حمله اسرائیلی‎‌ها به ایمیل «الیور استون»!

کد خبر: ۷۹۴۸۰۰
|
۱۰ ارديبهشت ۱۳۹۷ - ۰۷:۴۶ 30 April 2018
|
5618 بازدید

دیگر آن مرد آرام و بی‎‌حاشیه سینمای ایران نیست؛ حداقل طی سه سال اخیر که این‎‌طور نبوده است؛ یعنی از زمانی که تصمیم گرفته شد وجهه بین‎‌المللی جشنواره فجر به‌صورت مستقل برگزار شده و او به‌عنوان دبیر این جشنواره انتخاب شد. هرچند معتقد است با نپرداختن به حاشیه‎‌ها، از بروز حاشیه‎‌هایی بزرگ‎‌تر جلوگیری کرده اما حتی با این ترفند و زیرکی، نام جشنواره جهانی فجر با نام او و البته حواشی بسیاری که اهم آن حول اقدامات و جایگاه وی بوده، گره خورده است. حتی در دوره‎‌ای که جشنواره به نسبت دو دوره اخیر خود، با نظم و چهره‎‌های سرشناس بیشتری برگزار شده، باز هم نوک پیکان حاشیه‎‌ها به سوی کارگردان «بچه‎‌های مدرسه همت» و «یه حبه قند» معطوف شده است.

روزنامه آرمان با اتمام جشنواره سی‎‌وششم فجر جهانی، با «رضا میرکریمی» هم‎‌صحبت شد تا نظر او را نسبت به سیاست‎‌های کلی این جشنواره، مسیری که امسال پیمود و البته چند حاشیه پررنگ جویا شود.

آقای میرکریمی، حالا که جشنواره سی‎‌وششم به پایان رسیده، چه ارزیابی از آن دارید و اینکه طراز جشنواره امسال طبق شاخص‎‌هایی که از ابتدا مدنظرتان بوده، بالاتر بوده یا به آن نرسیده‎‌اید؟

به شکل مجزا و اینکه اگر بخواهم اجزای جشنواره را آنالیز کنم، کمی زود است و ارزیابی دقیقی ندارم، اما در فرآیند کلی، باید بگویم که بیش از حد انتظارمان بود. ما از سه سال پیش که جشنواره، دبیرخانه ثابت پیدا کرد، در طول سال، برنامه‎‌ریزی و کار کردیم و این به ما کمک کرد که در ایام برگزاری، موقعیت‎‌های غیرقابل پیش‎‌بینی یا غیرمنتظره کمتری داشته باشیم و بتوانیم نظم خوبی را در جشنواره شاهد باشیم. این به‌لحاظ فرم بود. به‌لحاظ محتوا هم با توجه به اینکه در طول سال، نقاط مختلفی را در دنیا رصد کردیم آن‎‌هم با یک تیم مشاوران 40، 50 نفره که بخش عمده‎‌ای از آنها، دانشجویان سینمایی و هنر بودند یا پژوهشگران ایرانی که در خارج از کشور مقیم هستند. از آنها خواسته شد که به ما کمک کنند و از منطقه خودشان، فیلم معرفی کنند. این گستردگی مشاوران و جغرافیایی که زیر نظر داشتیم هم به ما کمک کرد تا بتوانیم مجموعه‎‌ای نزدیک به 190 فیلم را از بیش از 54 کشور جهان در جشنواره به نمایش بگذاریم؛ آماری که جشنواره جهانی فیلم فجر تا امسال به آن دست نیافته بود که از این حیث، یک رکورد محسوب می‎‌شود. همین‎‌طور ما به‌لحاظ تنوع کشورهایی که از آنها مهمان داشتیم هم رکورد خودمان را شکستیم، ‎‌طوری‎‌که از 78 کشور مهمان داشتیم؛ البته مهمانانی که تمامشان رزومه داشتند و با یک دلیل خاص، دعوت شده بودند که یا فیلمساز بودند، یا همراه فیلم‌شان آمده بودند، یا خریدار بودند، یا فروشنده بودند، یا برنامه‎‌ریزان و مدیران فستیوال‎‌ها بودند یا اساتید دانشگاه‎‌هایی بودند که برای تدریس آمده بودند. رکورد دیگری که این دوره از جشنواره نسبت به تمام ادوار خودش و شاید نسبت به تمام جشنواره‎‌های مشابه خودش در دنیا به آن دست یافت، تعداد نشست‎‌های علمی، آموزشی و خبری بود که در این دوره تجربه شد. البته درحال‎‌حاضر آمار دقیقی به‌دلیل تعدد 7 دانشگاهی که در آن برنامه اجرا شد و برنامه‎‌های متنوعی که در سطوح مختلف باشگاه، سینما فلسطین و پردیس چارسو برگزار شد ندارم، ولی آنچه که تا اینجا به شکل تقریبی می‎‌توانم به آن اشاره کنم این است که ما بالای 80 عنوان نشست علمی و خبری داشتیم که یک رقم خیلی چشمگیری است. این آمار، برای کسانی که دستی در برگزاری جشنواره‎‌ها و رویدادهای این‎‌چنینی دارند و مخصوصا مهمانان خارجی ما، کاملا شگفت‌آور بود چون می‎‌دانند که برنامه‎‌ریزی و ارائه کردن چنین برنامه‎‌ها و مهمانانی، چه کار پیچیده‎‌ای را می‎‌طلبد و چه چارت سازمانی دقیق و منظمی را می‎‌خواهد که خوشبختانه ما از سه سال پیش، یک تیم قوی را پای کار جشنواره داریم که در هیچ ‌سطحی از دبیر، مدیران، کارکنان و داوطلبان تغییر نکردند و این عدم تغییر و ثبات در موقعیت‎‌های مشخص، کمک کرده که از مهارت و تجربه بالایی برای برگزاری و پذیرایی میزبانی چنین رویداد مهمی برخوردار شوند که این مهارت و این انباشت تجربه، هزینه‎‌های ما را در بسیاری از بخش‌های جشنواره کاهش داده است.

