به گزارش «تابناک»؛ عیسی کلانتری، رئیس سازمان حفاظت محیط زیست و معاون رئیس جمهور، که مدتی است با اظهارنظرها و تصمیمات عجیب در صدر اخبار جاخوش کرده، امروز بار دیگر خبرساز شد. این بار با سخنانی عجیب که در حاشیه اولین اجلاس ملی، گزارش پیشرفتها و راهکارهای رفع موانع تحقق حقوق شهروندی را بیان کرد.
او درباره آلودگی هوا گفت: «مشکل ما در ارتباط با گازوئیل است که باید اصلاح شود. گازوئیلی که [دولتمردان؟! به مردم ارائه] میدهند، دهها برابر بیش از استانداردی که باید وجود داشته باشد، آلودهکننده است؛ وضعیت خودروهایمان را هم که میبینید. بیشتر آلودگی هوا مربوط به این دو موضوع یعنی گازوئیل و ماشینهاست.»
معاون رئیس جمهور در ادامه این گونه نتیجه گیری کرد: «دولت چارهای ندارد؛ اگر جلوی خودروها را بگیریم تا هوا را آلوده نکنند، حمل و نقل از بین میرود. گازوئیلها هم غیراستاندارد است. بالاخره باید بین بد و بدتر یکی را انتخاب کرد. باید دعا کنیم باد بیاید تا آلودگیها را جابجا کند، وگرنه میتوانیم بدون خودرو و بدون سوخت زندگی کنیم؟»؛ اظهارنظری عجیب که بیان آن از رئیس سازمان حفاظت محیط زیست، عجیب ترش کرد و موجب شد، به سرعت بازتاب یافته و انتقاداتی را متوجه وی کند.
نخستین اشکالی که در این سخنان به چشم میخورد، تأکید ویژه معاون رئیس جمهور به کیفیت سوختی بود که دولت عرضه میکند. کیفیت پایین و غیراستاندارد سوخت های فسیلی که بر اساس چندین مصوبه، باید به استاندارد یورو چهار ارتقا داده شده و تا فراهم آمدن امکان توزیع آن در سراسر کشور، در هشت کلانشهر بزرگ کشورمان توزیع شده و به کمک آن آلودگی هوا کاهش یابد.
برنامهای که پیشتر دولتمردان مدعی شده اند در توزیع بنزین به مراحل نهایی خود رسیده و جز در تبریز و مشهد، در کرج، تهران، اهواز، اراک، شیراز و اصفهان به شکل صد در صد به اجرا درآمده است، حال آنکه به گفته برخی دیگر از مسئولان، از جمله استاندار تهران، توزیع گازوئیل یورو چهار نیز در تهران به 90 درصد رسیده است.
همه اینها در حالی است که پایتخت در روزهای اخیر، آلودگی شدید را تجربه میکند که با توجه به سخنان معاون رئیس جمهور، از دو حال خارج نیست؛ یا اینکه مسئولان در خصوص توزیع صد در صدی بنزین یورو 4 و 90 درصدی گازوئیل با این استاندارد خلاف واقع گفته اند و یا نه، رئیس سازمان حفاظت محیط زیست از قافله جامانده و اطلاعات نادرست دریافت کرده، تحلیل نموده و ارائه میدهد.
این در حالی است که اگر فرض را بر عدم صحت دولتمردان در خصوص پوشش کلانشهرهایی مانند تهران در توزیع کامل سوخت های با استاندارد یورو 4 قرار دهیم، این پرسش پیش خواهد آمد که چرا مسئولان سازمان حفاظت محیط زیست از این موضوع آگاهی ندارند؟ مگر غیر از این است که پایش محیط زیست استانی و وضعیت آلودگی هوای شهرها بر عهده این سازمان است و ایشان در این خصوص مسئول هستند؟
اگر از این ابهام بگذریم، اشکال دیگری که در سخنان کلانتری خودنمایی میکند، بی توجهی به کیفیت خودروها و میزان آلایندگی شان است که از دیرباز مورد انتقاد بسیاری بوده است. اینکه سوخت دارای استانداردهای بالا هم در فرایند احتراق در خودروهایی که آلاینده هستند، به آلودگی هوا منجر خواهد شد؛ گزاره ای که یادمان خواهد آورد قطعات کاهنده آلایندگی در خودروها مثل کربن کنیستر، هرگز مورد توجه هیچ مسئولی، از جمله مسئولان سازمان محیط زیست قرار نگرفته و هیچ تدبیر الزام آوری در کاهش آلایندگی خودروها و استانداردهای مربوط به آن اندیشیده نشده است.
