پس از انتخاب فیلم سینمایی «نفس» به عنوان نماینده سینمای ایران برای حضور در میان کاندیداهای جایزه اسکار بهترین فیلم غیرانگلیسی زبان 2018، نقدهایی درباره این انتخاب مطرح شد و تأکید بر این بود که شانس ایران برای دریافت این جایزه از دست رفته ولی واقعیت آن است که اساساً سینمای ایران در این دوره شانسی برای قرار گرفتن در میان پنج کاندیدای جایزه اسکار نیز نداشت.
به گزارش «تابناک»؛ روز گذشته هیأت انتخاب نماینده سینمای ایران برای حضور در بخش فیلمهای غیرانگلیسی زبان، ابتدا چهار فیلم نهایی و در نهایت «نفس» به کارگردانی نرگس آبیار را گزینه نهایی حضور در این عرصه انتخاب کرد؛ انتخابی که از شب قبل از اعلام لو رفته بود و هوشنگ گلمکانی، یکی از اعضای هیأت انتخاب در متنی به دفاع از انتخاب این فیلم پرداخته و مهمترین دلیل انتخاب نفس را حضورهای بینالمللی بیشتر بیان کرده بود.
سومین فیلم نرگس آبیار، روایتگر زندگی یک کودک در یکی از شهرهای دورافتاده است. در این فیلم، روایاتی از زندگی و تخیلات این دختر بچه به تصویر کشیده میشود و در نهایت در سکانسهای پایانی با تکنیکی هنرمندانه نشان داده میشود که این کودک در جریان بمباران ارتش بعث عراق جان میدهد. فیلم مملو از مفاهیم بومی و محلی است که بسیاری از آنها برای مخاطب غیرایرانی قابل فهم نیست، ولی یک پیام ضدجنگ دارد که تعبیری بین المللی است.
«نفس» با وجود این مفاهیم بومی در برخی جشنواره های مختلف نظیر آسیا-پاسفیک حضور داشت؛ اما فیلمی اگر واقعاً مهم ترین عنصر برای انتخاب، میزان حضور در فضای بین المللی و برخورداری از پخش کننده بین المللی تلقی میشد، «وارونگی» به کارگردانی بهنام بهزادی گزینه جدی تر بود و برخی اعضای هیأت انتخاب نیز نسبت به آن نظر مثبتی داشتند. وارونگی فرم و محتوایی نیز داشت که برای مخاطب غیرایرانی قابل فهم تر بود.
اگر قرار بر انتخاب بر اساس فرم بود و از مضمون عبور میکردیم، طبیعتاً «ماجرای نیمروز» به کارگردانی محمدحسین مهدویان، گزینه مناسبی بود که با فرم و ساختاری متفاوت مخاطب را تحت تأثیر قرار داد. با این حال به نظر میرسد انتخاب فیلم نرگس آبیار که باعث شد او نخستین کارگردان زنی باشد که نماینده ایران در این عرصه شده، انتخاب قابل تحمل تری نسبت به برخی گزینه های قرار گرفته در این لیست باشد که جزو بدترین آثار کارگردان هایشان محسوب میشوند.
البته باید به تجربه و سابقه هیأت انتخاب احترام گذاشت و بر دیدگاه کارشناسی چهرههایی چون سیروس الوند کارگردان، مجید انتظامی آهنگساز، محمد بزرگ نیا کارگردان، کمال تبریزی کارگردان، سید جمال ساداتیان تهیه کننده، رسول صدرعاملی کارگردان، جواد طوسی منتقد، رضا کیانیان بازیگر تأکید کرد و در عین حال فراموش نکرد که انتخاب هر یک از نه فیلم دیگر لیست نیز تأثیری در فرآیند قابل پیش بینی نداشت.
باید پذیرفت سینمای ایران فیلم قوی برای معرفی به اسکار نداشت و هیچ کدام از فیلمهای «برادرم خسرو» ساخته احسان بیگلری، «بیست و یک روز بعد» به کارگردانی سید محمدرضا خردمندان، «خانهای در خیابان چهل و یکم» اثر حمیدرضا قربانی، «رگ خواب» به کارگردانی حمید نعمتالله، «لاک قرمز» اثر سید جمال سیدحاتمی، «ماجرای نیمروز» ساخته محمدحسین مهدویان، «مالاریا» به کارگردانی پرویز شهبازی، «نفس» اثر نرگس آبیار، «وارونگی» به کارگردانی بهنام بهزادی و «ویلاییها» ساخته منیر قیدی، شانس قرار گرفتن در لیست 9 فیلم نامزد اسکار را نیز نداشتند.
دومین جایزه اسکار اصغر فرهادی نیز باعث خواهد شد تا سالهای متمادی جایزه اسکار به کارگردان ایرانی تعلق نگیرد و با توجه به سیاست اسکار در توزیع جوایز اسکار غیرانگلیسی زبان -که اصغر فرهادی یک استثای تاریخی بود- میان دو جایزه اسکار بهترین فیلم غیرانگلیسی زبان از یک کشور بیش از یک دهه فاصله میافتد.
به تعبیر ساده تر حتی اگر فرهادی فیلمی قوی تر از «جدایی نادر از سیمین» میساخت و به عنوان نماینده ایران برای اسکار 2018 معرفی میشد، شانس چندانی برای بردن جایزه اسکار تازهای نداشت. نفسِ معرفی یک فیلم به عنوان نماینده یک کشور نیز ارزش اقتصادی و فنی خاصی به همراه نمیآورد و صرفاً در کشورمان میتواند برای کمپانی که سرمایه یک فیلم را تأمین کرده، رزومه ی کاذب محسوب شود. بنابراین مناقشه بر سر انتخاب یا عدم انتخاب نماینده ایران برای اسکار 2018 اساساً چندان قابل طرح نیست و باید از کنار آن گذر کرد.