با پایان کار سازمان اصلی داعش در عراق و سوریه، بازخوانی عملکرد و رفتار بازیگران مختلف داخلی در قبال بحران سوریه و عراق در شش سال گذشته، ضرورتی انکارناشدنی دارد. این بازخوانی اگر با دقت و واقعبینی همراه نباشد، فرصتی مناسب برای ادعاهای بیپشتوانه و مصادره پیروزی به دست آمده فراهم خواهد شد.
به گزارش «تابناک»؛ علی باقری کنی که عدم پاسخگویی به افکار عمومی و سخنرانیهای یک طرفه در خصوص سیاست خارجی، مشخصه فعالیت وی از دورهای که معاون سعید جلیلی در دبیرخانه سابق شورای امنیت ملی بوده، در یکی دیگر از تریبونهای یکطرفه خود در جمعهای دانشجویی، اظهار داشته: «برخی ادعا کرده اند مذاکره توانست کابوس داعش در سوریه را از بین ببرد، در حالی که اگر شمشیر سردار سلیمانی نبود، در خوشبینانه ترین وضعیت، اکنون بزرگترین دستاورد مذاکراتی آقایان این بود که موفق شده اند، از امریکا اجازه ی حضور در مذاکرات ژنو را بگیرند تا بتوانند در کنار وزرای خارجه غربی عکس یادگاری بیندازند.
آنچه توانست تا مذاکرات ژنو را بی خاصیت کرده و مذاکرات آستانه را به محور سیاسی بحران در سوریه تبدیل کند، فقط و فقط شمشیر سردار سیلمانی بود. امروز به برکت شمشیر مبارزه ی سردار سلیمانی است که زبان مذاکره ی آقایان در سوچی روسیه باز است و ایران به عنوان طرف مؤثر و تعیین کننده در عرصه ی مذاکرات حاضر است.»
رشادتهای رزمندگان محور مقاومت و ثبات قدم روسیه در همراهی با ایران در موضوع سوریه، چنان بدیهی است که شرح و توضیح آن در این مختصر نمیگنجد، ولی باید از آقای باقری دو سوال مهم را پرسید: نخست این که آیا واقعا تصور میکند مذاکرات مقامات ایرانی در سطوح مختلف در سال های گذشته در موضوع سوریه، هیچ اهمیتی نداشته است و ثانیا، این که وی و همفکرانش با پیروزی به دست آمده در عراق و سوریه چه نسبتی و از این پیروزی چه سهمی دارند؟
آیا باید از سخنان آقای باقری چنین نتیجه گرفت که خدایی ناکرده مذاکرات مختلف مقامات عالیرتبه سیاسی و نظامی ایران با طرفهای درگیر در مسأله سوریه که دیدارهای رهبر انقلاب با رؤسای جمهور ترکیه و روسیه، مذاکرات مشابه رئیس جمهور روحانی، سفر سردار سلیمانی به مسکو و هماهنگیها و مذاکرات انجام شده برای همراهی روسیه با ایران در جنگ داخلی سوریه، پیگیریهای وزارت خارجه و چندین دور مذاکرات موفق در آستانه و همچنین مذاکرات رئیس ستاد کل نیروهای مسلح با همتایان روس و ترکیهای خود از آن جمله است، از سر تفنن بوده است؟
امروز دیگر حتی تروریستهای مستقر در سوریه و نخستوزیر مستعفی لبنان هم به اهمیت هماهنگیهای ایران، روسیه، ترکیه و سوریه در به پایان رساندن کار داعش در عراق و سوریه اعتراف میکنند و حتی اگر منظور آقای باقری از بیاهمیتی مذاکرات و هماهنگیهای چندجانبه متوجه شورای عالی امنیت ملی فعلی، وزارت خارجه و مذاکرات مربوط به تحولات میدانی در عراق و سوریه باشد، میتوان با چندین مثال ساده، بطلان ادعای آقای باقری را نشان داد. از جمله این که؛
1- باراک اوباما رئیس جمهور آمریکا در سال 2012، کاربرد سلاح شیمیایی در سوریه را خط قرمزی دانست که سبب دخالت نظامی آمریکا در سوریه خواهد شد. یک سال بعد در اوت 2013 و همزمان با روی کار آمدن دولت یازدهم، استفاده از سلاح شیمیایی در منطقه غوطه شرقی در حومه دمشق باعث کشته و زخمی شدن هزاران تن شد. این حادثه بدترین نمونه استفاده از سلاح شیمیایی پس از استفاده رژیم صدام از سلاح شیمیایی علیه مردم حلبچه در سال پایانی جنگ تحمیلی بود.
