این نگرانی وجود دارد که ایالات متحده در سال 2018 وارد درگیری نظامی با کره شمالی، ایران و یا هر دو کشور بشود. با توجه به اظهارات تندی که مقامات کره شمالی و آمریکا علیه یکدیگر استفاده میکنند، در نگاه اول این گونه به نظر میرسد که خطر جنگ با کره شمالی بیشتر است، ولی دلایلی وجود دارد که میتواند باعث تجدید نظر در این پیشبینی بشود.
به گزارش «تابناک»؛ وبسایت لوبلاگ در تحلیلی در این باره به قلم شیرین هانتر، استاد دانشگاه جرج تاون و متخصص مسائل ایران نوشته است: هرچند کره شمالی تهدیدی جدی برای آمریکا و متحدانش در منطقه اقیانوس آرام است، برخی تحولات اخیر در خصوص کره شمالی، ممکن است احتمال بروز جنگ با کره شمالی را کاهش داده و در عوض برخی عوامل باعث کم شدن موانع درگیری نظامی با ایران هستند.
نخستین مسأله این است که در شرق آسیا، متحدان آمریکا یعنی ژاپن و کره جنوبی در مقابل حملات کره شمالی از آسیبپذیری بالایی رنج میبرند. به طور ویژه، درگیری نظامی با کره شمالی، میتواند باعث وارد شدن خسارت انسانی و اقتصادی غیرقابل تحملی به کره جنوبی شود؛ بنابراین، احتمالی جدی وجود دارد که این کشور، آمریکا را از درگیر شدن با کره شمالی پرهیز داده و به دنبال راه مسالمتآمیز برای مسأله هستهای کره شمالی باشد.
مسأله بعدی اینکه ایالات متحده باید احتمال باز شدن پای چین به درگیری در شبه جزیره کره را در نظر بگیرد. مسأله سوم، این است که ایالات متحده به هر حال نمیتواند احتمال استفاده کره شمالی از سلاح هستهای علیه خاک آمریکا را نادیده بگیرد. به عبارت دیگر، هرچند سلاحهای هستهای کره شمالی، بسیار ضعیفتر از آمریکاست، ولی تا حدی میتواند برای این کشور بازدارندگی ایجاد کند.
شاید از همه اینها مهمتر این باشد که هیچ کس در آمریکا به دولت این کشور فشار وارد نمیکند که وارد درگیری نظامی با کره شمالی شود.
وضعیت در قبال ایران کاملا متفاوت است. مهمتر از همه اینکه ایران توانی انتقامجویی مستقیم از آمریکا را ندارد. ابزارهای ایران از جمله موشکها و قایقهای تندرو که درباره آن زیاد سخن گفته میشود، تهدیدی مستقیم برای آمریکا نیست. علاوه بر این، ایران گزینه استفاده از سلاحهای هستهای را هم ندارد. ایران همچنین گزینه تولید سلاح هستهای را در دستور کار ندارد. هرچند تلاش برای دستیابی به یک سلاح هستهای ابتدایی، انگیزه حمله پیشدستانه آمریکا به ایران را افزایش میدهد، به هر حال میتوانست مانعی در راه حمله احتمالی به ایران باشد.
آنچه وضعیت ایران را متفاوتتر و خطر درگیری نظامی با ایران را بیشتر میکند، این است که هم در منطقه و هم در داخل آمریکا لابیهایی وجود دارد که دولت آمریکا را به درگیری با ایران تشویق میکنند.
در داخل آمریکا، تندروهای مخالف ایران و حامیان سرسخت اسرائیل و نخست وزیر آن، سال هاست طرفدار حمله نظامی آمریکا به ایران هستند. بسیاری از آنها انتظار داشتند که دولت آمریکا بعد از حمله به عراق، به سراغ ایران برود و عده دیگری حتی از این دلخور شدند که آمریکا چرا اول به ایران حمله نکرد.
برای این افراد، نه فقط تغییر در رفتار ایران، بلکه حتی تغییر نظام سیاسی در ایران هم کافی نیست. آنها آرزو دارند که توانایی ایران برای تبدیل شدن به یک قدرت نظامی و اقتصادی در منطقه از بین برود. عراق و سوریه دیگر مانعی بر سر راه برنامههای آنها نیستند، دندانهای قدرت مصر نیز کشیده شده و ایران تنها قدرتی در منطقه است که از نظر آنها باید به زانو آورده شود؛ ایران تنها سرزمین باقیماندهای است که باید به بند کشیده شود و تا زمانی که این کشور ابزارهای قدرت را در دست داشته باشد، نمیتوان به آن اعتماد کرد.
تلاش برای خلاص شدن از دست ایران در زمانی که رهبران عرب تمایل دارند، مسأله فلسطین را فراموش کنند، به تلاشها برای آشتی دادن اعراب و اسرائیل شتاب بخشیده است، زیرا اسرائیلیها تصور میکنند ایران تنها کشوری است که پای مسأله فلسطین ایستاده است.
خواست اسرائیل و طرفدارانش برای حمله به ایران، مورد حمایت برخی کشورهای عربی از جمله عربستان، امارات و مصر هم بوده که در سال های گذشته، بر این موضوع اصرار داشتهاند؛ برای مثال، ملک عبدالله پادشاه سابق عربستان بر این عقیده بوده است که باید سر مار یعنی ایران قطع شود. اخیرا هم جان کری، وزیر خارجه سابق آمریکا، یادآوری کرده است که چطور در همان زمانی که آمریکا در پی حل مسأله هستهای ایران از طریق مذاکره بوده است، مقامات اسرائیل، عربستان و مصر، آمریکا را تشویق میکردند که به ایران حمله کند. مقامات این کشورها تغییر عقیده ندادهاند، مگر این که شدت علاقه آنها به حمله آمریکا به ایران بیشتر شده باشد.
به نظر میرسد، بادهای سیاسی در آمریکا هم در همین جهت میوزند. در حالی که اظهارات خصمانه مقامات ارشد آمریکایی علیه ایران شدت میگیرد، به نظر نمیرسد، هیچ یک از قدرت های بزرگ از جمله چین و روسیه آماده باشند، در یک درگیری احتمالی طرف ایران را بگیرند.
شاید هیچ یک از این پیشبینیها درباره درگیری نظامی آمریکا با ایران به واقعیت نزدیک نشود، ولی ایرانیها باید تهدید را جدی فرض کنند. این واقعیت که ایران و آمریکا در سال های گذشته درگیری نظامی نداشتهاند، این تصور را به ویژه در میان جناح خاصی از سیاسیون ایران به وجود آورده است که دو کشور هیچ گاه وارد درگیری نظامی نخواهند شد.