محمد هاشمی:

ما فقط اسم نظام اسلامی را یدک می‌کشیم

برخی از علما می‌گفتند صدایی که از زدن مداد به میز خارج می‌شود هم حرام است/ / وقتی قواعد رقابت سالم را بلد نباشیم، شترمرغ وار رفتار می کنیم/ از دست رفتن اعتماد مردم موجب تضعیف انقلاب می‌شود/ برخی در تهران ماشین‌هایی سوار می‌شوند که در دنیا از آنها فقط چند عدد وجود دارد. فرزندان آیت‌الله هاشمی پیگیر علت فوت پدرشان هستند ومن اطلاعی ندارم. برخی از توقعات از حوزه توانایی روحانی خارج است.وقتی اعمال قانون نسبت به دونفر متفاوت باشد مردم را رنج می دهد
کد خبر: ۸۰۴۷۵۳
|
۱۲ خرداد ۱۳۹۷ - ۰۹:۵۹ 02 June 2018
|
9148 بازدید

محمدهاشمی برادر آیت الله هاشمی این روزها مشغول به فعالیت درحوزه ایجاد مرکز جامع تشخیص سرطان است. وی گلایه های بسیاری از عملکرد شورای شهر و شهردار سابق داشت که بی دلیل و به سبب اختلافات سیاسی جلوی کار این مرکز را داشت.

به گزارش عصر ایران، وی درمورد پرونده فوت آیت الله هاشمی نیز به گزارشات شورای امنیت اشاره می کند و پیگیری مسئله را به فرزدان ایشان ارجاع می دهد.

گفتگو با محمدهاشمی را در حوزه های فرهنگی وسیاسی نیز پیش بردیم. وی بسیاری از معضلات اجتماعی و فرهنگی امروز به سبب عملکرد ناکافی حوزه های علمیه در ایجاد چارچوب های اجرایی مطابق با نیازهای روز می داند. وی به دانش پایین مذهبی جامعه اشاره می کند و آن را عامل عدم تحقق یک جامعه اسلامی واقعی قلمداد می کند.

محمد هاشمی در حیطه مسائل سیاسی و عدم تامین انتظارات اقشار مختلف از سوی دولت به میزان توان و بارسنگین نهاده شده بر روی دوش دولت اشاره می کند و آن را میراثی مخرب از دولت های قبل می داند. در زیر مشروح گفتگو با محمد هاشمی را ملاحظه می کنید:

مجموعه فعلی که درآن مشغول هستید(مرکز جامع تشخیص سرطان) در چه حیطه ای فعالیت می کند؟

این مجموعه تحت عنوان مرکز جامع تشخیص سرطان برپا شده است. ما یک پروژه ای را آغاز کرده ایم ودرحال ساخت یک مرکز تخصصی برای تشخیص و درمان سرطان هستیم. سرطان از جمله بیماری های قرن است و فراگیری آن موجب حساسیت و اولویت آن شده است.

یعنی سرطان اگر به موقع و سریع تشخیص داده شود درمان آن راحت است. اگر دیر تشخیص داده شود قابل درمان نیست و با مشکل مواجه می شود. لذا نیاز به امکانات تشخیصی پیشرفته برای جلوگیری از وارد شدن سرطان به فازهای خطرناک است. ما درایران امکانات تشخیصی پیشرفته نداریم . پزشکان خوبی داریم و مطالب زیادی در حوزه تئوری داریم اما یک مرکزی که بتواند مراجعه کننده را از تمام جهات مورد آزمایش قرار دهد و درصورت لزوم بستری شود و تحت درمان قرار دهد، نداریم. برخی مراکز هم که موجود هستند اما به لحاظ دسترسی بسیار سخت و محدود می باشند.

