بر خلاف سال گذشته که 5 فیلمساز زن در جشنواره فیلم فجر حضور داشتند امسال منیژه حکمت تنها کارگردان زن جشنواره است. او پس از ده سال دوری از کارگردانی با ملودرامی زنانه که به گفته فیلمساز حاصل تحقیقهای اجتماعی چند سالهاش در موضوع تجاوز جنسی به زنان است، در جشنواره فجر سی و ششم حضور دارد.
به گزارش روزنامه ایران، منیژه حکمت پس از تجربه کارگردانی «زندان زنان» و «سه زن» اگرچه دغدغهها و مشکلات یک زن را محور داستان قرار داده اما تلاش کرده در «جاده قدیم» ضمن نگاهی روانشناختی به یک معضل اجتماعی و تأثیر آن بر خانواده نیمنگاهی به تفاوت و شکاف نسلها داشته باشد. او پنهانکاری برآمده از شرایط اجتماعی، عرفی و تاریخی را مهمترین مانع در رفع این معضل اجتماعی عنوان میکند و معتقد است اگرچه تغییر یک شبه آن غیرممکن است اما میشود گام به گام حرکت کرد. حکمت، تجاوز اجتماعی به زنان را یکی از مخربترین تعدیها به جایگاه زن میداند و بر این باور است که با همه این احوال، زنان جامعه اگرچه با صرف انرژی و زمان زیاد اما بالاخره راه خروج از این تنگناها را پیدا میکنند. حکمت همچون تجربههای گذشته برای انتخاب بازیگران وسواس خاصی قائل است و در این فیلم از ترکیب بازیگران شناخته شده استفاده کرده است، بجز مهتاب کرامتی، آتیلا پسیانی، پرویز پورحسینی، ترلان پروانه، محمدرضا غفاری، شیرین یزدانبخش، لیلی رشیدی و... دیگر بازیگرانی هستند که در فیلم تازه حکمت ایفای نقش کردهاند. به بهانه حضور «جاده قدیم» در جشنواره فیلم فجر با منیژه حکمت گفتوگو داشتیم با این شرط که قبل از اکران عمومی، فضای کلی فیلم و نگاه فیلمساز محور این گفتوگو باشد.
شما از فعالترین زنان پشت صحنه سینمای ایران هستید که کارهای متنوعی انجام داده از طراحی صحنه، مدیریت تولید، منشی صحنه و برنامهریز تا تهیهکنندگی که در این سالها بیشتر در این کسوت فعالیت داشتهاید. تقریباً بیش از 10 سال از اکران دومین فیلم شما میگذرد. در این سالها در بطن سینما حضور داشتهاید اما زمان زیادی پشت دوربین نرفتید. علت این دوری چیست. فیلمنامه یا ایده جذاب نبوده یا اینکه شرایط مناسب نبوده است؟
من همیشه بر اساس نیازهای درونی، اندیشه و جهانبینیام در مسیر کارگردانی حرکت میکنم. با توجه به دغدغههای ذهنی باید این بستر به وجود بیاید تا سراغ یک قصه بروم، آن را بپرورانم و برای تصویر آن پشت دوربین قرار بگیرم. همانطور که بارها گفتهام کار در سینمای اجتماعی متعهدانه و در عین حال سخت است. باید کسی که پشت دوربین میرود نسبت به تماشاگرانی که روی صندلیها مینشینند و به پرده خیره میشوند مسئولیتپذیر باشد. این مسئولیت سنگین است و من جرأتش را ندارم. به هرحال از وقتی که این دغدغه شروع میشود، اول باید تحقیقات و نگرش به موضوع مورد بحث کامل شود که این خود زمان زیادی میطلبد و پس از آن رسیدن به درامی که بتواند در بستری مناسب شکل بگیرد و به یک اثر سینمایی تبدیل شود. چون اگر درام شکل نگیرد دغدغهمندی و تحقیقات مسیر درستی را هم که طی کرده باشد باز بر ضد خودش عمل میکند و این خیلی خطرناک است. اگر تحقیقات به اطلاعات درست و جالب توجه هم برسد باز هم نگارش درست فیلمنامه مثل حرکت روی لبهای باریک است چرا که باید فیلمی بسازی که بر ضد خودش عمل نکند و این جذابیتهای آماری و اطلاعاتی بر درام حاکم نشود.
