«من در طول مدت نهضت و انقلاب به واسطه سالوسى و اسلامنمایى بعضى افراد، ذکرى از آنان کرده و تمجیدى نمودهام، که بعد فهمیدم از دغلبازى آنان اغفال شدهام. آن تمجیدها در حالى بود که خود را به جمهورى اسلامى متعهد و وفادار مىنمایاندند و نباید از آن مسائل سوءاستفاده شود. و (میزان در هر کس حال فعلى او است)». (وصیتنامه امام راحل، ص 94، تذکرات، شماره 4) «... چنانچه قبلًا تذکر دادهام میزان در گزینش، حال فعلى افراد است»(صحیفه امام، ج 17، ص220) اینها بخش هایی از جملات و فرمایش های امام خمینی(ره) بنیانگذار جمهوری اسلامی که تاکنون در برهه های مختلفی مورد استفاده قرار گرفته است.
به گزارش «تابناک»؛ در جایی عنوان شده که مرحوم آیت الله هاشمی رفسنجانی در خصوص شأن نزول این جمله از سوی امام(ره) توضیح داده، می گوید: «شأن نزول آن جمله این بود که در حذف نیروهای کاردان سابق افراط نکنند که این یک مسأله بود. الان که بحث میکنند، هر کسی به میل خودش استفاده میکند. مثلاً به سلیقه فلان جریان فلان کس الان مسیر خوبی ندارد و در گذشته هم افتخاراتی داشت. میگویند افتخارات گذشته جدا، ولی الان خوب نیست.»
او عنوان کرده، «این میتواند در جایی درست باشد؛ یعنی کسی قبلاً خیلی خدمات داشته و خوب بوده و خدوم بوده و الان نیست، بله این میتواند درست باشد، ولی با تحلیل آنها؛ برای خودشان و با سلیقه آنهاست و میگویند هرکس با ما نیست، الان حالش خوب نیست که اگر این باشد؛ حرف بیربطی است.»
پس از رحلت امام خمینی(ره) این جمله ایشان یعنی (ملاک حال فعلی افراد است) دستاویز بسیاری از اظهار نظرها و حتی کینه ورزی ها شده و به همین واسطه افرادی حذف یا جذب شده اند. اما در حقیقت آنچه عیان است منظور عبارت بیشتر در راستای استفاده مثبت و جذب افراد بیان شده و نباید آن را ملاک و معیاری برای بهره بردن های شخصی و یا جناحی کرد.
این جمله برای «محمود احمدی نژاد» همزمان در دوران ریاست جمهوری اش از سوی حامیان اصولگرایش بارها علیه رقیبان و منتقدان او استفاده شد و تلاش زیادی صورت گرفت که با بهره بردن از یک جمله امام (ره) برخی افرادی که انتقادات زیادی را به احمدی نژاد و دولتش داشتند یا ساکت کنند و یا اینکه آنها را فاصله گرفته از آرمان های اولیه انقلاب و امام(ره) معرفی کنند؛ در حالی که بی خبر بودند این فرد بعدها نشان خواهد داد که فکر و اعتقادش هیچ نزدیکی و سنخیتی با آرمان های انقلاب و امام ندارد
احمدی نژاد در دو سال اولی که از قدرت کنار رفت، تقریبا ساکت بود و سعی کرد که بلافاصله با کنار رفتن از عرصه قدرت آنچه در ذهن دارد را رو نکند؛ او با نزدیک تر شدن به انتخابات ریاست جمهوری دوازدهم خود را بیشتر و بیشتر در عرصه سیاسی و عمومی ظاهر کرد و در نهایت نشان داد که تاب دوری از ریاست جمهوری و نداشتن قدرت را ندارد.
او حتی با وجود اظهار نظر صریح رهبر معظم انقلاب که ورود او را به عرصه انتخابات ریاست جمهوری صلاح ندانسته بودند، به بهانه ثبت نام «حمید بقایی» وارد وزارت کشور شد و در نهایت حضور خود برای انتخابات ریاست جمهوری را پس از ثبت نام رسمی کرد که البته شورای نگهبان صلاحیت او را تائید نکرد و مانع از حضور احمدی نژاد در انتخابات ریاست جمهوری شد.
