روز گذشته، فایلی از گفت وگوی یکی از فرزندان مسئولین منتشر شد که در آن گفت وگوی بلند، بخشی از حرف ها، پاسخ به حرف و حدیثهای مطرح در مورد آقازادهها بود. او در بخشی از این گفت وگو از ژن خوب و خون خوب خود میگوید و موفقیت هایش را بی ارتباط با آقازادگی و صرفا به مسأله وراثت و خون مربوط میداند.
به گزارش «تابناک»؛ او در بخشی از این گفت و گو میگوید: دو سال آخر دبیرستان که بودم، آقای دکتر رئیس دانشگاه تهران بودند. آن زمان این بحث آقازادگی و مباحثی که متأسفانه جدیداً مطرح میشود، که دلیلش فکر میکنم فرار کردن خیلیها از واقعیتهاست برای اینکه یک مقصر پیدا کنند؛ ما عادت کردیم مقصر پیدا کنیم؛ حالا فعلا میخواهند بگویند مقصر آقازادهها هستند.
او همچنین در بخشی دیگر مدعی میشود: هر که توانایی داشته و به نقطهای رسیده، حتما استعدادهایی در وجودش بوده. بالاخره تأثیر وراثت وجود دارد، ژن وجود دارد و در جایی دیگر میگوید: بالاخره این خون میآید و میرسد؛ همینطوری که کسی نمیتواند ادعا کند اصل و نسب دارد. افتخار میکنم این تواناییها از دو تا ژن خوب، هم از طرف مادر و هم از طرف پدر آمده است. خدا هم لطف کرده و در بستر مناسب این کار را انجام دادیم.
اینکه هر کسی در کارهای اقتصادی خود تا چه حدی مسیر سالمی را طی کرده و در رقابتی سالم و اخلاقی از رقبای خود پیشی گرفته و بر ثروت خود افزوده، مسألهای نیست که تشخیص آن در صلاحیت این نوشته باشد، چون اگر نهادهای نظارتی، نظارت لازم و کافی را در این زمینه داشته باشند، میتوانند با بررسی فعالیتهای اقتصادی هر کسی از جمله افرادی که منتسب به مسئولین کشور هستند و نسبتی نسبی یا سببی با آنها دارند، کم وکیف سلامت فعالیتهای آنها را بررسی و در صورت لزوم برخورد قضایی کنند. البته از بلندپایهترین مقامات کشور تا نمایندگان مجلس، همگی از وجود فساد اداری در کشور سخن میگویند و بر لزوم برخورد با مفاسد اداری مالی تأکید میکنند.
با این حال، گهگاه خبری از حضور اقوام و فرزندان یکی از مسئولین فعلی و سابق در ماجراهای پرحاشیه اقتصادی از واردات دارو گرفته تا موارد دیگر منتشر میشود و همین امر تأثیر کمی در نوع نگاه مردم به پدیده آقازادگی ندارد.
اما آنچه در این گفت وگوی آقازاده یکی از مسئولین تأسف برانگیز بود، مطرح کردن مفهمومی به نام اصالت بود؛ مفهومی که اگر در دربار سلطنتی انگلیس و یا توسط گروههای نژادگرای اروپا در قرون گذشته مطرح میشد، چندان مایه تعجب نبود. امروزه در جهان دیگر ارزش و اعتبار افراد، نه با خون و نژاد که در واژهای به نام بشر تعریف شده و کمتر کسی سخن از اصالت خون را در فضایی عمومی موجه میداند. جز این در کشور ما و پس از سرنگونی رژیم پهلوی و پیروزی انقلاب اسلامی که به انقلاب پابرهنگان معروف بود، اصالت مفهوم دیگری داشت که با ایثار و فداکاری بیشتر عجین بود تا با خون و وراثت. امروزه وقتی از کلمه اصیل سخن گفته میشود، بیشتر یاد نژاد اسبها در رشته سوارکاری میافتیم.
همه خوب میدانیم در جامعهای زندگی میکنیم که به خاطر عدم توسعه متوازن در بخش هایی از کشور ما امکانات آموزشی، زمینههای فعالیت اقتصادی و وضعیت بهداشت فاصله زیادی با آنچه فرزندان برخی مسئولین در آن پرورش یافته اند دارد. چه بسا استعدادهای درخشان که زیر غبار فقر، فشارهای اقتصادی و عدم دسترسی مطلوب به آموزش با کیفیت دیده نشده اند و چه بسا طرحها و ایدههای فارغ التحصیلان تیزهوش و نخبه در پیچ و خمهای بوروکراتیک سیسم اداری کشور متوقف شده و آنها را از ادامه مسیر دلسرد کرده است.
وقتی تصویر نخبهای با رتبه تک رقمی در کوههای کردستان به عنوان کولبر در فضای مجازی منتشر میشود و المپیادی دیگری با تراکتهای تبلیغی تدریس خصوصی در خیابانهای تهران را میبینیم، کمی سخت است که به تئوری ژن خوب و خون اصیل باور داشته باشیم.
زمانی که برخی از این آقازادهها در کشورهای اروپایی و در ۲۵ سالگی مشغول معاملات اقتصادی بودند، برخی از هم سن و سالهای او در مرزهای شرقی و غربی کشور در دوره سربازی خود توسط گروهک ریگی و پژاک خون میدانند.
این به رغم این نکته است که در فرهنگ ما وقتی از خون صحبت میشود، این واژه سرخ نه با مفهوم اصالت که با مفهوم ایثار و شهادت عجین و هم نشین شده است. خوب میدانیم نخبهترین و باهوشترین فرزندان این کشور بدون اینکه ادعایی داشته باشند در جبهههای جنگ با کمترین امکانات فرماندهی عملیاتهای بزرگی را مدیریت کردند و در نهایت با تقدیم خون خود شهید شدند. خون همتها، باکریها و زین الدینها و جهان آراها خون خوب بود که در دفاع از مرزهای این سرزمین ریخته شد.
به همین علت هاست که شنیدن چنین حرف هایی که نه با واقعیت سازگار است و نه در دنیا خریدار دارد و نه مبتنی با فرهنگ کشور ماست، تأسف بار و تأثربرانگیز است.
نقد حرفهای پسر یکی از مسئولین، کسی که نه به نام خود که به نام پدرش شناخته میشود و اظهارات عجیبی که میتواند به پای پدرش نوشته شود، نشان از آن دارد که افکار عمومی هویت مستقلی برای او قائل نیست و به همین دلیل، ضمن انتقاد از چنین اظهاراتی و لازم دانستن اصلاح آن توسط او، از لحاظ اخلاقی تخطئه شخصیت سیاسی پدر به خاطر اظهارات پسر صحیح به نظر نمیآید.