنها تحت پوشش سازمان بهزیستی قرار دارند.
از این آماری که در کشور اعلام کردید چه تعداد زن وچه تعداد مرد هستند همچنین چه تعدادی در تهران بسر می برند ؟
از 103 هزار نفری که درکل کشور در تحت پوشش ما هستند حدود 35 هزار نفر در تهران و حومه بسر می برند آمار زنها نیز 35 درصد و مردها 65 درصد است.
با توجه به این آماری که اعلام کردید وضعیت آنها در حال حاضر چگونه است آیا در حال افزایش است یا در حال کنترل؟
با توجه به زندگی شهرنشینی و شتاب روزافزون زندگی مدرن و وجود پدیده هایی چون آلودگی هوا، ترافیک، خشم وعصبانیت های بی رویه که تحت کنترل نیز قرار نمی گیرند کلا آمار بیماریهایی که سلامت روان را به مخاطره می اندازد در دنیا روبه افزایش است.لذا وقتی آمار اختلالات روانی افزایش می یابد بالطبع بیماری روانی هم با همان آهنگ می تواند رشد کند اما مطالعات انجام شده نشان نمی دهد که ما هرساله اختلافات معنی داری را در این زمینه داشته باشیم.یعنی نگران شویم که نسبت به پنج سال گذشته رشدش زیاد بوده است .ممکن است اضطرابها ،افسردگی ها و کندی تعاملات اجتماعی را در حد بالایی ببینیم اما اینکه بیماری روانی بارشد شتاب دهنده در حال افزایش است باید بگویم خیر چنین چیزی نیست.
به نظر شما وجود این تعداد بیماری روانی طبیعی بنظر می رسد؟
خیر ، وجود همین تعداد کم نیز زیاد است بخاطر اینکه داشتن یک بیمار روانی در یک خانواده ممکن است کل خانه وخانواده وجامعه را متاثر کند .زیرا یک بیمار روانی خانواده را از فرآیند اقتصاد و اجتماع منزوی می کند ورفت وآمدهایشان محدود می شود .بنابراین داشتن یک بیمار روانی کار بسیار مشکلی است .لذا بواسطه این صد هزار نفری که تحت پوشش سازمان بهزیستی هستند حق سازمان است که در خصوص آنها مطالبه گری داشته باشد چون این وظیفه ناخواسته به سازمان محول شده است. وبرای این کار باید پست های سازمانی مرتبط ،نیروهای متخصص و بودجه مناسب در اختیار سازمان قرار گیرد .از این رو برای ایجاد یک بسترمناسب حدود 150 میلیون تومان اعتبارنیاز است .هرچندکه سازمان توانسته ظرف 15 سال گذشته 11هزار تخت بیمارستانی روانی مزمن با مشارکت خیرین وسرمایه گذاری های مردمی ایجاد کند بدون اینکه از دولت کمکی گرفته باشد.البته این پایان کار نیست.
درواقع فقط برای بیماران روانی مزمن توانستید چنین اقدامی انجام دهید ؟
این 11هزار و500 نفر کسانی هستند که وجودشان خطرناک است وباید تحت درمان قرار گیرند تا آماده ورود به جامعه شوند .اما مابقی بیماران روانی کسانی هستند که می توانند در خانه بمانند ولی نیاز به کمک وآموزش دارند. از این رو طرحی برای معلولین وبیماران روانی اجرا کردیم تحت عنوان مراقبین بهزیستی که به خانواده ها آموزش می دهند که چگونه با بیماران خود برخورد کننداما مبلغی که برای این کار به سازمان اختصاص یافته بسیار کم است ودرحال حاضر ما فقط برای 2هزار بیمار روانی امکان کمک داریم درحالیکه برآوردمان این است به طور سریع و بدون فوت وقت برای حداقل 20 هزار بیمار روانی باید خدمات ارائه دهیم واین نیازمند بودجه است .درواقع چنین اقدامی صرف هزینه نیست بلکه سرمایه گذاری است. یعنی اگر بتوانیم یک بیمار روانی را ساماندهی کنیم آن وقت می توانیم جلوی بسیاری از آسیب ها و زیانها را بگیریم که ممکن است میلیاردها تومان هزینه ایجاد کند.حتی ممکن است هزینه های عاطفی وروانی واجتماعی برجا بگذارد مثل حادثه ای که در اردبیل اتفاق افتاد یک روانی جنسی یک اتفاق غم انگیز رقم زد .اگر ما بتوانیم به موقع غربالگری و شناسایی کنیم ودرصدد درمان آنها بربیاییم آن وقت این مشکلات بوجود نمی آید.
شناسایی افرادی همچون قاتل آتنا که به اختلالات روانی مبتلا هستند چگونه باید انجام شود؟
نظام مراقبت ما باید نظام پیشگیرانه باشد و چنین اقدامی در بهزیستی قابل انجام نیست. چون متولی سلامت کشور وزارت بهداشت ،درمان و آموزش پزشکی است .همانطور که روی بیماریهایی چون دیابت، فشار خون حساس هستیم باید روی سلامت روان نیز حساس باشیم .متاسفانه نظام سلامت ما بیشتر درمان محور است.یعنی منتظریم اتفاقی بیفتد بعد به درمان بپردازیم .باید روی بهداشت وسلامت روان سرمایه گذاری کنیم و تیم های سلامت روان را تقویت کنیم .البته سازمان در این زمینه بحث نظام اورژانس فوریتهای اجتماعی را مطرح کرده و تا کنون در180 شهر اورژانس فوریتهای اجتماعی را راه اندازی کرده است.قرار است این اورژانس در 140 شهر دیگر نیز راه اندازی شود. مسلما اگر بحث غربالگری به اجرا درآید کمتر شاهد وقوع چنین حوادثی خواهیم بود.
اگر خانواده ای یک فرد دچار اختلال روانی در میان خود داشته باشند چگونه می توانند از بهزیستی کمک بگیرند؟
سازمان بهزیستی سازمان درمان کننده نیست. در وهله اول اگر خانواده ای به وجود آسیب روانی در یکی از اعضای خود مشکوک است باید به وزارت بهداشت نظیر بیمارستان های روانی و یا پزشکان متخصص مراجعه کند اگر تشخیص بیماری روانی مسجل شد وفرد دچار مسائلی شد که نیاز به نگهداری دارد آن وقت سازمان بهزیستی از طریق کمیته های توانبخشی خدماتی را در این زمینه ارائه می دهد.
آیا حادثه آتنا سازمان بهزیستی را ملزم به ارائه برنامه جدیدی در این خصوص کرده است؟
ما سالهاست که در این زمینه مداخله می کنیم .پایگاههای سلامت اجتماعی و سلامت روان و اورژانس اجتماعی سالهاست که فعالیت دارند. البته هیاتی از سوی سازمان مامور رسیدگی به علل وقوع چنین حادثه ای شده است. امیدواریم قبل از وقوع حوادثی مثل آتنا و ستایش آگاه سازی و پیشگیری را انجام دهیم. .آنچه مهم است این که وزارت بهداشت باید در این حوزه فعالیت جدی تری داشته باشد ودر این قضیه پیگیری های لازم را انجام دهد.