در این دوره، مستقل‎‌تر عمل کرده و مثلا برای فیلم‎‌ها، مبلغی را به‎‌عنوان ورودی ثبت‎‌نام تعیین کردید یا بخشی از هزینه‎‌های ایاب و ذهاب و اسکان مهمانان خارجی را به‌عهده خودشان واگذار کردید که حرکت روبه‎‌جلویی به حساب می‎‌آید و البته یک ریسک که خیلی عجیب است از بازخورد آن که می‎‌توانست به عدم استقبال مهمانان بینجامد، نترسیدید.

ما این تصمیم را در سال اول گرفتیم که رویکرد جشنواره را به یک رویکرد علمی و فرهنگی تبدیل کنیم، به‎‌طوری‎‌که جشنواره به تدریج برای کسانی که در آن حضور پیدا می‎‌کنند، اعم از داخلی و خارجی، آنقدر پرفایده شود که حاضر شوند برایش هزینه کنند. طبیعتا سال اول نمی‎‌توانستیم خیلی همه چیز را عوض کنیم. تنها کاری که توانستیم انجام دهیم این بود که هتل‎‌ها را از هتل‎‌های پنج ستاره به هتل‎‌های مرکز شهر آوردیم و پذیرایی را برای مهمانان خارجی، به حداقل خود رساندیم. در سال دوم رفتیم به این سمت که 100 نفر از مهمانان ما، بلیت هواپیمایشان را خودشان بخرند مخصوصا مهمانان بخش بازار و این یک اتفاق خیلی بزرگی بود که سال گذشته رخ داد. امسال این رقم به نزدیک به 200 نفر رسید که یا کل بلیت‎‌شان را خودشان خریداری کردند یا بخشی از آن را. واقعیتش نمی‎‌ترسیدیم از اینکه استقبال نکنند. ما این کارها را حساب‎‌نشده انجام ندادیم. ما وقتی میزان استقبال را دیدیم، وقتی اقبال عمومی حرفه‎‌ای‎‌های سینمای جشنواره‎‌ها و سینمای جهان را نسبت به رویکرد جدید جشنواره فجر دیدیم و تبلیغاتی که آنها برای ما کردند یعنی کسانی که آمده بودند، فضایی برای ما ایجاد کرد که می‎‌توانستیم حالا برای حضور مهمانان‎‌مان، شرایط تعیین کنیم. ما امسال حتی برای کسانی که هیچ‌سبقه سینمایی ندارند و فقط می‌خواهند بیایند و از فیلم‎‌های جشنواره استفاده کنند، یک تور جشنواره طراحی کردیم که برای سال اول، استقبال چندانی صورت نگرفت و بیش از 3، 4 نفر ثبت‌نام نکردند، ولی این می‎‌تواند برای سال‎‌های آینده رشد کرده و بیشتر شود. کسانی که هیچ‌ بخشی از هزینه آنها را ما نمی‎‌پردازیم و کل هزینه آمدن، رفتن، اقامت و... را می‎‌پردازند و فقط ما تضمین می‎‌کنیم که به آنها کارت جشنواره می‎‌دهیم.