ما به دنبال تجهیز این مرکز با پیشرفته ترین تجهیزات و امکانات روز دنیا در عرصه تشخیص و درمان سرطان هستیم. تمرکز ما بر مسئله تشخیص سرطان است چرا که تشخیص آن بسیار مهم تر از درمان آن است . درحال حاضر کاردرحال پیشرفت است اما طی سال های قبل در زمان آقای قالیباف و چمران در شهرداری و شورای شهر  یک سری موانع و مشکلاتی برای ما به وجود آورند که روند کار را کند و حتی جلوی آن را گرفتند.

 زمانی که ما شروع به کار کردیم شهرداری و شورای شهر به جای اینکه به ما کمک کند، آقای قالیباف، آقای چمران و آقای دبیر به دلیل اختلافات سیاسی آمدند جلوی کار را گرفتند و بلوک نیوجرسی در جلوی پروژه گذاشتند و مدت سه سال کار را توقیف کردند. به گونه ای که حتی نمی توانستیم یک کیسه سیمان وارد مجموعه کنیم.

حتی دو ماشین را به طور ثابت اینجا مستقر کردند تا مراقب باشند که ما کاری انجام ندهیم. هرچه ما مکاتبه کردیم که علت توقف کارچیست هیچ جوابی داده نمی شد و بی دلیل و صرفا به خاطر مسائل سیاسی جلوی کار را گرفتند. این موضوع برای آنها به قدری مهم بود گاهاً آقای دبیر می آمد و از روی پل داخل مجموعه رصد می کرد که فعالیتی صورت نگیرد یا آقای چمران و قالیباف می آمدند و بازدید می کردند که کاری صورت نگیرد.

 این سه نفر جلوی این مرکز درمان سرطان گرفتند و ظلم بزرگی کردند. سه سال انجام کار متوقف شد و بعد از آن دوران گرانی ها و افزایش نرخ دلار در دولت آقای احمدی نژاد به وجود آمد و دلار 900 تومانی به 3هزار تومان رسید و هزینه ها برای ساخت چنین مجموعه ای چند برابر شد و کمبود منابع پیدا کردیم. اما درحال حاضر کمی کار رونق گرفته و انشاله تادوسال آینده سعی می کنیم آن را تکمیل کنیم و دراختیار بیماران سرطانی قرار دهیم.

این مرکز برای پذیرش روزانه هزار مراجعه کننده طراحی شده و در این تعداد مراجعه کننده تقریبا 20 درصد آلوده به سرطان هستند و ما امکانات لازم را برای بستری آنها فراهم خواهیم کرد. ما تعرفه ای ویژه برای این بیماران در نظر خواهیم گرفت تا با توجه به هزینه های بالای درمان سرطان، بتوانیم به نیازمندان هم کمک کنیم.

درحال حاضر بسیاری از اقشار مردم وحتی حامیان دولت احساس نارضایتی می کنند و از این مسئله گلایه دارند که چرا رئیس جمهوری به صورت جدی در عرصه های مختلف ورود نمی کند و یا درحال مدارا و سکوت است. مسلماً این مسئله موجب هدررفت اعتماد مردم به جریان اعتدال و اصلاحات خواهد شد، نظرشما دراین باره چیست؟

در پاسخ به این موضوع باید سوالی را مطرح کرد و باید دید کسانی که ناراضی هستند چه ناراحتی و توقعاتی از رئیس جمهوری داشته و دارند. و باید دید آیا رئیس دولت و کابینه توانایی پاسخگویی به تمام توقعات را دارند یا خیر. چون معمولا این مسائل از یک انتظاری نشات می گیرد. به این صورت که یک فرد یا گروهی که از دولت حمایت کرده اند و اینک انتظار و توقع دارند. حالا توقع مسئولیت یا امکانات یا تسهیلات و...

اگر بخواهیم مستند به این مسائل پاسخ دهیم باید دید دلایل و تعدد این موارد چیست و یا چه توقعاتی محقق نشده است و چقدراز  این توقعات به حق است. آیا رئیس جمهور توان تحقق تمام این توقعات را دارد یا نه . اگر پاسخ این سئوالات را بدانیم بهتر می توانیم در مورد عملکرد دولت قضاوت کنیم.

