یک روز پس از انتشار گفتوگوی حمیدرضا عارف و واکنشهای منفی مردم به ویژه در شبکههای اجتماعی، این بار فرزند یکی دیگر از وزرای سابق در نوشتهای استعاری از او حمایت کرد و در جملاتی عجیب، خود و او را شیرشاه و منتقدان روزهای گذشته به موضوع ژن خوب و خون اصیل را عدهای کفتار و مردم را به گاو تشبیه کرد که تابناک، پیشاپیش از همه مخاطبان بابت استناد به این کلمات در این نوشته عذرخواهی میکند.
البته گویا ایشان پس از مشاهده واکنشهای اعتراض آمیز مردم در شبکههای اجتماعی، پست توهین آمیز خود را حذف کرده و از همفکرانش عذر خواسته است؛ عذری ناقص که نشان میدهد عذرخواهی از منتقدانی که به کفتار تشبیه شده اند، همچنان برای شیر خود پنداشته با ژن هایی برتر سخت و دون شأن است.
به گزارش «تابناک»؛ انگار پدیدهای که به درست یا غلط به آقازادگی معروف شده، نیازمند بررسی و تعریف جدیتر است. یک روز یکی از آنها برای اینکه خود را مبری از رانت و امتیازات ویژه جلوه دهد، سخن از ژن خوب و خون اصیل میراند و روز بعد، یکی دیگر کسانی را که از مطرح شدن حرفهای اینچنینی رنجیده و واکنش نشان داده اند، کفتار و گاو میخواند و در عین حال خود و صاحبان ژن خوب را شیر و شاه جنگلی که لابد سرزمینمان است، میدانند؛ آن هم نه در نظامی که بر اساس وراثت و سیستم شاهنشاهی برآمده است، در نظامی که به تعبیر معمار آن، مردم، ولی نعمت اند.
چه شده که پس از گذشت چهار دهه از انقلاب، چنین افکاری از منزل انقلابیون دیروز و مسئولین امروز به بیرون درز میکند؟ نکند از چیزی غفلت کرده ایم که یادمان رفته اگر این مردم و انقلابشان نبود، خیلی از آنهایی که امروز ردای مسئولیت به تن کرده اند، باید در شهرها و روستاهای خود دنبال تکه نانی بودند و فرزندانشان درست در بین محرومترین این مردم زندگی میکردند.
نکند بزرگ شدن در خانواده هایی که مردم قدرت خود را به آنها تفویض کرده اند، توهم خودشاه پنداری و دیگران رعیت پنداری در افکار و موهاماتشان ایجاد کرده است؟!
نکند فراموش شده است که اصلاح طلب و اصولگرا هر چه دارند، از این مردمی دارند که روزی تلویحا دارای ژن نامرغوب و روزی دیگر کفتار پنداشته میشوند؟
در کجای فرهنگی که انقلاب میخواست بسازد و نهادینه کند، انسان به برتر و پستتر تقسیم میشد؟ فرهنگی که قبل از همه جا باید در منزل مسئولین این نظام نهادینه میشد. در کجای اصلاحاتی که از آن دم زده میشود، تشبیه معترضان و منتقدان به گفتههای نامربوط، به احشام و وحوش مجاز شمرده میشود؟ اصلاحاتی که هر روز در روزنامه و حزب و بیانیه اش دم از حضور مردم و رأی مردم و انتقاد مردم زده میشود.
اگر به مردم و انتقادشان ارج مینهیم و محترمش میداریم، این جملات چیست که از منزل بزرگان آن به بیرون درز کرده است؟ نکند باید اصلاحات و اصلاح طلبی را از منزلهای خودمان شروع کنیم و به فرزندانمان بیاموزیم! فرقی میان تو که در خانه من هستی، با آن بچه کشاورز خوزستانی نیست و یادآوری کنیم، اگر امروز در فلان محله بالای شهر تهران نشسته ایم به خاطر مجوز و قدرتی است که آن کارگر لرستانی و آن زحمتکش بلوچ به ما داده است. باید بیاموزیم ما که از اصلاح طلبی حرف میزنیم و از حق مردم در انتخابات مختلف رأی جمع میکنیم، باید در برابر انتقاد آنها سر تعظیم فرود آوریم و فکر کنیم و اگر اشتباهی کرده ایم عذر بخواهیم و منتظر پذیرش عذرمان از جانب آنها باشیم.
باید به آنها یاد بدهیم، سال هاست نظام ارباب رعیتی گذشته و اگر نگذشته بود، امروز نه در وزارتخانهها و احزاب که باید در شهرکوچمان در مزرعه اربابان خود خوشه میچیدیم؛ که هر چه داریم از همین مردمی داریم که یک روز در خیابان سیطره شاه را برچیدند و روزی دیگر در جبههها مدافع و مرز و انقلاب بودند و امروز در پای صندوق رأی به ما قدرت میدهند و کار و خدمت میخواهند و در ادامه سخنان امام را هم برای خود و هم برای فرزندانمان بازخوانی کنیم؛ آنجا که گفت: «باید به حسب واقع، به حسب انصاف، به حسب وجدان، این مردمی که شماها را روی کار آوردهاند، این مردم زاغهنشین که شماها را روی مسند نشاندهاند، ملاحظه آنها را بکنید و این جمهوری را تضعیفش نکنید.
بترسید از آن روزی که مردم بفهمند در باطن ذات شما چیست و یک انفجار حاصل بشود. از آن روز بترسید که ممکن است یکی از «ایام الله» – خدای نخواسته – باز پیدا بشود و آن روز دیگر قضیه این نیست که برگردیم به ۲۲ بهمن. قضیه [این]است که فاتحه همه ما را میخوانند.» (صحیفه امام خمینی، جلد ۱۴، صفحه ۳۸۰)
چه خوب که شبکههای اجتماعی فرصت ابراز نظر و اندیشه و انتقاد را به همه داده است. هم به مسئولان و فرزندانشان و هم به مردم بالا و پایین شهرهای کشور. اینجاست که همه فرصت دارند از رسانههای شخصی خود آنچه در ذهن دارند، بیرون بتراوند و واکنشهای عمومی را بی هیچ مهندسی و دستهبندی مستقیم دریافت کنند.