آقای میرکریمی، یکی از مهم‎‌ترین انتقاداتی که به جشنواره مستقل جهانی فجر طی این سه دوره می‎‌شود، عدم حضور چهره‎‌های سرشناس بین‎‌المللی است. به‎‌هرحال، مخاطب این جشنواره انتظار دارد به سیاق جشنواره‎‌های معتبر جهان اعم از کن، ونیز، برلین و حتی دوبی، ستارگان هالیوودی را در این فستیوال نیز ببیند. حالا که شما امسال «الیور استون» را به‌عنوان برگ برنده رو کردید، اما این سیاست طی این سه دوره، چندان جدی دنبال نشد. می‎‌خواهم صریح بپرسم که چنین اقدامی را، نمی‎‌توانید یا نمی‎‌خواهید؟

ببینید «سرشناس»، کلمه مبهمی است. اگر در میان عامه مردم باشد یعنی کسانی که ستاره هستند و می‎‌شود با آنها فرش قرمزهای پر از خبر و شوآف ایجاد کرد که ویترین جشنواره را خیلی پررونق کنند، اصلا این جزو اهداف ما نیست و ما دنبال آن نیستیم. ترجیح می‎‌دهیم اگر کسی هم می‎‌آید و معروف است، بیشتر، از تجاربش استفاده کنیم یعنی بیشتر برای او، ورک شاپ، سخنرانی و تماس مستقیم با فیلمسازان بگذاریم و در واقع جیب دانش و تجربه آدم‎‌هایی را که دعوت می‎‌شوند را خالی کنیم. این دو رویکرد، کاملا متفاوت هستند. اتفاقا بعضی وقت‎‌ها آن آدم‎‌هایی که از روی فرش قرمز رد می‎‌شوند و عامه مردم، آنها را می‎‌شناسند، لزوما دانش سینمایی و تجربه خاصی ندارند که بخواهند در اختیار کسی بگذارند. از همه اینها که بگذریم ما اصولا در کنار اینکه علاقه‌مند به چنین اتفاقی نیستیم، بلکه ظرفیت یک جشنواره فرش قرمزی را هم نداریم چون اصلا فیلم‎‌های ما به‌صورت خیلی محدود اکران می‎‌شوند و عامه مردم به آن شکل انبوه نمی‎‌توانند از فیلم‎‌ها استفاده کنند و در نتیجه، رفتن به این سمت، اتلاف هزینه است.

پس با توجه به‌گفته شما، این شائبه که بعضی نهادهای سیاسی و امنیتی اجازه نمی‎‌دهند که چهره‎‌های هالیوودی در جشنواره حضور داشته باشند، از اساس باطل است؟

ما تا این لحظه با مساله‎‌ای که بخواهند با آن مخالفتی جدی داشته باشند، برنخوردیم چون اصلا سمت دعوت از چنین اشخاصی نرفتیم. البته امسال هم چهره‎‌های تاثیرگذار و شناخته‎‌شده سینمایی کمی در جشنواره حضور نداشتند. بعضی از دوستانی که انتقاد می‎‌کنند، خیلی پایشان را از جشنواره فجر بیرون نگذاشته‎‌اند و تجربه زیادی از جشنواره‎‌های مختلف ندارند. من اینجا به‌عنوان یک کارشناسی که به بیش از 100 جشنواره در 60، 70 کشور جهان رفته‎‌ام، دارم حرف می‎‌زنم. خیلی از جشنواره‎‌ها، تنها با یکی، دو نفر از ده‎‌ها مهمانی که ما دعوت کرده بودیم، برگزار می‎‌شوند یعنی کل آدم معروف‎‌هایشان، همان دو نفر هستند مثلا من سال گذشته تجربه داوری در جشنواره‎‌ای را داشتم که مهم‌ترین شخصیتی که در آن جشنواره رده الف حضور داشت، فقط «فرانکو نرو» بود. خب «فرانکو نرو» تنها یکی از 15 مهمان مهم امسال ما بود. می‎‌خواهم بگویم که مقایسه‎‌ها در بیشتر موارد، غیرکارشناسانه است و ظاهرا تنها جشنواره‎‌ای هم که در داخل کشور می‎‌شناسند، جشنواره کن است؛ همه دوست دارند که ما را با کن مقایسه کنند و فراموش هم می‎‌کنند که کن، یکی از ابرجشنواره‎‌های دنیاست که بیش از 70 سال عمر دارد. خیلی خوب است که به کمک همدیگر، چنین جایگاهی پیدا کنیم ولی باید به عمر جشنواره‎‌مان توجه کنیم و بعد آن‎‌را با جشنواره‎‌ها و کشورهای هم‎‌طراز خودمان بسنجیم. می‎‌توانم بگویم جشنواره فجر، از تمام جشنواره‎‌هایی که با آنها هم‎‌طراز هستیم، موفق‎‌تر و قدرتمندتر است. البته این را من نمی‎‌گویم. اگر از مهمانان خارجی و آدم‎‌های حرفه‎‌ای سینما، چنین نظرسنجی داشتید، آنها هم همین را می‎‌گفتند.