برخی از این توقعات از حوزه توانایی روحانی خارج است و دربرخی موارد دیگر دولت توانایی دارد، اما امکانات برای محقق شدن انتظارها فراهم نیست. ما کشور بزرگی هستیم و نزدیک به 400 حزب و گروه و تشکیلات داریم که در شهرهای مختلف کشور گسترده اند. باید دید منشا انتشار این نارضایتی ها از جانب کدام گروه  و جریان است.

یک مشکلی که سرمنشا بسیاری از این توقعات گردیده، نرخ بالای بیکاری در کشور است. نرخ بیکاری در کشور ما بسیار بالاست و بیکارها هم اکثرا تحصیل کردگان دانشگاه هستند. درشرایط فعلی با توجه به این حجم از مشکلات توجه به بیکاری بسیار حائز اهمیت است. اما بار اضافی  زیادی به دوش دولت گذاشته شده و این مسئله توان و قدرت اجرایی دولت را کاسته است.

به عنوان مثال بنده در دوران دولت سازندگی آقای هاشمی و بعد از آن دولت آقای خاتمی در نهاد ریاست جمهوری، مشغول به خدمت بودم . در دوران آقای هاشمی ما در نهاد هفت حوزه مدیریت داشتیم و درحدود 900 نفر نیروی کادر مشغول بودند. این ساختار در دولت اصلاحات نیز حفظ شد و تنها 200 نفر به کادر ما اضافه شد و تقریبا به تعداد 1100 نفر رسیدیم.  اما در سال 92 که دولت آقای روحانی پیروز شدند و دولت را تحویل گرفتند، 170 پست مدیریت کلی و 4500 نفر نیرو در نهاد ریاست جمهوری مشغول بودند. یعنی طی شانزده سال دولت سازندگی و اصلاحات، تشکیلات نهاد ریاست جمهوری حدود 200 نیرو اضافه کرد و پست مدیریت ثابت داشت. اما در دولت های نهم و دهم این تعداد بیش از 3 برابر شد و تعداد مدیرکل ها بیش از 20 برابر گردید.

حال شاهد یک تورم نیروی اضافی هستیم که به هیچ وجه نیازی به حضورشان نیست و صرفا حقوق می گیرند. آیا رئیس جمهوری و دولت جدید می توان این نیروها را بیرون کند؟! امکان عملی برای چنین کاری وجود ندارد. دردولت نهم و دهم در تمام وزارتخانه ها و تشکیلات دولت هرجا که مراجعه می کنیم شاهد جذب و افزایش چند برابری نیروهای بیکار هستیم.

یا آمارهایی در مورد شهرداری داده اند که نیروهای مورد نیاز این نهاد 40 تا 50 هزار است اما بیش از 100 هزار نفر حقوق بگیر دارد که اصلا مشخص نیست کجا کار می کنند. اگر این مسائل را در نظر بگیریم و میراث دولت قبل را مشاهده کنیم متوجه تنگنای دولت آقای روحانی می شویم و طبیعی است که با این شرایط برخی مطالبات محقق نشود.

درحال حاضر در جامعه با برخی مسائل مواجهیم که درقالب معضلات اجتماعی قلمداد می شود . برخوردهایی که با این معضلات می شود نتوانسته خواست مردم را فراهم کند و مردم به آن واکنش منفی نشان می دهند. مسائل فرهنگی همچون حجاب یا کنسرت ها و مسائلی از این دست موجب نارضایتی عمومی  گردیده است. چرا ما در این حوزه نتوانسته ایم برخورد مناسبی با این مسائل داشته باشیم درحالی که هم پتانسیل و هم امکاناتش را داریم؟

انقلاب ما یک انقلاب اسلامی است و زیربنای انقلاب ما ارزش های مکتبی و مذهبی است. بنابراین ما باید یک نظام جمهوری اسلامی داشته باشیم. همانطورکه امام هم تاکید فرمودند جمهوری اسلامی نه یک کلمه کم و نه یک کلمه زیاد. فصل سوم قانون اساسی براین تاکید دارد که اسلامیت و جمهوریت نظام دورکن تفکیک ناپذیرند و برای همیشه باید وجود داشته باشند.