«جاده قدیم» چه ویژگی یا کششی داشت که شما را در مقام کارگردان پشت دوربین کشاند.
تحقیقات این فیلم به صورت مقطعی از حدود 10 سال پیش آغاز شد. بحث «جاده قدیم» یک موضوع جهانی است و دامنه شمول آن از مرزهای ایران گستردهتر است. مشکل از یک ناکجاآباد میآید که در یک روند تاریخی، عرفی و سنتی شکل پررنگی به خود گرفته. وقتی در آمار میبینی که حدود 70درصد زنان دچار این خشونتها هستند مگر میتوانی آن را نادیده بگیری، با تحقیقات میدانی بیشتر تازه متوجه دامنه آن و پیامدهایش میشوی که دیگر هضمش برایت سختتر است. تا قبل از تحقیقات واکنشات نسبت به هر پدیده در حد یک خبر است اما وقتی به دل این موضوع میروی و عمق و بزرگی فاجعه را احساس میکنی گاهی مستأصل میشوی، حتی محققان هم درگیر مشکلات روحی روانی میشوند. این ناکجاآباد و این جاده قدیم باید دیده شود و روی آن نورافکن انداخته شود. باید بیان شود تا شاید بتوانیم حداقل مانع بخش کوچکی از این اتفاقات ناگوار شویم. هرچند ما نسخه نمیپیچیم و فقط اشل کوچکی از یک فاجعه را در قالب قصه تعریف میکنیم. همچون مادری که 9ماه و 9 روز بارش را حمل کرده و باید در یک زایمان طبیعی بچه سالمی به دنیا بیاورد ما هم با حمل تحقیقات 10 ساله تلاش کردیم این بچه را سالم به دنیا بیاوریم و از آن مراقبت کنیم.
تجاوز به زنان اتفاق تازهای نیست و همانطور که خودتان اشاره کردید یک اتفاق جهانی است و جهان باید برای آن کاری کند. بعد از سریال افشاگری رسواییهای اخلاقی در هالیوود مشخص میشود که زنان در هیچ صنف و جایگاهی از این اتفاق مصون نیستند؛ اما هیچوقت در ایران شاهد چنین جریانی نیستیم. وظیفه یک فیلمساز مثل شما در قبال این اتفاقات چیست؟
موضوع تجاوز جنسی در بستر جامعه مطرح است و خیلی هم پر سروصدا است ولی در برخی کشورها بهخاطر شرایط اجتماعی و تاریخی و عرف و سنت و نگاه مردسالارانه حاکم بر جامعه و مجموعه رفتارهای فرهنگی این اتفاق حادتر میشود، این حاد بودن میتواند سینماییتر هم باشد. با نگاه من از دریچه دوربین سینما، میتواند جذابتر باشد و دیده شود. مهم این است که هر نوع خشونتی با صدای بلند بیان شود و من فکر میکنم اگر بیان شود در ایران یک سونامی شکل میگیرد. تم «جاده قدیم» پنهانکاری است و از یک فرهنگ اندرونی و مجموعه تفکر و اندیشه یک دوران میآید که سخت است یک روزه و یک شبه بشود تغییرش داد اما میشود گام به گام حرکت کرد. اگر این روشنگری به دور از پنهانکاری و ترس آبرو صورت بگیرد معتقدم میتوان منتظر تغییرات خوب بود. با توجه به نقش و جایگاه زن ایرانی در بستر جامعه ایران که حرکت بسیار پیشرو و پررنگی دارند، باید منتظر تغییرات مثبت در جامعه بود.