یعنی جشنواره جهانی فجر در منطقه، اول است؟

نه‌تنها در منطقه که بی‌شک یکی از مهم‌ترین‎‌های آسیا هستیم و قطعا یکی از قدیمی‌ترین‎‌ها.

طی روزهای اخیر شنیده شد که رسانه‎‌های خارجی، چندان خوش‎‌بینی نسبت به حضور «الیور استون» در ایران نداشتند و حتی برخی رسانه‎‌های اسرائیلی، نظرسنجی‎‌هایی ترتیب داده بودند که آیا استون به ایران می‎‌رود یا خیر. این اخبار حقیقی است؟

بله، نه‌تنها این کارها را کردند بلکه به ایمیل شخصی ایشان حمله کردند و پیام‎‌های منفی زیادی نوشتند که ایشان هم البته توجه چندانی به این موضوع نداشت. آقای استون روز اولی که به ایران آمد به من گفت که مدیر برنامه‎‌های من، پیام‎‌های منفی زیادی از اسرائیل دریافت کرده ولی من توجهی به این موضوعات ندارم.

این درست است که شما برای حضور «الیور استون» در ایران، هیچ‌پولی به او ندادید؟

قطعا درست است؛ ما حتی یک ریال به ایشان پرداخت نکردیم. ظهر جمعه که داشتم ایشان را به فرودگاه راهی می‎‌کردم، تنها یک گلیم (و نه فرش) به ایشان اهدا کردیم.

با این شرایط، طبیعتا که هدفتان از دعوت ایشان به جشنواره، کاملا مشخص است اما اینکه وی بدون دریافت هیچ‌هزینه‎‌ای، با چه هدفی به ایران آمد، کمی عجیب به‌نظر می‎‌رسد.

فقط ایشان نبودند و این مساله، برای تمام مهمانان به همین شکل بوده که ما چیزی برایشان پرداخت نکردیم. ما در مجموع، دو مهمان را به‎‌خاطر کهولت سن و دو مهمان که آقای استون و همسرشان بودند را به‎‌خاطر اعتباری که دارند، برایشان بلیت «بیزینس کلاس» گرفتیم. بقیه مهمانان که اصلا «اکونومی» بودند یعنی حتی بلیت‎‌شان هم خیلی بلیت ویژه‎‌ای نبود. این را من می‎‌گویم که جشنواره‎‌های زیادی را رفته‎‌ام که اکثرشان برای من، بلیت «بیزینس کلاس» می‎‌فرستند آنهم چه به‌عنوان داور و چه به‌عنوان کارگردان. شاید از این زاویه برای شما سوال‎‌برانگیز باشد که چطور می‎‌شود که اینها با این شرایط، به ایران می‎‌آیند؟ متاسفانه ما در معرفی و استفاده از پتانسیل‎‌های فرهنگی و تمدنی کشورمان، کوتاهی کرده‎‌ایم که اگر درست معرفی کنیم و درست دعوت کنیم و این کنجکاوی را در طرف مقابل به وجود بیاوریم که به چه سرزمینی دارد قدم می‎‌گذارد، خیلی از درها برایمان باز می‎‌شود. ما مثل آن کشور جنوبی خودمان نیستیم که تقریبا بودجه برگزاری جشنواره‎‌اش، چیزی حدود 50 برابر بودجه جشنواره جهانی فجر است و به هر کدام از مهمانانی که از هالیوود می‎‌آورد، 50 تا 100‌هزار دلار دستمزد می‎‌دهد و همه چیز را لاکچری برگزار می‎‌کند و در نهایت هم همه با اکراه به آنجا می‎‌روند و در واقع فقط برای خوشگذرانی می‎‌روند. ما کشوری هستیم که تمدن و فرهنگ و حتی سینمایمان به‌عنوان یک سینمای پرآوازه، کنجکاو برانگیز است. دومین کاری که ما انجام دادیم