گویا بحران سوریه وارد مرحله جدیدی شده که برخی بازیگران خارجی آن نیز در حال تغییر استراتژی ها و اهداف عملیاتی و سیاسی خود در این بحران هستند!
به گزارش «تابناک»، در همین زمینه، «مؤسسه واشنگتن» در مطلبی به این مسأله پرداخته و نوشته است: هم اکنون بحران سوریه کاملا وارد مرحله جدیدی شده و در آن اولویت های بازیگران خارجی در حال تغییر است. از زمان مداخله ائتلاف تحت رهبری سعودی در یمن در ماه مارس 2015 و مداخله نظامی روسیه در سپتامبر سال 2015، پویایی ژئوپولیتیک در مسیری قرار گرفته که مبارزه مخالفان سوری علیه دولت اسد را تضعیف کرده است. ممکن است، این روزها از مقامات واشنگتن، لندن، پاریس، ریاض یا آنکارا بشنوید که مبارزه علیه اسد تضعیف نشده، اما واقعیت این است که هم اکنون هیچ یک از این دولت ها، به دنبال حذف اسد نیستند و یا حتی امکان این را ندارند..
این واقعیت جدید تا حدی بازتابی از واقعیت امروز است که صرفا ناشی از احساس قدرتمندی یا اعتماد به نفس از سوی اسد برای بقا نیست بلکه بازتابی از خستگی در میان به اصطلاح دوستان سوریه است و صادقانه بگویم، این نیز بازتابی از شکست های مخالفان است. این عوامل بعلاوه موضوعات دیگر، شرایطی را ایجاد کرده اند که امروز صدای شکست مخالفان شنیده می شود.
در حال حاضر، مناطق کاهش تنش های مورد مذاکره در آستانه و تضمین شده توسط روسیه، ترکیه و ایران در حال مدیریت و اجرا است، اما یک فرآیند جدید و به طور بالقوه قابل توجه تر بین ایالات متحده و روسیه ممکن است مستحق توجه بیشتر باشد. مقامات ارشد وزارت امور خارجه آمریکا از جمله مایکل راتنی و برت مک گورک چندین ماه مذاکرات مستقیم با روسیه، بر سر مناطق کاهش تنش در جنوب سوریه، عدم منازعه در شرق و مسائل سیاسی آینده مانند اصلاحات قانون اساسی، بازسازی دستگاه امنیتی سوریه و چشم اندازهایی برای تمرکززدایی اداری و دولتی را داشته اند. گفته می شود که این مذاکرات بسیار سازنده بوده است.
برای برخی از سیاستگذاران آمریکایی و بسیاری در دولت ترامپ، چشم انداز روابط کاری بهبود یافته با روسیه فرصتی است برای رها شدن سیاست آمریکا در مورد مشکل اسد است. این روزها از مقامات آمریکایی به طور خصوصی شنیده می شود که مشکل اسد را به روس ها واگذار کرده اند.
این که روسیه نسبت به گذشته در مذاکرات سازنده تر عمل می کند، انعکاسی از این مسئله است که می داند برنده است. همزمان، این واقعیت که آمریکا در حال حاضر با این ساختار سازنده بیشتر درگیر است، بازتابی از خستگی آمریکایی و میل آمریکا به استفاده از روسیه برای به حداقل رساندن دستاوردهای ایران در سوریه است.
گرچه روسیه و ایران چشم انداز درازمدت مشابهی برای سوریه ندارند، اهداف موقت آن ها هنوز عمدتا یکسان هستند. علاوه بر این، از نظر ایران، پیروزی در سوریه به دست آمده است - و هیچکسی حتی روسیه، نمی تواند این پیروزی را از تهران بگیرد. با این حال، توافقنامه کاهش تنش در جنوب سوریه به عنوان یک مورد و نمونه تست شده ای است که در نهایت می تواند تبدیل به مکانیسم گسترده تری میان ایالات متحده و روسیه برای ایجاد یک دوره ثبات موقتی در سوریه شود.
براساس گزارش های اخیر، از یک چشم انداز برنامه ریزی شده آمریکایی، دوران موقت آن است که اپوزیسیون سوریه کنترل تمام قلمرو ها در داخل و اطراف دمشق و حمص و همچنین بخش های حومه های غربی حلب و شمال غربی ادلب (عمدتا جیسر الشغور) را از دست داده اند. در همین راستا، احتمالا امریکا قصد دارد هیچ کاری برای جلوگیری از تحمیل تلفات بر مخالفان انجام ندهد؛ چرا که در واقع در راستای تقویت ثبات، این مناطق باید پاکسازی شوند. لذا حضور مخالفان صرفا به جنوب و همچنین ادلب محدود خواهد شد. در واشنگتن هم اکنون استان ادلب به عنوان یک پناهگاه القاعده که مستحق توجه جهت مبارزه با تروریسم است دیده می شود و نه محافظت از مخالفان.
این جایی است که آمریکا و متحدان آن در خاورمیانه به صورت خطرناکی عمل می کنند. با دنبال کردن منافع کوتاه مدت، ما در حال نادیده گرفتن پیامدهای درازمدتی هستیم که اجازه می دهد که علل ریشه ای بحران مورد توجه قرار نگیرند. محدود کردن توجه ما به مبارزه با داعش هرگز باعث حل و فصل بحران نمی شود؛ همچنین، واگذاری ادلب هرگز القاعده را نابود نخواهد کرد و روایت آن را نیز تضعیف نخواهد کرد؛ از سوی دیگر، محدود کردن مخالفان میانه رو در جنوب، هرگز منجر به تسلیم کامل اسد نخواهد شد. به همین ترتیب، به نظر می رسد فوق العاده ساده لوحانه است که انتظار داشته باشیم، مذاکرات ایالات متحده و روسیه منجر به تضعیف نقش ایران در سوریه شود؛ این در حالی است که ایران کنترل 160 هزار نظامی را در اختیار دارد و روسیه تنها 30 هزار سرباز سوری را کنترل می کند.
ایالات متحده و شرکای آن در منطقه، نقاط جغرافیایی را در بحران سوریه تشکیل داده اند. برای حفاظت از منافع بلند مدت مان، از این نقاط باید محافظت شود، تضمین شوند و فضای لازم برای گسترش آن ها فراهم شود. ایجاد و تقویت این مناطق تحت کنترل مخالفان به نظر می رسد بهترین فرصت برای اطمینان از این است که نظام اسد فرصتی برای بازگشت سلطه سیاسی-اجتماعی از شرق به غرب و شمال-جنوب سوریه را ندارد. اگر ما حمایت مان را از مخالفان قطع کنیم، پیروزی را به اسد و حامیانش اعطا کرده ایم.
ایجاد مناطق موقت تحت کنترل مخالفان، گزاره ای جذاب تر برای سیاست گذاران، جناح های مسلح اپوزیسیون سوریه، شوراهای مدنی و بدنه سیاسی در تبعید است که اکنون با بزرگترین چالش مواجه هستند و آنهم ثابت کردن خود به عنوان شرکای انعطاف پذیر و حرفه ای است که ارزش پشتیبانی مداوم را داشته باشند.