به پیشرو بودن زنان و جایگاه آنها در جامعه امروز اشاره کردید. به نظر شما سیمای زنان در سینمای امروز چقدر با این تغییرات همگام است؟
زن ایرانی از خانه بیرون آمده و یک جنبش 40میلیونی شکل گرفته است. دیگر کاری به قانونهای نوشته یا نانوشته که دائم گوشزد میشود ندارد. حضور تأثیرگذار و تصمیم گیرنده چه در خانواده و چه در بستر اجتماعی دارد. با توجه به تعریفی که از شرایط موجود مدام رقم میزنند اما او هم مدام حرکت میکند و هیچ چیز بازدارندهاش نیست. به هر حال تصویر این زن کاملاً در رسانهها مشخص است البته غیر از رسانه ملی که زنها غیر از عدس و سبزی و آشپزخانه دستاورد دیگری ندارند. وقتی رصد میکنید زن ایرانی در تمام حوزههای اجتماعی و فرهنگی بسیار فعال است. وقتی دستمان در جیب خودمان باشد و از لحاظ اقتصادی بتوانیم مستقل باشیم میتوانیم اتفاقات دیگر را برای خودمان رقم بزنیم؛ از دستفروشهای داخل مترو و کارهای در منزل تا معدن و سدسازی و... من فکر میکنم مطالبات این زنان لابد در فیلمها دیده میشود که یکسری دردشان میآید و انگ سیاهنمایی به آثار سینمایی الصاق میشود. زن ایرانی دیگر زنی نیست که مطالبات یکسویه به او تحمیل شود، او از رفتارهای خانوادگی تا فعالیتهای اجتماعی بهدنبال حق خود است، راهش را هم پیدا میکند و آن را هم به دست میآورد. حتی در برابر مشکلات عدیدهای که در جامعه به او تحمیل میشود ممکن است آسیب هم ببیند اما چارهای ندارد، او راهش را پیدا میکند چون میداند به دست آوردن هر چیز ارزشمندی هزینهبر و انرژیبر است.
بر خلاف نگاه شما من معتقدم سینمای ایران از زنان جامعه ایرانی عقب مانده است و با وجود اینکه زنان جامعه فعالتر شدهاند اما تصویر زن ضعیفتر شده است.
تک تک زنان ما در هر جایگاه که هستند اسطورهاند. زنان ما اسطوره هستند و در شرایطی که مشکلات زیادی مدام برای آنها رقم میخورد، زندگی میکنند، راهکار پیدا میکنند و همین یعنی اسطوره!
در سینمای کشورمان کمتر زنی را میبینیم که وظیفه مادری و همسری را انجام بدهد، در جامعه فعال باشد و البته این تصویر شعاری هم نباشد. شما تلاش کردهاید مینوی «جاده قدیم» را چنین زنی تعریف کنید آیا فقط بهخاطر تمهید قصه و نشان دادن ویرانی این تجاوز روی یک زن است؟
نه یک زن بلکه خانواده! هر معضل اجتماعی آوار را بر سر کل خانواده خراب میکند. نگاه ما به مجموعه یک خانواده است، خانوادهای که وجود عینی دارد و قابل لمس است و این طبیعی بودن و رئالیته در فیلم جریان دارد. در این خانواده تفاوت نسلها و سلایقشان را میبینیم. نسل دهه 70 هیچ نقطه اشتراکی با نسل دهه 60 ندارد، یک فاصله عجیب و غریب شکل گرفته است. حتی در جهان هم نسل جدید انگار هیچ تابو و چارچوبی ندارد. این تجاوز اجتماعی که بر سر زنان جامعه ما میآید از خانواده مدرن تا سنتی و در هر طبقه اجتماعی بر کل خانواده تأثیر میگذارد. هر بلایی که سر ما میآید باید مراقب این تجاوزات اجتماعی باشیم که مطمئناً ویران کنندهتر است. مینو هروقت میخواهد بایستد تجاوز اجتماعی او را از پا درمیآورد. تجاوز اجتماعی بهشکلهای مختلف وجود دارد و این پررنگتر از تجاوز جنسی است.
یعنی همان چیزی که در پایان فیلم از زبان مینو میشنویم؛ اتفاقی که هر لحظه زن ایرانی آن را تجربه میکند.
بله. آینه بگذاریم و این تجاوز اجتماعی و خودمان را ببینیم. آسیب آن خیلی پررنگ است. خودمان را در آینه ببینیم، نوع برخورد و رفتارمان را واکاوی کنیم و مراقبت کنیم. ببینیم در قبال هر اتفاق سیاسی، اجتماعی و اقتصادی که بر سر ما میآید رفتارمان چگونه است. اگر چه ریشه این رفتارشناسی تاریخی هم که باشد باز هم طی زمان میشود آن را اصلاح کرد.