و بیشتر باعث موفقیت‎‌مان شد، این بود که ما تعداد مهمانانمان را افزایش دادیم یعنی از جشنواره‎‌ای که قبل از دبیری من با حداکثر 150 مهمان برگزار می‎‌شد، به 350 مهمان رسیدیم. در نگاه اول ممکن است فکر کنید که در چنین شرایطی، باید خیلی پول خرج کرد. بله، لازم بود برای سال اول پول بیشتری خرج کنیم ولی اتفاقی که افتاد این است که الان مهمانانی که می‎‌آیند جشنواره فجر، می‎‌دانند که وقتی اینجا می‎‌آیند، می‎‌توانند در یک هفته، با تعداد بیشتری از اهالی سینما از شرق و غرب جهان، مراوده داشته باشند و این یک فرصتی است که در تقویم فرهنگی سالیانه‎‌شان ثبت می‎‌شود و می‌توانند از این طریق فیلم مبادله کنند، برنامه‎‌هایشان را با هم چک کنند، برای جشنواره‎‌هایشان داور انتخاب کنند، مهمان دعوت کنند و..؛ یعنی ما یک فرصت بیزینسی و تجاری و فرهنگی خوب در اختیار جمعیت زیادی گذاشته‎‌ایم. حالا در چنین وضعیتی است که می‎‌توانیم شرایط بگذاریم که مثلا حالا که می‎‌خواهید بیایید، باید بلیت‎‌‎‌‎‌تان را خودتان بخرید. البته که سازماندهی این تعداد مهمان برای ما کار بسیار سختی است ولی در عوض، اتفاقی که می‎‌افتد این است که مهمانان ما، سال‌به‌سال بیشتر احساس می‎‌کنند که باید در چنین جمعی حضور داشته باشند چون در جای دیگری، چنین جمع گسترده‎‌ای را تجربه نمی‎‌کنند و کارهایشان را نمی‎‌توانند به‌راحتی که اینجا سامان می‎‌دهند، سامان دهند، ضمن اینکه ما تقریبا در فصل اول سال هستیم و بسیاری از جشنواره‎‌های بعد از ما، به یک گردهمایی این‎‌چنینی نیاز دارند برای اینکه هماهنگی‎‌های طول سالشان را انجام دهند. کار دیگری که کردیم این است که ما برای خودمان یک منطقه تعریف کردیم. ما گفتیم ابعاد جشنواره ما جهانی است یعنی از بسیاری از کشورها فیلم و مهمان داریم ولی به شکل ویژه، روی خاورمیانه تمرکز کردیم. ما هم به‌لحاظ جایگاه سینمایی‎‌مان و هم به‌لحاظ موقعیت سوق‎‌الجیشی و ثبات سیاسی و امنیتی کشورمان در منطقه خاورمیانه، آسیای میانه، آناتولی و قفقاز می‎‌توانیم تبدیل به هاب این منطقه شویم یعنی اینجا جایگاهی باشد برای معرفی فیلم‎‌ها و کشف استعدادهای منطقه و معرفی آنها به کشورهای دیگر. همین باعث شده تا بسیاری از مهمانان اروپایی و آسیای دور ما، تنها به‌دنبال فیلم‎‌های ایرانی نباشند تا فقط به این دلیل به اینجا بیایند بلکه در کنار ملاقات بین‎‌المللی‎‌شان، به‌دنبال پیدا کردن فیلم‎‌های جدید منطقه هم هستند مثلا فیلم عراقی، قرقیزی، قزاقی و کویتی می‎‌بینند؛ فیلم‎‌هایی که در جشنواره‎‌های دیگر، مجال نمایش ندارند و ما داریم می‎‌شویم سکوی پرتاب سینمای منطقه. این البته هنوز کار دارد. اگر یکی، دو سال دیگر با همین فرمان جلو برویم، می‎‌توانیم به‎‌جرأت و بلامنازع در منطقه اول شویم.

