آشفتگی در نظام آموزش و پرورش کشور که از حساسیت های بسیار بالایی برخوردار است و هر گونه تغییر کوچک در نظام های حاکم بر آن تبعات بسیار گسترده ای خواهد داشت، به قدری زیاد شده که حتی مقام ارشد این نهاد بنیادین را نیز در خود غرق کرده است؛ مقام مسئولی که گویا قرار است با هر سفر خارجی زبان رسمی مقصد سفر خود را زبان دوم کشور ایران کند.
به گزارش «تابناک»، نظام آموزش و پرورش ایران که قرار شد بر اساس سند تحول بنیادین از سال 1390 به این سو مسیر روشن و مصوبی را در پیش بگیرد، در ادامه با موجی از انتقادات و نقطه نظرهای کارشناسی رو به رو شد که این سند تحول را مورد سؤال قرار دادند؛ سندی که جز منتقدان، گویی مقام های ارشد وزارت آموزش و پرورش نیز به آن چندان اهمیتی نمی دهند و برنامه های کاری خود را در لحظه تعیین و عملیاتی می کنند.
وزیر کنونی آموزش و پرورش پیشتر در مورد سند تحول و نقدهایی که به آن می شود، گفته بود: بخش بزرگی از نقدها و انتقادها از آموزش و پرورش به این خاطر است که نتوانسته ایم مفاد سند تحول را پیاده و اجرایی کنیم و اگر سند تحول بنیادین کاملا پیاده و مستقر شود، بسیاری از مشکلات و تنگناهای آموزش و پرورش را برطرف می کند.
سید محمد بطحایی که سابق بر این خود را متعهد به اصول سند تحول معرفی اینگونه وانمود کرد که اگر این سند و سایر اسناد بالادستی به صورت کامل پیاده شود، بخش زیادی از مشکلات مرتفع خواهد شد، حالا خود گام در فضایی گذاشته است که به آشفته سازی نظام آموزش کشور کمک شایانی می کند.
ماجرای پر ابهام و پیچیده حذف آزمون مدارس سمپاد و نمونه دولتی که مسئولان کنونی آموزش و پرورش آن را عاملی برای افزایش هیجان و استرس در میان دانش آموزان و خانواده های آنها و نیز مغایر با عدالت آموزشی می دانند و در ماه های اخیر اقدام به حذف آن کردند، گواه روشنی است که وزیر و دوستانش در آموزش و پرورش بنا ندارند بر اساس اسناد بالادستی و سیاست های از پیش تعیین شده حرکت کنند؛ این موضوع از آن جهت مورد تأیید است که سند تحول در شورای عالی انقلاب فرهنگی به تصویب رسیده و این شورا در جریان موضوع حذف سمپادها قرار نگرفت و موافقت خود را با آن اعلام نکرد.
زمستان سال گذشته نیز در شرایطی که اداره های کل آموزش و پرورش خود را مهیای تهیه و تنظیم پیک بهاران می کردند و در برخی استان ها کار چاپ این پیک نیز نهایی شده بود، یکباره وزیر آموزش و پرورش، سخن از حذف این موضوع از مدارس به میان آورد و تأکید کرد، نیازی نیست که در ایام تعطیلات نوروز به دانش آموزان پیک نوروزی و تکلیف داده شود، چون بیشتر این تکالیف را والدین آنها انجام می دهند؛ موضوعی که جدا از درست یا غلط بودن ناگهانی بود و بسیاری از دانش آموزان و معلم های کشور را غافلگیر کرد.
جدا از دو نمونه سراسری و بارزی که از آنها یاد شد و در ماه های اخیر با حواشی فراوانی همراه بود، حالا دوباره وزیر آموزش و پرورش در پی آن است که یک طرح شخصی و بدون مطالعه بنیادی را در دستور کار بزرگ ترین وزارتخانه کشور قرار دهد؛ وزارتخانه ای که می دانیم به شدت در برابر هر گونه تغییر حساس است و خیلی زود آثار ماندگار برنامه های اجرایی آن در سطح جامعه نمایان می شود.
