مرد 47 ساله ای که با انگیزه سوء ظن غیراخلاقی، همسرش را از نیشابور به مشهد کشانده و او را در نزدیکی دامداری معروف به «گاش» به قتل رسانده بود، پنج شنبه گذشته در حضور مقام قضایی به بازسازی صحنه جنایت پرداخت و چگونگی انداختن جسد همسرش به درون چاه را تشریح کرد .
به گزارش خراسان، ماجرای این پرونده جنایی از هفتم فروردین زمانی روی میز قاضی شعبه 409 دادسرای عمومی وانقلاب مشهد گشوده شد که مرد 47 ساله با تسلیم شکواییه ای به دستگاه قضایی ادعا کرد همسرش از پنجم فروردین به منزل بازنگشته است و خواستار پیگیری موضوع شد.
وی گفت: شب هنگام همسرم را سرکوچه منزل خواهرم از خودرو پیاده کردم تا به خانه آن ها برود ولی روز بعد فهمیدم که او آن جا نرفته و مفقود شده است. با توجه به اهمیت و حساسیت ماجرا، بلافاصله قاضی محمدرضا دشتبان طی دستوری قضایی از کارآگاهان زبده اداره جنایی پلیس آگاهی خراسان رضوی خواست به صورت غیرمحسوس و با استفاده از شگردهای تخصصی پلیسی، رسیدگی به این پرونده را آغاز کنند چرا که استرس پنهان در چهره مرد 47 ساله ظن قاضی را برانگیخته بود.
گزارش خراسان حاکی است، مقام قضایی همچنین طی دستوراتی تخصصی و رمزگونه، از کارآگاهان خواست برای یافتن سرنخی از ماجرای مفقود شدن زن 35 ساله، بررسی های خود را با شیوه ای پلیسی از نزدیکان و دیگر اعضای خانواده مرد 47 ساله ادامه دهند.
این گونه بود که پرونده مذکور به دستور سرهنگ حمید رزمخواه (رئیس پلیس آگاهی خراسان رضوی) و نظارت مستقیم سرهنگ غلامی ثانی (رئیس اداره جنایی) به گروه ویژه ای از کارآگاهان زبده سپرده شد.
کارآگاهان در اولین مرحله از شاخه های عملیاتی و اطلاعاتی خود سراغ پسر 14 ساله زن گمشده رفتند و این نوجوان به کارآگاهان گفت: پدر و مادرم می خواستند به گاش (دامداری) عمویم بروند و با هم از خانه خارج شدند اما پدرم در حالی به تنهایی به منزل عمویم بازگشت که شلوارش خاکی بود! همین نکته موجب ظن کارآگاهان شد و بدین ترتیب قاضی دشتبان دستور داد تا شلوار مورد ادعای پسر مرد 47 ساله با دقت بررسی شود.
در اثنای تحقیقات که با شیوه ای تخصصی صورت می گرفت ناگهان مشخص شد که لکه ای خون روی شلوار وجود داشته که اهالی منزل ، آن را شسته اند!
گزارش خراسان حاکی است، دیگر ظن قاضی و کارآگاهان به یقین تبدیل شده بود که مرد 47 ساله نقشی در ماجرای گم شدن همسرش دارد به همین دلیل کارآگاهان با دستور قاضی شعبه 409 دادسرای مشهد به بررسی وضعیت اخلاقی و اجتماعی مرد 47 ساله و همسرش پرداختند.
این تحقیقات گسترده که در شاخه ای دیگر از عملیات پلیسی ادامه داشت، بیانگر آن بود که زن گمشده، همسر دوم این مرد است که سال ها قبل با وی ازدواج کرده است از سوی دیگر نیز بررسی شماره تلفن ها و پیامک های موجود در گوشی تلفن همراه زن جوان، حکایت از آن داشت که همسرش با انگیزه های غیراخلاقی به وی مشکوک شده است!
در همین هنگام پیامکی که از سوی یکی از بستگان «م- هـ» (مرد 47 ساله) ارسال شده بود رازگشای این پرونده جنایی شد. «مواظب باشی او را نکشد!» این جمله کافی بود تا قاضی دشتبان دستور بازداشت مرد 47 ساله و بازجویی از ارسال کننده پیامک را صادر کند.
«م- هـ» که با مشاهده شواهد و دلایل انکارناپذیر، دیگر همه راه های گریز را بسته می دید به ناچار لب به اعتراف گشود و به قتل همسرش اقرار کرد.
او در اعترافات خود به قاضی شعبه 409 مجتمع قضایی شهید بهشتی مشهد گفت: از حدود شش ماه قبل متوجه شدم که همسرم با افراد بیگانه ارتباط غیراخلاقی دارد که در میان این افراد نیز، با یکی از فروشندگان پاساژی معروف در مشهد آشنا شده است و با او قرار ملاقات دارد این بود که تصمیم به قتل همسرم گرفتم و چاقویی را از نیشابور با خودم برداشتم و او را به مشهد کشاندم و به قتل رساندم وجسدش را داخل چاهی در نزدیکی «گاش» (دامداری) انداختم.
گزارش خراسان حاکی است، با پیدا شدن جسد زن جوان، تحقیقات در این باره ادامه یافت تا این که صبح پنج شنبه گذشته، متهم این پرونده جنایی در حالی که توسط کارآگاهان اداره جنایی به محل وقوع قتل هدایت شده بود، در حضور قاضی دشتبان، مقابل دوربین قوه قضاییه ایستاد تا جزئیات این حادثه وحشتناک را تشریح کند.
او پس از تفهیم مواد قانونی از سوی مقام قضایی که مواظب اظهارات خود باشد و حقیقت ماجرا را بیان کند، با معرفی کامل خود گفت: دیگر نمی توانستم رفتارهای غیراخلاقی همسرم را تحمل کنم به همین دلیل او را به بهانه مهمانی در منزل برادرم از نیشابور به مشهد آوردم. آن شب (پنجم فروردین) از برادرم «ح» خواستم تا ما را با خودروی وانت پیکانش به دامداری برساند. از قبل چماقی را در نزدیکی دامداری مخفی کرده بودم و چاقو را نیز به همراه داشتم. برای آن که کسی به ماجرا مشکوک نشود به همسرم گفتم مقداری مواد مخدر را در دامداری گذاشتهام که باید با یکدیگر از آن جا خارج کنیم چون قبلا چند بار از این کارها کرده بودم آن ها مشکوک نشدند و برادرم ما را تا نزدیکی دامداری رساند. سپس من وهمسرم از خودرو پیاده شدیم و به سمت دامداری رفتیم. آن جا موضوع روابط غیراخلاقی اش را بازگو کردم ولی او پاسخ سربالا داد به همین دلیل هم ابتدا با چوبی که در آن نقطه مخفی کرده بودم سه ضربه به سرش زدم و چاقو را بیرون کشیدم دیگر نمی دانم چند ضربه چاقو به بدنش فرود آوردم فقط می دانم ضربات متعددی زدم وقتی او جان سپرد روسری اش را به پاهایش بستم و جسد را درون این چاه انداختم. (اشاره متهم به چاهی که جسد را از آن خارج کرده بودند) بنابراین گزارش، با پایان یافتن اقاریر صریح متهم در بازسازی صحنه جنایت ، مقام قضایی دستور بازداشت موقت وی را صادر کرد تا این پرونده جنایی دیگر مراحل قانونی خود را طی کند.