وقتی آقای «الیور استون» که فیلمسازی منتقد به سیاست‎‌های کلی آمریکا در ادوار مختلف به شمار می‌‎‌رود، در ایران، سخنانی ضدمصلحت کنونی دولتمردان کشورش بر زبان می‌آورد، توقع شما به‌عنوان دبیر جشنواره، مرتفع می‎‌شود اما وقتی یک فیلمساز یا هنرمند ایرانی، در جشنواره‎‌ای جهانی، کوچک‎‌ترین انتقادی به دولت یا شرایط کشورش می‎‌کند، مورد هجمه شدید قرار گرفته و تا مرز ممنوع‎‌الکاری و حتی ممنوع‎‌الخروجی پیش می‎‌رود. این رویه، از منظر شما که فیلمسازی با تجربه مدیریتی هستید، می‎‌تواند برازنده کشور ما باشد؟ چیزی که گویا برای دیگران حلال است و برای ما حرام.

من به برخورد با اندیشه‎‌های نه‌تنها سینماگران، بلکه حتی افراد عادی به‌عنوان شهروند مخالف هستم. به‌نظرم برخورد غلطی است ولی بعضی از مسائل در ایران زیادی دارد درشت می‎‌شود و روی آن مانور می‎‌دهند. ببینید ما متاسفانه از فضای بیرون از خودمان خیلی اطلاع نداریم. بله، سیستم یک کشوری مانند آمریکا، طور دیگری عمل می‎‌کند. اینکه مثلا اگر «الیور استون» برگردد آنجا، دیگر برخورد سختی با او نمی‌کنند، ولی همان‎‌گونه که در میان کلام خودش هم بود، به‎‌این‎‌ترتیب هم نیست که کاری به کارش نداشته باشند. به هر حال آنجا یک سیستمی وجود دارد که اهدافش کاملا مشخص است و اگر از آن خطوط قرمزشان عبور کنی، شما را به تدریج بایکوت می‎‌کنند یا امکان استفاده از منابع کافی برای تولید پروژه‎‌هایت را نمی‎‌دهند که به‌نظر من، در آنجا شکل دیگری از سانسور وجود دارد. کیارستمی حرف قشنگی می‎‌زد و می‎‌گفت سانسوری که در غرب است، خیلی خطرناک‎‌تر از سانسور داخل کشور ماست. اینجا یک چیز عریان است بالاخره می‎‌توانی بفهمی که چه اتفاقی دارد می‎‌افتد ولی آنجا نمی‎‌توانی بفهمی که چرا فیلمت اکران نمی‎‌شود. کیارستمی یک بار که با یکی از شبکه‎‌های تلویزیونی خارجی زبان مصاحبه می‎‌کرد، گفت سانسوری که توسط آن 6، 7 کمپانی معروف سینمایی هالیوود علیه سینمای مستقل و آلترناتیو ایجاد می‎‌شود و باعث شده سینمای اروپا رو به ورشکستگی برود و هیچ‎‌کس تاب و توان مقابله با آن را نداشته باشد، بسیار مهلک‎‌تر از سانسوری است که با بدسلیقگی، مچ یک فیلمساز را می‎‌گیرد و آن فیلمساز خیلی عریان اجازه دارد که همه جا از خودش واضح بگوید که چه کسی با من برخورد کرد ولی آنجا ردپایی از اینکه چه کسی با شما برخورد کرده، وجود ندارد و فقط فیلمت اکران نمی‎‌شود و فرصت دیده شدن به آن داده نمی‎‌شود. من که شخصا با هر برخورد متعصبانه بی‎‌منطقی که بعضا هم به ضرر منافع ملی تمام می‎‌شود، مخالفم. به شکل مشخص بگویم: اگر کار دست من بود، حتما اجازه می‎‌دادم آقای «جعفر پناهی» به کن رفته و همراه فیلمش در این جشنواره شرکت کند. از نظر من مطلقا مهم نیست که ایشان آنجا چه صحبت‎‌هایی خواهد کرد یا چه موضعی خواهد گرفت. به هر حال ده‎‌ها آدم هستند که نگاه اپوزیسیون دارند و این اتفاقا ظرفیت یک نظام را نشان می‎‌دهد که اجازه بدهد مخالفانش هم بتوانند حرف‌هایشان را بزنند.

آقای میرکریمی، نوک پیکان برخی انتقادهایی که به جشنواره جهانی فجر می‎‌شود، شما هستید. برخی، شما را به سوءاستفاده‎‌های شخصی از جشنواره متهم کرده‎‌اند که با تبانی، سبب حضور داوران و دبیر جشنواره‎‌هایی در فجر می‌شوید که قبلا به شما جایزه داده‎‌اند، مانند افرادی که در جشنواره‎‌های «مونس» در بلژیک و «توکیو» حضور داشتند؛ جشنواره‎‌هایی که شما از آنجا جایزه گرفتید و بعد دبیر و برخی اشخاص حاضر در آن جشنواره‎‌ها، در جشنواره فجر نیز حضور داشتند. این قبیل انتقادها را وارد می‌دانید؟