فیلمسازان زن، سینمایی زنانه دارند و اغلب از دردها و رنجهای زنان و چالشهای پیش روی آنان فیلم میسازند، شاید چون آن را بخوبی لمس کردهاند. اما پیرو صحبتهای شما باید گفت مخاطب این آثار فقط زنان نیستند.
فیلم برای خانواده و اختلاف بین 4نسل است. 4نسل در فیلم دیده میشود؛ پدربزرگ با بازی پرویز پورحسینی، پدر با بازی آتیلا پسیانی، نوه محمدرضا غفاری و ترلان پروانه که نماینده نسل دهه هشتاد است. وقتی قرار است نوع برخورد این 4 نسل را راجع به یک اتفاق ببینی و در عین حال آن را با موضوع اصلی در دل درام یک کاسه کنی و یک قصه سینمایی جذاب تحویل مخاطب بدهی کار را سخت میکند.
بعد از اتفاقی که برای مینو میافتد شاهد نگرانیهای دست و پاگیر برای دختر خانواده هستیم...
مراقبت از جنس مؤنث همیشه به اشتباه به حصار کشیدن دور زنان و دختران ختم میشود. چون ما تعریف جامعی از این ناهنجاریها نداریم که راهگشا باشد و مشکلات حل شود. طبق تحقیقات متأسفانه مردها زورمدارتر میشوند و با وجود تفکر غلط حفظ و حراست، آسیبهای دیگری متوجه زنان و دختران میشود.
در زمان نگارش مسلماً این نگرانیها در وجودتان ایجاد شده بود که چطور این نگاه را بیان کنید که با تماشای فیلم «جاده قدیم» این نگرانی به خانوادهها منتقل نشود و شاهد همان نگاه به قولی حصارکشیده شده نباشیم.
اگر ما تعریف درستی از جایگاه زن داشته باشیم و موقعیتی که قرار دارد خب فی نفسه حصارکشی ناممکن میشود. جامعه وظایفی دارد و ما همه در قبال آن وظایفی داریم. از یکدیگر مراقبت کنیم و در عین حال اجازه دهیم مشکلاتمان را بیان کنیم.فکر میکنم با بیان شفاف و عریان مشکلات میشود راجع به آن فکر کرد و چاره اندیشید. اما مشکل اینجاست که اجازه ورود و مطرح شدن اینگونه موارد ممنوع است. ورود به مسائل ممنوع است اما در لایه زیرین این مشکلات هستند که اوج و سیر صعودی دارند. مشکل جامعه ما این است که نمیپذیریم کسانی که قانون برای ما مینویسند و بالانشین هستند اصلاً جامعه را نمیپذیرند. من نمیفهمم مثلاً چرا در مقابل مشکلات مردم که به اعتراض میانجامد از واژه اراذل و اوباش استفاده میشود. این اراذل و اوباش از کجا آمدهاند؟ از کره مریخ که نیامدهاند، مال همین جامعه هستند. حتی اگر برخی یاد نگرفته باشند که اعتراضشان را به چه شکلی بیان کنند دلیلش شرایطی است که ما برای آنها ساختهایم. در سیستم آموزش وپرورشی درس خواندهاند که دوگانگی و ریا را در همان مدرسه به آنها یاد دادهاند. با چنین روندی حق ندارید به بچههای این جامعه انگ بزنید و صورت مسأله را پاک کنید. شما باید مورد اتهام قرار بگیرید نه بچهها و زنان مملکت. آنها در همان چارچوبی که شما تعریف کردهاید پرورش پیدا کردهاند. اینها دستاورد دیکتههایی است که شما به آنها کردهاید. اگر دردتان آمده صورت مسأله را پاک نکنید، پاسخگو باشید. اینها دستاورد تفکری است که حاکم بوده است. تا زمانی که شفافسازی نکنیم و از متخصصین کمک نخواهیم، تا زمانی که گوش شنوا نداشته باشیم شاهد این مشکلات خواهیم بود. هر اتفاقی که بیفتد شما مسئولید چون هیچ وقت اجازه ندادید حرکت اجتماعی درستی در جهت بهبود شرایط اتفاق بیفتد و مطالبات مردم در مسیری درست مطرح شود.