اما درمسئله اسلامی ما دو نوع فقه داریم . یکی فقه سنتی و یکی فقه پویا.

فقه پویا باید ملاک عمل باشد و باید توانایی پاسخگویی به مسائل و مشکلات روز را داشته باشد. یعنی برای هر موضوعی که رخ می دهد باید یک پاسخ درست و راهکار مناسب با توجه به انتظارات و اقتضائات جامعه داشته باشد . مسئولیت فقه پویا به عهده حوزه های علمیه و روحانیت است. یعنی روحانیت است که باید تببین کننده و پاسخگو به مسائلی باشد که تازه حادث می شود. ما در این مقوله مطابق با پیشرفت هایی که درجهان امروز هست حرکت نکرده ایم. یعنی حوزه های علمیه ما و روحانیون ما آنطور که باید و شاید پاسخ تمام مسائل را نداده اند و چارچوب مشخصی برای مسئولان اجرایی ایجاد نکرده اند.

وقتی ما چارچوب و ساختار جامعی برای پاسخ به این مسائل نداشته باشیم هرکس به زعم خود اجتهاد می کند. ما درمسائل روحی و فرهنگی به کارشناس امر مراجعه نمی کنیم و شخصاً اظهارنظر می کنیم، تصمیم می گیریم و عمل می کنیم. بارها دیده ایم که برخی گروه ها و سازمان ها و نهادهایی که ربطی به مسئله حادث شده ندارند وارد عمل می شوند و تصمیم می گیرند. اشکال اینجاست که حوزها و روحانیت ما که مسئولیت تبیین و شفافیت فقه پویا را دارند ، همراه با مسائل روز حرکت نکرده اند و در برخی موارد اصلا ضابطه ای وجود ندارد که برای تشخیص ملاک عمل به آن رجوع کنیم.

بنده به واسطه مسئولیت هایی که در صداو سیما داشتم در بحث موسیقی با مشکلات فراوانی مواجه بودم. اشکالات فراوانی به ما می گرفتند و ما هم به مراجع رجوع می کردیم تا آنها مسئله را برای ما روشن و تکلیف کنند.پاسخ هایی که به ما داده می شد بسیار متفاوت بود. خدمت برخی آقایان که می رفتم از آنها می پرسیدم که نظرات درمورد موسیقی چیست و مرز موسیقی حلال برای ما کجاست. مدادی را که در دست داشتند را روی میز پیش روی خود می زدند و می گفتند این صوتی که ازآن به وجود می آید حرام است! در نقطه مقابل عده ای می گفتند شما زمانی که میخواهید به خدا نزدیک شوید و حضور قلب ایجاد کنید برای عبادت ، موسیقی ملایمی را بگذارید و با آرامش به سمت خدا بروید! شما اختلاف را ملاحظه کنید تا چه حدی است!

این جامعه هنوز به نظر واحد درمورد موسیقی، هنر و فرهنگ نرسیده است . ما می بینیم که در یک شهر روحانی یا امام جمعه شهر به کنسرت یا برنامه هنری می رود و مشارکت دارد و در یک استان هم می بینیم که یک روحانی می گوید با کنسرت و موسیقی و برنامه های هنری میخواهند اسلام را از بین ببرند و شهر را ویران کنند. چرا چون یک هنرمند وارد شهر شده و برنامه دارد!