خیلی تأسف‎‌برانگیز است تعداد آدم‎‌هایی که می‎‌خواهند مانع انجام یک کار خوب شوند، از تعداد آدم‎‌هایی که انگیزه دارند تا یک کار خوب انجام دهند، خیلی بیشتر است. من وقتی این مسئولیت را قبول کردم، می‎‌دانستم که دارم دنیای خصوصی سینمایی خودم را که آدم‎‌ها به‌راحتی حق اظهارنظر راجع به مسائل شخصی من را ندارند و به این‎‌ترتیب، آسوده می‎‌توانم در مدار منافع شخصی خودم کار کنم را رها می‎‌کنم و وارد کاری می‎‌شوم که باید در ابتدا، خودم را نادیده بگیرم و به منافع جمعی فکر کنم. به همه دوستانی که اینجا آمدند و به من کمک کردند نیز همین را گفتم که کار سختی داریم. به هر حال حسادت، بغض و کینه، فراوان است و مخصوصا کسانی این حاشیه‎‌های منفی را می‎‌سازند که هیچ ‌رزومه‎‌ای ندارند یعنی شما وقتی اسمشان را می‎‌خوانی، یا اسمشان را نمی‎‌دانی که چه کسی هستند یا هرجور در دستگاه‎‌های جست‌وجوگر سرچ می‎‌کنی، می‎‌بینی که هیچ‌کلبه‎‌ای هم نساختند چه برسد به یک خانه و ساختمان. اینها اصولا آدم‎‌هایی نیستند که در عمرشان چیزی بنا کرده باشند که نفعش به کسی رسیده باشد. خب از منظر آنها، خیلی دردناک است که یک جمعی بتوانند کاری بکنند که منافعش به همه برسد به همین دلیل متاسفانه شروع می‌کنند به تخریب شخصیت و البته که من تلاش می‎‌کنم به این موضوعات توجه نداشته باشم و پیش‎‌بینی آن را از قبل می‎‌کردم. ولی خب؛ بعضی وقت‎‌ها هم آزرده می‎‌شوم ولی به خدا پناه می‎‌برم و آنها را به خدا واگذار می‎‌کنم. واقعیت این است که اینها حاشیه‎‌سازی‎‌های منفی است که می‎‌خواهد روی افکار عمومی تاثیر بگذارد که معمولا از مسائل بی‎‌خبرند ولی خداوند خوب جایی نشسته است و خوشبختانه ما اینقدر انرژی مثبت از طرف مردم دریافت کردیم که به این چیزها توجه نمی‎‌کنیم. برعکس آن چیزی که این دوستان فکر می‎‌کنند، من شخصیت هنری و آبروی کم‎‌و‎‌بیش بین‎‌المللی خودم که در جشنواره‎‌های دیگر داشتم را خرج این جشنواره کردم. این جشنواره چیزی برای من نداشته جز اینکه در معرض بعضی اتهامات قرار بگیرم و از عافیت‎‌طلبی که بعضی از فیلمسازان دوست دارند و ترجیح می‎‌دهند در آن شرایط خصوصی خودشان کار کنند، پرهیز کردم و چوبش را هم دارم می‎‌خورم؛ هیچ‌اشکالی هم ندارد ولی خب، دستاوردهایش من را راضی می‎‌کند. من در جشنواره توکیو داور بودم نه به‎‌خاطر اینکه رئیس جشنواره توکیو، مهمان ما بوده بلکه به‎‌خاطر اینکه من دوبار جایزه بهترین کارگردانی و جایزه ویژه هیات داوران را گرفته بودم و آنجا همه من را می‌شناختند و در تمام مدتی که در آن جشنواره حضور داشتم، مشغول امضا کردن کاتولوگ‎‌هایی بودم برای کسانی که فیلم‎‌های من را دیده بودند و به من مراجعه می‎‌کردند. 5 فیلم من از شبکه «ان اچ کی» ژاپن، ده‎‌ها بار پخش شده. یکی از آنهایی که بیشترین پخش را داشته، «یه حبه قند» است که تقریبا اکثر فیلم‎‌بین‎‌های حرفه‎‌ای ژاپنی، آن را دیده‎‌اند. خیلی زشت است که من دارم این حرف‎‌ها را توضیح می‎‌دهم و ارزش قائل می‎‌شوم برای آن آدم‎‌های بی‌جنبه‎‌ای که چنین حاشیه‎‌هایی را مطرح می‎‌کنند ولی خواستم روشن کنم. هم‎‌چنان هم پشیمان نیستم از اینکه داشته‎‌ای را که به‌واسطه سینمای ایران به دست آورده‎‌ام دارم برای این جشنواره خرج کرده و آبرویی را دارم از جایی به جای دیگر منتقل کرده و صرف یک کار بزرگ و ملی می‎‌کنم و گوشم هم بدهکار این حرف‎‌ها نیست.

پیشتر گفته بودید که هزینه‎‌های این دوره جشنواره را شفاف اعلام می‎‌کنید.

بله، هزینه‎‌ها را اعلام می‎‌کنم. قرار بر این بود که نسبت به سال گذشته، 600‌میلیون کمتر هزینه کنیم که با توجه به تورم بالایی که امسال داشتیم، نرخ ارزی که تغییر کرده، تعداد مهمانان سرشناس، دو برابر شدن نشست‎‌های علمی‎‌مان، افزایش فیلم‎‌های نمایش داده شده از 140 تا 190 تا یعنی 50 تا فیلم اضافه و با توجه به «زنگ هفتم» که چیزی نزدیک به 20‌هزار دانش‌آموز ظرف 8 روز آمدند و فیلم‎‌ها را دیدند که تمام این پارامترها می‎‌توانست هزینه‎‌های ما را زیاد کند، اما بودجه ما نسبت به سال گذشته که 8‌میلیارد و 600‌میلیون تومان بود، به 8‌میلیارد تقلیل پیدا کرده. البته الان نمی‎‌توانم بگویم روی مدار دقیقی هستیم یا نه ولی تلاش‎‌مان را کردیم که با تلورانس 5‌درصد این رقم حفظ شود.