«سید محمد بطحایی» که به همراه مهدی سنایی سفیر ایران در دیدار با «ویاچسلاو نیکونوف» رئیس کمیته آموزش و علوم دومای روسیه، شرکت کرده بود، در این دیدار گفت: دولت ایران قصد دارد، انحصار زبان انگلیسی به عنوان زبان دوم شکسته شود و سایر زبان ها به ویژه زبان روسی نیز در ایران گسترش یابد.
وزیر آموزش و پرورش ایران افزود: من این موضوع را با وزیر آموزش و پرورش روسیه در میان گذاشتم و اعلام کردم، در صورت آموزش زبان فارسی در مدارس روسیه، ایران نیز می تواند در قالب تفاهمنامه ای آموزش زبان روسی را در مدارس خود داشته باشد.
وی با بیان اینکه در سفر به مسکو، بازدیدی از یکی از مدارس روسیه داشتم، افزود: متأسفانه هیچ یک از دانش آموزان روسی شناختی از ایران نداشتند که ما امیدواریم با اجرای این طرح، روس ها شناخت بیشتری از ایران پیدا کنند.
وزیر آموزش و پرورش ایران ابراز امیدواری کرد، طرف روسی از این پیشنهاد حمایت کرده و کارگروهی را در این خصوص برای رسیدن به تفاهنامه تشکیل دهد.
این تصمیم و برنامه ناگهانی وزیر که در سطح بین المللی مطرح شد، در حالی است که وزیر کنونی آموزش و پرورش پیشتر معاون شورای عالی آموزش و پرورش بوده است و البته شاید فراموش کرده باشد که شورای عالی آموزش و پرورش ۱۴ سال پیش تصویب کرد که به جز زبان انگلیسی، زبان های فرانسه، ایتالیایی، آلمانی، اسپانیایی و روسی هم در نظام آموزش و پرورش کشور امکان آموزش دارند و مورد تأیید هستند به شرط آنکه مخاطب و توان آن در کشور وجود داشته باشد؛ مصوبه ای که در شرایط کنونی نیز در برخی مدارس بین المللی شهرهای بزرگ تا حدودی اجرایی می شود.
البته از محتوای سخن بطحایی در گفت و گو با رئیس کمیته آموزش و علوم دومای روسیه اینچنین برمی آید که وی برنامه مشخصی برای جایگزینی زبان روسی به جای زبان انگلیسی در کشور دارد.
این ادعا و طرح شخصی در حالی مطرح می شود که در شرایط کنونی بسیاری از مناطق کشور خواستار آموزش زبان مادری در مدارس هستند و این امکان هنوز برای آنها فراهم نیست. از سویی زبان انگلیسی نیز بسیار ضعیف و غیر کاربردی در مدارس تدریس می شود و به گونه ای برای آن برنامه ریزی شده است که عملاً آموزش چندانی به دانش آموزان داده نشود.
از سوی دیگر شرایط زبان عربی که زبان قرآن نیز هست و با زبان فارسی قرابت بسیاری دارد در کشور اصلاً خوب نیست و نمی توان چنین ادعایی را مطرح کرد که کسانی که در مدارس زبان عربی می خوانند، به این زبان مسلط می شوند و یا در حد نیاز می توانند از آن بهره ببرند.
اگر بی توجهی به زبان مادری، تجربه ناموفق در آموزش زبان های عربی و انگلیسی را کنار بگذاریم، آموزش زبان روسی به عنوان زبان دوم ایران، ادعا و موضوع بسیار مهمی است که قطعاً یک وزیر و حتی یک دولت نیز نمی تواند در مورد آن اظهار نظر کنند.
جدا از اینکه زیر ساخت های چنین موضوعی در کشور فراهم است یا خیر، پرسش مهم دیگر آن که آیا مردم ایران و دانش آموزان علاقه ای به آموزش زبان روسی دارند یا خیر؟
این سخن وزیر که بنا به هزاران دلیل خود زود شکست خواهد خورد و از حافظه شنوندگان آن نیز فراموش خواهد شد، به کنار؛ اما بر اساس همین طرح و برنامه های شخصی و ناگهانی، می توان استنباط کرد که حال و روز آموزش و پرورش کشور، به چه میزان وخیم است و چقدر در این نظام حساس و حیاتی آشفتگی موج می زند؛ آنقدر که مقام های ارشد آن نیز هر روز قادرند از برنامه های جدیدی سخن بگویند و حتی در سطح بین المللی روی آنها مانور بدهند.