بهار دلکش رسید و دل بهجا نباشد
از آنکه دلبر دمی به فکر ما نباشد
در این بهار ای صنم بیا و آشتی کن
که جنگ و کین با من حزین روا نباشد
صبحدم بلبل، بر درخت گل، بهخنده میگفت
نازنینان را، مهجبینان را، وفا نباشد
اگر که با این دل حزین تو عهد بستی
حبیب من، با رقیب من، چرا نشستی؟
چرا دلم را عزیز من، ز کینه خستی؟
بیا بَرَم شبی از وفا ای مه الستی
تازه کن عهدی که با ما بستی
به باغ رفتم دمی به گل نظاره کردم
چو غنچه پیراهن از غم تو پاره کردم
روا نباشد اگر ز من کناره جویی
که من ز بهر تو از جهان کناره کردم
ای پری پیکر، سرو سیمین بر، لعبت بهاری
مهوشی جانی، دلکشی اما، وفا نداری
به باغ رفتم چو عارضت گلی ندیدم
ز گلشنات از مراد دل گلی نچیدم
به خاک کوی تو لاجرم وطن گزیدم
ببین در وطن از رفیقانت،
وز رقیبانت، در وطنخواهی چهها کشیدم
بهار دلکش از تصنیفهای بهاری به زبان فارسی در آواز ابوعطا و از آثار منسوب به درویش خان (غلامحسین درویش) است. این تصنیف در آواز ابوعطا، گوشه حجاز اجرا شدهاست. شاعر تصنیف عارف قزوینی بود و تاکنون خوانندگانی چون عبدالله دوامی، محمدرضا شجریان، علیرضا قربانی، وحید تاج و سالار عقیلی این تصنیف را اجرا کردهاند. اجرای محمدرضا شجریان که بیشک بهترین اجرا تاکنون است را با نوای تار محمدرضا لطفی میبینید و میشنوید.