شیوه کار به گونهای چیده شده که به ازای جذب هر مشتری، درآمدی ثابت در هر ماه برای مجموعه به دست میآید و بازاریاب نیز سهم میبرد؛ فعالیتی پر سود که مدیران مجموعه را مجاب کرده با وعده های جذاب، همواره خواهان جذب افراد بیشتر در راستای گسترش تجارتشان باشند.
به گزارش «تابناک»، آنچه در بالا خواندید، نه شیوه اداره یک کسب و کار اقتصادی از نوع سالم و شفاف، که روش کسب و کار برخی مجموعههای مالی عجیب در پوشش «کار خیر» است؛ تجارتی که روز به روز گسترش پیدا میکند و بر شمار فعالان و شاغلان در آن افزوده میشود، بی آنکه مسئولان را مجاب به ورود به ماجرا و دست کم تشدید نظارت هایشان در این عرصه کند.
اگر تا یکی دو دهه پیش، تنها کمیته امداد و چند نهاد خیریه دیگر در کشور فعال بودند و تلاش میکردند کم یا زیاد، دست نیازمندان را بگیرند، حالا با چنان تکثری در این عرصه مواجهیم که گاه ممکن است روزانه با بازاریاب ها و ویزیتورهای چند مؤسسه خیریه مواجه شویم؛ وضعیتی که نه تنها به کاهش شمار نیازمندان منجر نشده، که به نوعی در رویگردانی برخی شهروندان به مشارکت در این دست امور خیریه نیز منجر شده است.
کافی است خیابان های تهران و برخی شهرهای دیگر را بپیمایید و کمی دقت کنید تا با شمار زیادی از بازاریاب های مؤدب که لباس های متحد الشکل و شیک بر تن کردهاند، روبه رو شوید که خود را نماینده خیریه ای خاص معرفی میکنند و تلاش دارند، شما را به شرکت در امر خیر ترغیب کرده و به ازای وجوهی که میپردازید، به شما قبض دهند.
قبضهایی چاپ شده و ممهور به مهر مؤسسهای خیریهای خاص که به نوعی به این فعالیت رسمیت میبخشند و در کنار کارت های الصاق شده به لباس این افراد، شک و شبهه بسیاری از رهگذران از سلامت فعالیتشان را تضمین میکند؛ اما خدا میداند در پس این ظاهرهای آماده شده چه اتفاقاتی در جریان است!
البته این تنها نوع کسب و کارهای دایر شده در کشور در سال های اخیر با پسوند «خیریه» نیست و جز این افراد شیک پوش ـ که اغلبشان خانم هستند ـ بازاریابی کار خیر در محلات به صورت مراجعه خانه به خانه هم رواج زیادی در شهرهای بزرگ و به ویژه تهران دارد؛ کسب و کاری که پیشتر با دادن صندوق های کوچک و خانگی خیریههای نامشخص به در منازل صورت میگرفت و حالا نسخه قبضی و کاغذی آن رایج تر است.
یکی از مدیران این موسسه در پاسخ به این سوال که وابسته به کدام نهاد هستید، گفت: «به وزارت کشور متصل هستیم!»
شیوههایی که با ازدیاد مجموعه هایی که ظاهرا خیریه هستند، متنوع تر از قبل شده و حالا مدتی است، نسخه جدیدی از آن در دستور برخی از این مجموعه ها قرار گرفته است. به این صورت که تعدادی بازاریاب استخدام میشوند تا با مراجعه به ادارات، شرکت ها، مغازه ها و منازل مردم، برای ایشان فرم اشتراک پر کرده و منظم و ماهانه، مبالغی از ایشان دریافت کنند؛ فعالیتی که حقوق و مزایای ویژه و همچنین پورسانت برای استخدام شدگان به همراه دارد.
کسب و کاری که ظاهرا بسیار موفقیت آمیزتر از مدل های قبلی است؛ آنقدر که برخی از این مجموعه ها میکوشند با چاپ تراکت و توزیع آن در معابر شلوغ و پر رفت وآمد، آن را به شکل کاری با حقوق و مزایای بالا به نیازمندان کار معرفی کرده و با استخدام ایشان و ارائه امتیازات فراوان به ایشان، بر شمار مشترکانی که ماهانه مبالغی به این مجموعه های به ظاهر خیریه میپردازند، بیفزایند.
تراکت هایی که بر بالایشان نام خیریه هایی ـ که اغلب القاب و اسامی ائمه هم در آنها به چشم میخورد ـ درج شده، ولی نه شماره ثبت دارند، نه معلوم است مجوز کدام نهاد و ارگان را برای فعالیتشان گرفتهاند و نه حتی مورد مصارف وجود دریافتی در آنها درج شده است؛ بماند که نمیدانیم چرا این مؤسسات به ظاهر خیریه برای ارائه کمک های خیر خود به شهروندان نیازمند تراکت چاپ و توزیع نمیکنند!
فرایندی که همه چیزش به تجارت شبیه تر است تا کار خیر و با توجه به سابقه نامطلوب برخی از این مؤسسات، کمترین آسیبی که به دنبال دارند، القای بی اعتمادی به جامعه در مشارکت در امور خیر به واسطه مؤسسات و مجموعه هاست؛ آسیبی بسیار جدی که برای مقابله با آن هم که شده، جا دارد نهادهای نظارتی فکری عاجل برای این کار کرده و با تشدید نظارت هایشان در این عرصه، دست کم مانع از نابودی روحیه خیرخواهی و نوع دوستی هموطنانمان شوند.
اقدامی که میتواند با تشکیل یک فهرست از مؤسسات خیریه مجاز و ارائه آن به مردم هم تا حد زیادی صورت گیرد اما به این اندازه نیز جدی گرفته نشده است. انگار نه انگار که اگر در این مؤسسات فسادی رخ دهد، لطمات آن تا چه اندازه سنگین خواهد بود و بی اعتمادی به مجموعه های خیریه و پیرو آن، یاری نرساندن به نیازمندان را در پی خواهد داشت.