این اختلاف، اختلافی نیست که من نوعی یا وزیرفرهنگ و ارشاد یا نهادهای دیگر بتوانند آن را حل بکنند. این مسئله ای است که مربوط به روحانیت و فقه ماست. بنابراین چون ما به یک نظر واحد در جامعه نرسیدیم فتاوای مختلف در مسائل مختلف داریم . از سوی دیگر مردم هم برای حل این مشکلات به اهل فن و کارشناس این موضوع رجوع نمی کنند. خودشان تصمیم می گیرند و واکنش نشان می دهند.

بنده زمان امام کاری که در رادیو و تلویزیون انجام می دادم صرفاً براساس فتوای امام بود و لاغیر. در برخی جاها که می رفتیم برخی علمای بزرگ به ما می گفتند که شما این مارش یا سرودی که قبل از اخبار پخش می کنید حرام است و باید آن را قطع کنید. اما من می گفتم نمی توانیم برخلاف نظر امام عمل کنیم چون ایشان هم مرجع مطلق هستند و هم رهبری نظام را برعهده دارند . لذا یک چارچوب مشخص داشتیم و اگر مشکلی بود براساس نظر ایشان عمل می کردیم و در مقابل گروه های فشار و متعصب ایستادگی می کردیم چون می دانستیم که ملاک چیست و حد ومرز کجاست. لذا پاسخگویی برای ما ممکن بود، اما منشا بسیاری از مسائل فرهنگی، هنری، موسیقی و حجاب و... که امروز با آن مواجهیم ، دقیقا نداشتن ملاک و چارچوب نظری است.

امروز یک فیلم یا کنسرت از سوی یک وزیر مجوز دریافت می کند، فردا وزیر دیگری می آید و آن را توقیف و غیر مجاز می داند. اینها همه به خاطرنداشتن ملاک و معیار است. نه آن وزیری که اجازه فعالیت داد، ملاکی برای تایید داشته و نه آن وزیری که توقیف را دستور داده ملاکی برای عمل خود دارد و همه براساس اجتهاد و سلیقه خود عمل می کنند نه براساس ضوابطی که به صورت جامع از سوی مراجع دینی ما مشخص شده باشد.

این چارچوب ها در زمان حیات امام اغلب به صورت قانون درآمده است، اما امروز شاهد عدم تمکین از قانون و  ترویج سلیقه گرایی هستیم. این عدم التزام در برابر قانون به اعتماد و وفاق عمومی نسبت به نظام آسیب می زد. علت و انگیزه این سلیقه گرایی ها چیست؟

به هرحال ما کشوری هستیم که به لحاظ قومیتی و مذهبی متکثر و سلایق مختلفی را دراین 80 میلیون نفر جمعیت داریم. ازسوی دیگر گروه ها و جریان هایی هستند که به زعم خودشان با این رفتارها از نظام دفاع می کنند. منتهی در این دفاع چون مبتنی بر ضوابط نیست، لطمه می زنند و ممکن است بعضا برای نظام مفید هم واقع شوند. عده ای که این رفتارها را می پسندند از آنها حمایت و تشویقشان می کنند. عده ای هم از این رفتارها ناراضی هستند ابراز ناراحتی ونگرانی می کنند.

یک عده ای درخیابان ها راه می افتند و با بدحجابان برخورد میکنند. عده ای از این عمل آنها خشنود می شوند و عده ای تنفر پیدا می کنند. اینطور نیست که عکس العمل مردم یکسان باشد. در این باره باید به یک نکته بسیار مهم توجه داشت. اینکه ما در مذهب دارای سه مولفه اساسی در قالب «احساس مذهبی، دانش مذهبی و تحلیل مذهبی» هستیم.