دخالت نظامی آمریکا با عواقب وخیم آن برای منطقه قریبالوقوع بود ولی راه حل مبتنی بر قطعنامه شورای امنیت در خصوص سلاحهای شیمیایی سوریه، این کشور را از دخالت نظامی غرب که عربستان و قطر برای آن لحظهشماری میکردند، نجات داد.
کدام آدم عاقل و بالغی میتواند نقش دیپلماسی را در این عملیات نجات انکار کند؟!2- سوریه و لبنان در بهار و تابستان 94 در چنان وضعیت بدی قرار داشت که سید حسن نصرالله برای جلوگیری از ذبح شیعیان و اسارت دختران و زنان آنها از احتمال اعلام بسیج عمومی سخن میگفت. در همان روزها، سردار سلیمانی به مسکو رفت و پوتین را پای کار سوریه آورد. اسم این کار دیپلماسی و کارگزار آن فرمانده سپاه قدس بود!
3- آیا آقای باقری نظرات رسانههای نزدیک به وی درباره آتشبس در حلب و ادلب را فراموش کرده است؟!
دولت سوریه در همه سال های جنگ داخلی سوریه از کمبود نیروی انسانی رنج برده است. کمک گرفتن از رزمندگان لبنانی، عراقی و افغانستانی و .. و مستشاران ایرانی و روس و همچنین ایجاد یگانهای مردمی در کنار ارتش رسمی سوریه، بخشی از مشکل کمبود نیروی انسانی ارتش سوریه را رفع کرده است. در کنار این، دولت سوریه از اوایل سال 1395 تلاش کرد از طریق مذاکره بر سر آتشبس در برخی مناطق، بخشی از توان خود را برای جنگیدن در جبهههای مهمتر و از جمله در مسیر نابودی داعش آزاد کند. مذاکرات بر سر ایجاد مناطق آتشبس نتیجه روشنی داشته است. با کاهش درگیریها در مناطق دیگر، محور مقاومت در ابتدا کار حلب را یکسره کرد و اکنون در حال نهایی کردن نبرد با داعش است.
مخالفین این استراتژی موفق که از مسیر دیپلماسی و مذاکره ایران با ترکیه و روسیه و حتی مذاکره آمریکا و روسیه به دست آمد چه کسانی بودند؟ کیهان و دوستان! بارها کیهان تیتر زد «آتشبس فریب بود» و دوستان کیهان در رسانههای دیگر مدعی بودند که دولت سوریه و متحدین در ماجرای آتشبس فریب خوردهاند.
اکنون همان مخالفان استراتژی هوشمندانه محور مقاومت، گذشته خود را فراموش کرده و خود را صاحب موفقیتهای به دست آمده در سوریه میدانند!
آقای باقری چه سهمی از پیروزی در عراق و سوریه دارد؟بحران داعش در عراق از تابستان سال 1393 اوج گرفت و قاعدتا آقای باقری نمیتواند ادعایی در خصوص نقش خود یا همفکرانش در مدیریت این موضوع داشته باشد. از تحولات سوریه در دوره مسئولیت ایشان نیز جز مخالفخوانی رئیس دولتی که آقای باقری در آن به سرعت پلههای ترقی را جهشی پیمود با سیاست رسمی نظام در قبال سوریه، تنها چیزی که در خاطرهها مانده است، رفتار توهینآمیز اردوغان با سعید جلیلی و سفیر ایران در ترکیه است و بیرون ماندن ایران از همه اتفاقات مهم دیپلماتیک در خصوص سوریه. اگر چیزی بیشتر از این در کارنامه آقای باقری است، برای مردم ایران توضیح دهند!