به گزارش «تابناک»؛ هفتم دی ماه، زمانی که خبر پلمب کارخانه کمباین سازی تبریز مخابره شد، آنهایی که درباره این کارخانه و پیشینه اش میدانستند، تصور کردند که پایان دیگری را شاهد هستند. پایان صنعتی دیگر که روزگاری سرچشمه تولید بود و شمار بسیاری از قبل فعالیت آن، نان میخورند و در سایه بی مسئولیتی برخی به پایان راه خود رسید.
اتفاقی که نمونههای فراوانی از آن در حافظه جمعی ایرانیان به ثبت رسیده است؛ ورشکستگی و در نهایت تعطیلی واحدهای صنعتی که از ابتدای راه به هر جان کندن بوده، خود را سرپا کرده و به اسم و رسم رسانده بودند و در ادامه به خصوصی سازی مبتلا شده و با سرعتی مثال زدنی بر زمین خورده و نابود شدند.
درست مثل کارخانه کمباین سازی تبریز، که در ساخت برخی ماشین آلات کشاورزی، ساخت کانکس و سازههای ساندویچ پنلی، تجهیزات آبیاری قطرهای و... فعالیت میکرد و تا چند سال پیش، بیش از ۳۰۰ پرسنل داشت و پس از سلسله اتفافاتی، در هفتمین روز ماه گذشته، خبر تعطیلی اش مخابره شد؛ تعطیل که نه، پلمب!
درباره کارخانهای سخن میگوییم که حال و روزهای آخرش این گونه بود: 44 کارگر که برخی شان ۲۰ ماه حقوق طلبکارند و صدایشان را کسی نمیشنود، طلبکاران دیگری که با حکم جلب و توقیف اموال پشت در ایستادهاند و اداره کل اوقاف استان که بخشی از تأسیسات کارخانه در زمین وقفیِ متعلق به ایشان (این تعارض را بزرگی خود ببخشید!) واقع شده و بابت آن چند صد میلیون از کارخانه طلبکارند!
اما این بار ظاهرا پایان ماجرا متفاوت است. آنقدر متفاوت که ممکن است تصور کنیم با معجزهای مواجه شدهایم؛ معجزهای از جنس آغاز به کار کارخانهای که کارگرانش ۲۰ ماه حقوق معوق دارند، مدیرانش رهایش کردهاند، طلبکاران برخی دستگاه هایش را بردهاند و اوقاف از آن شکایت و در کارخانه را پلمب کرده است.
معجزهای که کارگران طلبکار آن را رقم زدهاند. به این صورت که ضایعات کارخانه را فروخته و بخشی از طلبهای فراوان خود را از محل آن برداشته اند تا نبض زندگی شان از تبدیل شدن به خط صاف کمی فاصله بگیرد و با باقی پول به دست آمده از فروش ضایعات، برای تولید دو دستگاه کمباین مواد اولیه خریداری کرده و مشغول به تولید شدهاند.
اقدامی که هدف از آن، به فروش رساندن این دو کمباین و پرداخت بخش دیگری از مطالبات کارگران در آستانه نوروز است. احتمالا با این تدبیر که بار دیگر بخشی از درآمد این کار را صرف خرید مواد اولیه خواهند کرد تا باز تولیدشان تداوم پیدا کند و بتوانند مطالبات معوق خود را احیا کنند. چرخیدن چرخ تولید این صنعت برای صاف کردن بدهیهای آن به کارکنانش که خطرات فراوانی آن را تهدید میکند.
خطراتی از جنس مراجعه طلبکاران برای مصادره اموال یا تلاش ایشان برای پلمب کردن دوباره کارخانه. خطراتی که نه متوجه مالکان این صنعت، که مستقیم این کارگران و خانواده هایشان را تهدید میکند، مگر اینکه مسئولان دست به کار شده و برای دور نگه داشتن آنها از معجزه روی داده تمام توانشان را به کار گیرند. مسئولانی که بابت رسیدگی نکردن به اوضاع وخیم این کارخانه پیش از تعطیلی، به نوعی به آن مدیونند و حالا مجال مناسبی برای ادای دین شان فراهم آمده است.
معجزهای که با فروش ضایعات رها شده در گوشه و کنار محوطه این کارخانه و در سایه عزم شماری از کارگران رها شده رقم خورده و بیش از آنکه خوشحال کننده باشد، تاثر آور است. از این رو که میبینیم مجموعه مدیران و مالکان کارخانه و مسئولان استانی و حتی کشوری به قدر همین تدبیر کارساز هم به حل مشکل کارخانه کمباین سازی تبریز نیندیشیده بودند و کارایی کمتر از این کارگران از خود به ثبت رساندهاند!