وضعیتی که میتوان آن را قصور چشمگیر مسئولان سازمان حفاظت محیط زیست از دیرباز تا کنون دانست و از بی توجهی رئیس فعلی این سازمان به آن، متأثر و مغموم شد. انگار نه انگار که اگر خودروها آلاینده هستند، کوتاهی مجموعهای که اکنون کلانتری سکاندارش است، از عوامل کلیدیاش بوده و رفع آن، نیازمند تدبیر کلانتری و همکارانش است. تدبیری از جنس الزام خودروها، به ویژه خودروهای حمل و نقل عمومی که گازوئیل میسوزانند ـ که بنا بر ادعای کلانتری کیفیتش بسیار از استانداردهای لازم دور است ـ به استفاده از فیلتر دوده یا معاینات فنی مرتب در دوره های کوتاه یا اقدامات مشابه.
الزاماتی که اگر اندشیده شوند، میتوان به کاهش آلودگی هوا در کلانشهرها تا حدودی دل خوش کرد؛ اما به جای آن، کلانتری ترجیح میدهد ماجرا را جور دیگری دیده و پای انتخاب میان بد و بدتر را به آلودگی هوا باز کند! گویی آلودگی هوا قابل رفع نیست و تنها باید راه کم ضررتر را برگزید. نسخه ای از سر ناامیدی و درماندگی که توسط مدیری تجویز میشود که چندماه بیشتر نیست سکاندار سازمان حفاظت محیط زیست کشورمان شده و چه بسا اگر مدت طولانی تری عهده دار این سمت باشد، همان را هم توصیه نکرده و حکم به تخلیه تهران و دیگر کلانشهرهایی دهد که در آنها خودروها تردد میکنند و آلاینده هستند و سوختی که مصرف میکنند، هم استاندارد نیست و آلودگی دارد.
سخنانی عجیب که در آخر به فرازی بسیار جالب توجه و به نوعی دردناک رسیده است؛ آنجایی که کلانتری چاره کار را در دعا کردن دانسته و توصیه کرده، دعا کنیم «باد» بوزد، بلکه آلودگی را جابجا کند؛ توصیهای که شاید بد نیست آن را بسط داده و دعا کنیم نه باد، که توفان از راه برسد؛ توفانی که شاید با آمدنش دروغ را ببرد، پرده هایی را که پشت آنها برخی قایم شده و تصمیم های محرمانه و به زیان ملت میگیرند، بدرد، سرپوش هایی که مسئولان روی عملکرد خود میگذارند را کنار بزند و و دست آخر هوا را پاک کند؛ چه از آلودگی ناشی از سوخت های فسیلی و چه از نوع دیگر آلودگی هوا که با نام ریزگرد یک دهه است بر برخی مناطق کشورمان سایه افکنده و نفس مردم را تنگ کرده است. یا حتی آلودگی ناشی از وزش باد بر بستر خشک حوزه های آبریز مانند دریاچه ارومیه که حاوی نمک است و حیات را میزداید. دعا کنیم برای توفانی که ممکن است بتواند هوا را آنقدر پاک کند که سال هاست بسیاری از مردم آرزوی دیدارش را برای چند روز دارند اما بعید میدانند کابوس عملکرد مسئولان به تحقق رویایش منجر شود!