مینو زنی است که نمیشود از جامعه حذفش کرد؛ مادر و همسر موفقی است، هوای آدمهای اطرافش را دارد و در عین حال فعالیتش برای جامعه سودمند است چرا که متعهدانه در برابر فساد مالی ایستادگی میکند. ضربه خوردن این زن دودش به چشم خانواده و جامعه میرود. پس میشود گفت هدف فیلم به صدا درآوردن زنگ خطری برای مسئولان جامعه است تا دلایل این معضلات و آسیبها را برطرف کنند.
من برای کسی نسخه نمیپیچم و فیلمم را میسازم. مگر قبلاً حواسشان به این اتفاقها نبوده است. دست اهالی رسانه بازتر از ما سینماییهاست. بروید راجع به سقط جنین و فحشا و... تحقیق کنید تا مردم ببینند چه خبر است. مسئولان از جامعه عقبند و تکلیف خودشان را نمیدانند و گوش شنوا هم ندارند، من حرفی با آنها ندارم بلکه با جامعه حرف دارم.
در کنار ساخت این فیلم که ملودرامی زنانه است، در پخش و دیده شدن مستند «صفر تا سکو» و زندگی خواهران منصوریان مشارکت داشتید. مستندی که به طور قطع به حس خودباوری در زنان جامعه کمک میکند و برای آنها امید به همراه دارد.
زمانی که نخستین بار مستند «صفر تا سکو» را دیدم، به خانم کرامتی گفتم این فیلم باید اکران عمومی شود تا همه مردم ببینند. گفتند اکران عمومی نمیدهند گفتم تلاش میکنیم تا برویم روی پرده! وقتی که نیمی از جامعه نادیده گرفته شود، آنها که در پستو نمیمانند، کارشان را میکنند اما این نادیده انگاشته شدن خیلی حس بدی است. اینها باید دیده شوند و روی پرده هم دیده شوند. با این نگاه همه با هم تلاش کردیم تا قهرمانان زن را روی پرده ببریم تا مخاطب ببیند و یاد بگیرد که اگر نشانهگذاری کند و هدفمند حرکت کند چه دستاوردی برایش دارد. مهمترین دستاورد این مستند امید است. نسل جوان من امید ندارد. نسل من هم امید ندارد. این اتفاق برای من بسیار مهم بود و احساس رسالت میکردم تا به جوانهای کشورم انگیزه بدهم. فکر کردم این فیلم میتواند برای بخش کوچکی این اتفاق را رقم بزند. من از همه خانوادهها خواهش کردم اگر بچههایی در مقطع دبیرستان یا دانشجو دارند این فیلم را ببینند.
به نظر شما پرداختن به چنین شخصیتهایی، تنها مناسب قالب مستند است یا اینکه میشود آن را در قالب اثر داستانی هم به شکل تأثیرگذار تصویر کرد.
حتماً میشود اما این نکته را فراموش نکنیم که سینما، صنعت گرانی است. با توجه به ساختار سینمای امروز و تقسیمبندی آدمها بهخودی و غیرخودی که بعد از 40 سال شکافش مدام عمیقتر هم میشود، فعالیت بخش خصوصی دست به عصاتر میشود.البته امیدوارم در جهت ایجاد امید هر اتفاقی که میتواند بیفتد اما باید حواسمان باشد که کار شعاری نشود تا بچهها آن را بپذیرند. نشود شبیه فیلمهای دروغی که با بودجههای کلان دولتی و ارگانی ساخته شد و مردم آن را باور نکردند. اگر چه اعتقاد من بر این است که مردم نگاه صادقانه را میپذیرند خطاهایمان را بپذیریم و در جهت ترمیم جامعه قدم برداریم.
در صحبتهایتان اشاره کردید که در زمان اکران «صفر تا سکو» خانوادهها را برای تماشای این فیلم دعوت کردید اگر قرار باشد از یک طیف خاص از جامعه دعوت کنید که فیلم «جاده قدیم» را ببینند این پیام دعوت را خطاب به چه کسانی عنوان میکنید.
همه خانوادهها و مردم. بیایید آینه بگذاریم و رفتارمان را ببینیم. این دعوت به گروه خاصی تعلق نمیگیرد. قصه سنین مختلف را دربرمیگیرد. فیلم را با هم ببینیم و مراقب نسل جوان باشیم. این فاصلهای که بین همه ما افتاده و خیلی دردآور است باید ترمیم شود.