تالابی که قرنهاست در مجاورت دریای خزر جا خوش کرده و خیل گردشگران را به سوی خود میکشد، خشک شد؛ اتفاقی که تامل در چرایی وقوعش، به نکات تاریک و تلخی میرسد.
به گزارش «تابناک»، در حالی که مدتهاست کارشناسان و دوست داران محیط زیست نسبت به آینده تاریک تالاب میانکاله و جزیره آشوراده در منتهی الیه شرق آن هشدار میدهند و امیدوارند با نشان دادن حال و روز وخیم این تالاب به عموم، مسئولان را پای کار کشانده و تالابی که ذخیرهگاه زیست کره است را نجات دهند، از غرب این تالاب خبری مخابره میشود که به غایت دردناک است.
خبر خشک شدن تالاب لپو در شمال شهرستان بهشهر در استان مازندران؛ اتفاقی شوک آور و غیر قابل باور که برای تالابی رخ داده که فاصله اش تا دریای خزر تنها یک کیلومتر است. مسافتی کوتاه که برخی کارشناسان بر این باورند در گذشته های دور وجود نداشته و در نتیجه پس روی دریا رخ داده و لپو، یادگار آن است.
تالابی که از سه مرداب «لپو»، «شیرخان لپو» و «پلنگان» تشکیل شده و در مجموع بیش از 600 هکتار وسعت داشته، در کنوانسوین رامسر در زمره تالاب های بینالمللی به ثبت رسیده و حالا وجود خارجی ندارد. اکوسیستمی بی نظیر که نامش از دو واژه «لپ» و «او» به معنای «پهنه آب» شکل گرفته و با خشک شدن، تهی از هر معنایی شده است.
اما چگونه این اتفاق رخ داد و چه شد که در مجاورت دریا و در سرزمینی با انبوه بارندگی، فرجام لپو اینچنین تلخ شد؟ تحقیق درباره این سوال به جواب های درناکی ختم میشود که شاید انتظارش را نداشته باشید.
آن گونه که گفته میشود، برداشت بی رویه آب برای کشت برنج، یکی از دلایل بزرگ خشک شدن لپو است. آفتی که به شکل بسیار وسیع در بسیاری دیگر از منابع آبی کشورمان بروز کرده و بر این اساس، نسبت دادن خشک شدن لپو به کشاورزی، منطقی جلوه میکند. اما آیا برنج کاری در مازندران اتفاقی امساله و جدید است که بشود خشک شدن تالاب را گردنش انداخت؟
همین تردید کافی است تا بیشتر در ماجرا کنکاش کرده و پی به حقیقتی عجیب ببریم. اینکه سال گذشته و در راستای اجرای طرحی عجیب برای احیای تالاب میانکاله، بخشی از آب تالاب لپو را روانه میانکاله کرده و زمینه مرگ این تالاب را فراهم آوردهاند. تصمیمی که بعید است پشتوانه علمی و منطقی داشته باشد که اگر این گونه بود، لپو به حال و روز امروز مبتلا نشده بود!
تلاش ساده انگارانهای برای نجات تالاب میانکاله و احیای آن که نه تنها سودی به حال میانکاله و اکوسیستم بی نظیر آن نداشته، که یک قربانی بزرگ هم روی دستمان گذاشته است. قربانیای که به جهات فراوان بسیار حائز اهمیت است و از زیست ساکنان پرشمار مناطق مجاورش تا حیات گونه هایی که در آن می زیستند یا در فصل مهاجرت به آن پناه میآورند، نقش پررنگی ایفا میکرده است.
یادآوری همین موارد کافی است تا خشک شدن لپو را فاجعه بخوانیم و چشم انتظار واکنش سریع و عاجل مسئولان محیط زیست کشورمان باشیم. با این ملاحظه که میدانیم آنچه تالاب لپو را خشکانده و میانکاله را در آستانه نابودی قرار داده، نه فقط اقدامات اشتباهی مانند انتقال بی حساب و کتاب آب از یکی به دیگری، که کوتاهی شدید نسبت به نیازهای این تالاب هاست. از حداقلهایی مانند رصد مداوم سطح آب این تالاب های در خطر تا اقداماتی مانند لایروبی تالاب لپو و میانکاله.
کوتاهیهایی که نمونه بارز آن، بی اطلاعی مسئولان محیط زیست مازندران از حال و روز لپو و خشک شدن آن است، به گونهای که الیاس محمدی، رئیس اداره محیط زیست طبیعی استان در گفتوگو با ایرنا از خشک شدن لپو ابراز بی اطلاعی کرده است؛ نکتهای به غایت تلخ و تکان دهنده که میتوان خشک شدن لپو و امثال آن را در آینه اش دید و تاسف خورد.