طی تعاریف اخیر وزیر ارشاد از فعالیت شما، این طور به‌نظر می‎‌رسد که در دوره بعدی جشنواره جهانی نیز به‌عنوان دبیر حضور داشته باشید.

خیلی نگران آینده این فستیوال هستم و دوست دارم کاری که انجام داده‎‌ام را ادامه دهم. شخصا افسرده‎‌ام از اینکه سه سال فیلم نساخته‎‌ام و خیلی دوست دارم دنبال فیلمسازی‎‌ام بروم. اگر نتوانم بین فیلمسازی و این کار، موازنه‎‌ای برقرار کنم، حتما جایم را به فرد دیگری می‎‌دهم. تلاشم را می‎‌کنم اول بروم فیلمم را بسازم. ضمن اینکه برای هر تصمیمی در زمینه خروج از اینجا، باید از مدیرانم اجازه بگیرم چون ما یک تیم هستیم و آنها هم در واقع با اعتماد به من، وارد این کار شده‎‌اند و من نمی‎‌توانم خودخواهانه تصمیم بگیرم.

به‌عنوان سخن پایانی، اگر حرف ناگفته‌ای دارید، می‎‌شنویم.

سینماگران ایرانی و تمامی کسانی که به من کمک کردند - چون من تنها نبودم و یک تیم خیلی خوب از بازیگران، فیلمسازان، تهیه‎‌کنندگان و همه کسانی که در سینما، باسابقه هستند، دارم که همه آنها دلسوزانه کار کرده‎‌اند - همه ما ثابت کرده‎‌ایم که می‎‌شود اختیارات یک جشنواره را به فیلمسازان سپرد و به آنها اعتماد کرد تا آنها بتوانند از ظرفیت سینما برای حوزه‎‌های متعددی غیر از سینما، بهره‎‌برداری کنند. ما این را ثابت کردیم. البته که در ابتدای راه هستیم و این در آینده می‎‌تواند بیشتر اتفاق بیفتد که سینما پشتوانه دیپلماسی عمومی و فرهنگی کشور باشد. تعداد خبرهایی که به 6، 7 زبان در طول 10 روز در رسانه‎‌های معتبر جهان از جمله نیویورک‎‌تایمز، واشنگتن‎‌پست، گاردین، سی‎‌ان‎‌ان، شبکه‎‌های عربی المیادین، رأی که لایو رفت، یورونیوز، صفحه اول اکثر روزنامه‎‌های عربی، چین و ژاپن و... این تعداد اینقدر زیاد بود که تقریبا می‎‌توانم بگویم ما گردهمایی غیرسیاسی و فرهنگی که تا این اندازه خبر از آن مخابره شود و می‎‌تواند نشان‎‌دهنده ثبات یک کشور و امنیت روانی آن باشد، نداریم. این افتخاری است که سینمای ایران می‎‌تواند برای کشورش خلق کند و باید تلاش کنیم. مسئولان عالی‎‌رتبه نظام، هیأت دولت، مجلس و همه متوجه این شوند که سینما، مهم‎‌ترین مزیت فرهنگی جمهوری اسلامی ایران است. باید به این باور برسند. درحال‎‌حاضر چیزی بالاتر از سینما که بتواند چنین دستاورد بزرگی را رقم بزند، نداریم. بسیاری از درهای بسته را می‌توان با سینما باز کرد. بقیه هنرها با همه اعتبار و عزتی که دارند، در رده‎‌های بسیار پایین‎‌تری قرار می‎‌گیرند و ما از این مزیت، باید کمال استفاده را ببریم. امیدوارم برای سال‎‌های آینده، یک همدلی خیلی جدی پیش بیاید. ما به هر حال سختی‎‌های زیادی کشیدیم که هرگز راجع به آن سختی‎‌ها، نه مصاحبه کردیم و نه گفتیم و نه من اصلا دوست داشتم که حاشیه‎‌ها را بگویم. بارها تا مرز ناامیدی رفتیم که آیا اصلا کسی هست که پشت ما بایستد که این حرکت را آن ‎‌اندازه که می‎‌خواهیم بزرگ، انجام دهیم ولی خوشبختانه حمایت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و سازمان سینمایی بود و بقیه هم به تدریج متوجه عظمت و ابعاد کار شدند و آمدند وسط. فعلا در حد کلام، امیدوارم در آینده به شکلی عملی، کمک‎‌مان کنند.

اشتراک گذاری
تور پاییز ۱۴۰۳
بلیط هواپیما
برچسب منتخب
# جنگ ایران و اسرائیل # قیمت طلا # مهاجران افغان # یارانه # حمله اسرائیل به ایران # خودرو
الی گشت
قیمت امروز آهن آلات
نظرسنجی
با پاسخ ایران(وعده صادق 3) به حمله اسرائیل موافقید؟