احساس مذهبی در جامعه ما بسیار بالاست. نمونه آن در محرم می بینید که تمام کشور سیاه پوش است و همه جریان ها وگرایش ها به دنبال عزاداری هستند و یا دراعیاد شاهد رفتاری همه گیر درجامعه هستیم. این نوع رفتار دارای عمق نیست و صرفا احساس است. درمرحله دانش مذهبی متاسفانه درجامعه آنطور که باید و شاید نهادینه نشده و بسیاری فاقد آن هستند. به عنوان مثال شما بدون مقدمه از افراد بپرسید که شکیات نماز چندتاست یا خمس به چه تعلق می گیرد، هیچکدام را نمی دانند. وقتی شما به برخی برنامه های مذهبی رادیو و تلویزیون توجه می کنید مطالب و سوالاتی که مطرح می شود بیانگر سطح پایین دانش عمومی در مورد مذهب است . درصورتی که مخاطبین این برنامه ها اغلب اقشار متعهد و متعصب به دین و مذهب هستند و میخواهند مشکلاتشان را حل کنند و مسائل شرعی خود را بدانند.

لذا مراجعی که باید دانش مذهبی را درجامعه توسعه می دانند نتوانستند خوب کار کنند و از این حیث ما با  یک جامعه اسلامی با دانش پایین مذهبی مواجهیم.  درمرحله تحلیل مذهبی نیزصرفا عده قلیلی را داریم که قادرند مسائل مذهبی را در ابعاد فلسفی و فقهی درک کنند و تفسیر مناسبی از آن برای خود و دیگران ارائه دهند.

متاسفانه مشاهده می کنیم سطح دانش مذهبی ما بسیار پایین تر از استانداردهای یک جامعه اسلامی است. ما فقط اسم یک نظام اسلامی را یدک می کشیم اما عملکرد ما در بعد مردمی و در بعد مسئولان فاصله بسیاری با ارزش های اسلامی دارد. جامعه باید باعلم خود حرکت کند و آن چیزی که جامعه را ایمن می کند علم و شناخت افراد آن جامعه است.

ما درحال حاضر شاهد بروز و واکنش های از درون نظام هستیم که برخی افراد که مسئول بوده و وظیفه هایی داشتند امروز مطالبه گر شده اند. این رویه سیاسی به نظام و انقلاب آسیب خواهند رساند چرا که مردم از مسئولان توقع پاسخگویی دارند نه مطالبه گری . توضیحاتی بفرمایید که نظام با این مسئله چطور باید برخورد کند ؟

ما چون با نام جمهوری اسلامی حرکت می کنیم، در بخش جمهوریت باید مشارکت عامه وجود داشته باشد و رقابت ها آزاد دنبال شود. در دوران رقابت انتخاباتی برخی صحبت ها و آزادی هایی وجود دارد، اما نباید حرفایی زده شود که به اصل نظام ضربه بزند و وجهه آن را خدشه دار کنند. به عنوان مثال نوع مناظره هایی که تلویزیون در دوران انتخابات برگزار می کند، عملا ضد نظام است و هیچ گونه مولفه حمایتی از نظام ندارد.

بسیاری از خارج نشین ها نیز وقتی این مناظره ها انجام می شد، بلافاصله از فرصت استفاده می کردند و مصاحبه انجام می دادند و به مردم می گفتند <<ما که از اول به شما گفتیم این ها چه پلیدهایی هستند و شما باور نکردید، امروز ببینید که خودشان در رسانه ملی خودشان چگونه دست یکدیگر را رو  می کنند !!>>.

 بنابراین ما در این میدان رقابت فلسفه و اخلاق اسلامی را نداریم و از آن عدول می کنیم و صرفا نظام زیان می بیند. وقتی از رسانه ملی یک شخصی که مسئول هم هست و برخی مسائل دروغ را مطرح کند و از آن دفاع کند، موجب سلب اعتماد مردم خواهد شد.

نکته دوم در نظام های دموکراتیک مشارکت بعد از رقابت مرسوم است. یعنی وقتی انتخابات تمام شد بازنده و برنده باهم مشارکت می کنند و گروهی که بازنده انتخابات شده امکانات خود را در اختیار پیروز انتخابات می گذارد و کاندیدای برنده به عنوان ریاست جمهوری،وظیفه خدمت به تمام اقشار را برعهده می گیرد و دیگران نیز که از دور رقابت خارج شدند وی را حمایت می کنند. چون بحث منافع ملی و رفاه مردم مطرح است .

