مردی که با همسر سوم خود به ماه عسل رفته بود، پس از بازگشت به خانه متوجه قهر همسر دومش شد، اما به جای بازگرداندن او به خانه، با کلاشینکف سراغ پدرزنش رفت و او را به مرگ تهدید کرد. متهم در جلسه دادگاه، به رگبار بستن محل کار پدرزنش را رد کرد و خواستار بخشش شد.
به گزارش جامجم، اواخر خرداد امسال، ماموران کلانتری بومهن از تیراندازی در بیابانهای بومهن باخبر شدند. با حضور آنها در محل، مرد مسلح دستگیر شد و پدرزنش که از سوی او ربوده شده بود، نجات یافت. با تکمیل بازجوییها، کیفرخواست پرونده به اتهام آدمربایی صادر شد و برای رسیدگی به شعبه هشتم دادگاه کیفری استان تهران به ریاست قاضی حسین اصغرزاده ارسال شد.
صبح دیروز، شاکی در جلسه دادگاه گفت: «متهم به نام امیر، داماد من است و دخترم همسر دوم اوست. آنها یک پسر خردسال هم دارند. مدتی قبل از حادثه، امیر، زن دیگری گرفت و با او به ماه عسل رفت. همان موقع دخترم زنگ زد و گفت در خانه اذیت میشود. من هم او و نوهام را به خانه خودم آوردم. چند روز بعد، امیر از ماه عسل برگشت و متوجه نبود دخترم شد. به آژانس محل کارم آمد و با ساطور مرا تهدید کرد. آن روز همکارانم وساطت کردند و همه چیز تمام شد، اما یک هفته بعد دوباره برگشت و این بار با کلاشینکف همه جا را به رگبار بست. همراهش دو مرد دیگر هم بودند که مرا به زور سوار ماشین کردند و به بیابانهای قرچک بردند. آنها با ضرب و شتم، کارت عابربانکم را گرفتند، اما من رمزش را نمیدانستم. آنها حرفم را باور نکردند و مرا از ماشین پایین آوردند. سرم را زیر لاستیک گذاشتند و تهدید به حرکت کردند. وقتی دیدند در آن شرایط هم میگویم رمز را نمیدانم، باور کردند و منصرف شدند.»
مرد میانسال افزود: «بعد از چند ساعت، امیر مرا به خانه عمویش برد. آنجا از من پذیرایی کرد، اما صبح روز بعد، دوباره سر قضیه دخترم عصبانی شد و مرا با تهدید به بیابانهای بومهن برد. با کلاشینکف گلولهای شلیک کرد. گفت تو را میکشم. خیلی ترسیده بودم، اما ماموران رسیدند و نجاتم دادند.»
پس از شاکی، نوبت به متهم رسید. او گفت: «آن روز وقتی فهمیدم همسر و فرزندم به خانه پدرزنم رفتهاند، فکر کردم میخواهند طلاقش را از من بگیرند. من همسرم دومم را خیلی دوست داشتم و حاضر به این کار نبودم. چند بار تلاش کردم همسرم را برگردانم، اما موفق نشدم برای همین با اسلحه کلاشینکف سراغ پدرزنم رفتم. من فقط یک گلوله شلیک کردم و قصدم جلوگیری از طلاق بود. نمیدانستم اگر پدرزنم را به بیابان ببرم، جرم آدمربایی مرتکب شدهام.»
متهم در آخرین دفاع خود نیز گفت: «از پدرزنم میخواهم مرا جای پسر ناخلفش بداند و ببخشد. سادگی کردم و الان یک سال است در زندانم و بچهام را هم ندیدهام. تقاضای تخفیف دارم.» حکم دادگاه بزودی صادر میشود.