پس از آنکه او رد صلاحیت شد، قوه قضائیه نیز پس از انجام بررسی های لازم در خصوص تخلفات احمدی نژاد و یارانش در دوران 8 ساله ریاست جمهوری پرونده آنها را دنبال کرد که این موضوع باعث شد احمدی نژاد رفته رفته خود واقعی اش را عرضه کرد و مواضع و انتقاداتی که نسبت به ارکان نظام دارد را رسمی تر کند. البته او همواره در دوران ریاست جمهوری اش هم برخورد با اطرافیان، نزدیکان و کابینه اش را «خط قرمز» خوانده بود و لذا برو چنین رفتارهایی از او خیلی هم غیرقابل پیش بینی نبود.
در آخرین اقدام احمدی نژاد در نامه ای خواستار «برگزاری هرچه سریع تر و بی قید و شرط انتخابات آزاد شده است!» موضوعی که بسیار جای تأمل دارد. در حالی که بسیاری منتقد احمدی نژاد از همین بابت هستند، حالا او انگار «دست پیش را گرفته که پس نیفتد» و خواستار برگزاری انتخابات آزاد و بی قید و شرط شده است!
پرسش اساسی از احمدی نژاد که این روزها غم و غصه انتخابات آزاد، عدالت، برخورد با مفاسد و ... است، این است که او پیش و بیش از همه باید پاسخ بدهد که در 8 ساله دولت او چند نفر از فعالان سیاسی، روزنامه نگاران و ... به بهانه های مختلف و به ویژه مخالفت با او و دولتش بازداشت و راهی زندان شدند، در دولت او چطور اختلاس های کلان چند هزار میلیاردی شکل گرفت و «خاوری»ها، «بابک زنجانی» ها و «امیر منصور آریا» ها سر برآوردند. چطور دکل های نفتی گم شد و بسیاری از نظامات اجرایی و اداری کشور برای راحت تر شدن اختلاس ها و دور زدن قانون از بین رفت؟ چطور قیمت ها هر روز متفاوت تر و بالاتر از روز گذشته بود و دارایی و ثروت مردم در عرض چند شب به یک چهارم کاهش یافت؟
بخش عمده ای از تقصیرها جدای از احمدی نژاد و اطرافیانش بر عهده اصولگرایان حامی اوست؛ کسانی که تا همین چند ماه پیش هم احمدی نژاد منهای مشایی را قبول داشتند! در حالی که بسیاری از دلسوزان نظام از همان ابتدای شروع به کار این فرد، در خصوص اقدامات و تفکر او و اطرافیانش هشدار داده و از کارها و سخنان او ابراز نگرانی کرده بودند.
اگر این افراد (حامیان اصولگرای احمدی نژاد) بخواهند بگویند بنا به فرمایش امام (ره) «میزان در هر کس حال فعلى او است» باید بدانند که بنا بر نصایح و هشدارهای دلسوزان نظام این موضوع شامل حال آنها نمی شود. چنانچه قبلا گفته شده یکی از ملاک های مهم سیاستمدار شمردن افراد برخورداری آنان از بصیرت و آینده نگری است و لذا چنین موضوع را نمی توان خیلی در مورد حامیان اصولگرای احمدی نژاد صادق دانست.
در شرایط فعلی مهمترین مسأله در خصوص حامیان رئیس دولت های نهم و دهم که حالا به دلیل برخورد با اطرافیانش و محروم ساختن او از بازگشت دوباره به قدرت به عنوان اپوزیسیون نظام و ارکان آن خود را مطرح می کند، عذرخواهی از مردم در قبال حمایت از چنین فردی است که جز منافع شخصی خود و اطرافیانش به هیچ چیز دیگری فکر نمی کند.