ما هنوز این قائده بازی را بلد نیستیم. وقتی در رقابت انتخاباتی شکست می خوریم دیگر از مواضع تخریبی خود دست نمی کشیم و تا پایان دوران ریاست جمهوری شخص پیروز همان گفتمان دوران مناظره را به نحو های مختلف دنبال می کنیم. تخریب مدام می کنند، انتقاد بی پشتوانه می کنند، درخواست انتخابات زودرس می کنند، و ... غافل از اینکه اگر چند بار دیگر رای گیری شود بازهم مردم به شما رای نمی دهند و شانس و محبوبیتی برای انتخاب شدن ندارید.

بنابراین وقتی قواعد رقابت سالم را بلد نباشیم نمی توانیم ادعای جامعه دموکراتیک داشته باشیم و شترمرغ وار رفتار می کنیم. این مسائل به نظام و اعتماد مرد آسیب می رساند. متاسفانه نظام هنوز آنطور که باید و شاید چارچوبی برای برخورد با این موارد ندارد و یا اگر برخوردی کرده، برخوردی دوگانه بوده است.

یکی از ایرادات و ناراحتی های مردم همین است. یک شخصی برای اینکه توجه مردم و مخالفین را به خود جلب کند، کل ارکان نظام را زیر سوال می برد و کسی هم کاری با او ندارد، چرا که متعلق به یک گروهی است که مورد عنایت هستند. اما فرد دیگری که یک حرف و انتقادی بسیارسطح پایین تر را مطرح می کند، باید به زندان برود و با وی برخورد شود . این برخورد دوگانه همان چیزی است که افکارعمومی را برخلاف ارزش های نظام سوق می دهد و باورهای انقلاب را نزد آنها سست می کند. اینکه همه در برابر قانون یکسان هستند صرفا نباید شعار باشد بلکه باید به صورت یک شعور عملی به آن پرداخته شود.

همواره قبل ازانتخابات یک گروهی وارد عرصه می شوند که شرایط را ضابطه مند کنند و مدیریت نمایند. ولی بعد از انتخابات حرف ها فراموش می شود و یا روی کاغذ باقی می ماند.

شما از ابتدای انقلاب در سیر شکل گیری این حرکت بوده اید و از سوی دیگر با شخصی همچون آیت الله هاشمی مانوس بوده اید. با توجه به شناختی که دارید، اگر بخواهید بزرگترین آفت برای نظام و انقلاب را در زمان فعلی مشخص کنید به چه موردی اشاره خواهید کرد؟

مهمترین آسیب نظام و آن چیزی که می تواند موجب تضعیف انقلاب گردد، از دست دادن اعتماد مردم است. اگر ما تاریخ نظام و انقلاب را بررسی کنیم، می بینیم که ما یک کودتا به پا نکردیم و امام انقلابی مردمی را رهبری کردند. مردمی که ازجان و مال خود مایه گذاشتند و با وحدتی وصف ناشدنی از حرکت انقلاب حمایت کردند. امام نیز مکرر این هشدار را به مسئولان داده اند که اگر شما مردم را ازدست بدهید خودتان هم ازبین خواهید رفت و اگرازمردم سیلی بخورید 200 سال دیگر هم نمی توانید قد علم کنید.

