روزنامه جمهوری اسلامی نوشت:
مردمی که میبینند در شرایط عادی مثلا مسئولین قضایی کوچکترین انتقادی را بر نمیتابند، چگونه امکان دارد فردی از دولت بهار! تازه از زندان آزاد شود و خودش و رفقایش از جمله رئیسجمهور گذشته همه حیثیت و آبروی قوه قضائیه این نظام را به شدت آماج حمله قرار دهند و از تغییرات قریب الوقوع در نظام حکومتی سخن آشکار بگویند و همانندآن هشت سال کذایی همه زبانهای سخنگو در کام فرو رود؟
راستی این جریان بهار چه شعبدهای در اختیار دارد که هرچه بیشتر خطوط قرمز را در مینوردد، آسودهتر نمایش قدرت میدهد؟ و راحت از رفتن کشور به سمت و سوی دیکتاتوری حرف میزند؟ اینجا اصلا مسئله یک شخص مطرح نیست یک جریان انحرافی است که حداقل بیش از ده سال مطرح میباشد که از هیچ ضابطه و قانونی تبعیت نمیکند اگر این حرفها و دعوت به آشوبها، آزاد است، چرا دیگران با تنها اظهار یکی از این گونه سخنان از همه چیز محروم میشوند و تحت تعقیب و مجازات قرار میگیرند ولی کسانی که با کمال جسارت اصل نظام و سلامت آنرا مورد تهاجم قرار میدهند برای خود آزاد و رها هستند؟
طبیعی است که مردم با در کنار هم قرار دادن این رفتارهای دو گانه و تبعیض آمیز نتایج تلخ و درد آوری بگیرند. این از دولت بهار، آن از متهم شدن آقای روحانی به سازش و معامله با رقیبان، آن طرف اصولگرایی هالیوودی! یک طرف نشانههای سایه افکندن شبح یک جنگ در منطقه و دیوانگیهای ترامپ و تمایلات جنونآمیز جنگ طلبان...خب مردم چه باید بکنند...تکلیف نخبگان چیست؟ به انزوا بروند، زبان در کام کشند؟ شما بگوئید راز این معما چیست؟