اعتماد مردم اگر ازدست برود نقطه قوت و اتکای نظام ازبین خواهد رفت. حال باید دید چه عواملی باعث کاهش و هدررفت اعتماد مردم به نظام می گردد. برخی ازآن صحبت هایی بود که راجبش توضیح دادیم. بخشی از آن باز میگردد به کارآمدی و توانایی نظام . مثلا مردم باید معیشت کافی داشته باشند و راحت زندگی کنند . بحث اقتصاد درهرنظام حکومتی و به خصوص حکومت اسلامی بحث بسیار مهمی است . رسول اکرم (ص) می فرمایند اگر مردمی معاش نداشته باشند قیامت هم ندارند. لذا مردم توقعات بحقی در حوزه اشتغال و معیشت دارند. از مسئولان نظام توقع دارند به مشکلاتشان رسیدگی کنند و فقط شعار ندهند و پاسخگو باشند.

ما باید براساس قانون اساسی حداقل های زندگی را برای تمام اقشارجامعه فراهم کنیم. تا زمانی که این مسائل شکل نگیرد طبعا مردم نسبت به کارآمدی نظام بی اعتماد می شوند و بنابراین هرچیزی را ممکن است بپذیرند . مسئله دیگر بحث تبعیض هاست. تبعیض انواع و اقسام دارد و یکی از آن اعمال قانون است. وقتی اعمال قانون نسبت به دونفر متفاوت باشد مردم را رنج می دهد.

نکته دیگری که طی سال های اخیر آسیب جدی به اعتماد مردم زده است بحث فسادهایی است که مدام شاهد برملاشدن آنها هستیم. فسادهای اقتصادی، اخلاقی واجتماعی مسئولان آسیب های جدی به اعتماد عمومی می زند. اختلاف میان زندگی مردم به سبب همین فسادها بسیار فاحش شده است. شما درخیابان های تهران ماشین هایی را می بینید که شاید دردنیا چند عدد از آن ساخته شده باشد، و عده ای حتی قادر به تهیه یک موتورسیکلت هم نیستند. این ها از کجا آورده آند؟  این دارا و ندار چگونه باید تحمل شود.

مردم این مسائل را تاب نمی آورند. در گذر تاریخ اسلام نیز می بینید که حکومت مقتدر اسلامی در اسپانیا صرفاً با شروع فسادهای مالی و اشرافی گری و فساداخلاقی از بین رفت. شما الان می بینید که نرخ طلاق درجامعه ما تا چه میزان بالا رفته است. سن مصرف مواد مخدر تا چه حد پایین آمده است. این فروپاشی خانواده ها و کاهش ازدواج ازجمله مواردی است که جامعه را از دورن فرومی پاشد.

 گستردگی فساد، معضلات فرهنگی، فقر، نیازهای مادی و ... آسیب هایی است که می تواند موجب ازبین رفتن نقطه قوت نظام گردد. متاسفانه ما طی سال های گذشته اکثر مشکلات کشور را به بیرون از کشور و استکبار جهانی نسبت داده ایم. و نخواستیم بپذیریم که کم کاری های بسیاری داشته ایم.

باید قبول کنیم که این رویه تا همیشه قابل پذیرش نیست که کم کاری ها و مدیریت های غلط خود را به خارج از کشور نسبت دهیم. اگر داخل کشور را محکم کنیم دشمن هیچگاه قادر به آسیب زدن نیست، اما اگر درون کشور را مدیریت نکنیم دشمن درکمین ماست و برهریک ازمعضلات اجتماعی و اقتصادی سوار می شود و موج نارضایتی ایجاد میکند.

مسئله فوت آیت الله هاشمی که به شورای امنیت ارجاع شد تعیین شده یا خیر؟

من اطلاعی ندارم و فرزندان ایشان این مسئله را پیگیری می کردند و پس آخرین گزارشی که از سوی شورای امنیت ملی داده شده من مسئله جدیدی نشنیده ام.

اشتراک گذاری
تور پاییز ۱۴۰۳ صفحه خبر
بلیط هواپیما
برچسب منتخب
# مهاجران افغان # حمله ایران به اسرائیل # قیمت دلار # سوریه # دمشق # الجولانی
الی گشت
قیمت امروز آهن آلات
نظرسنجی
تحولات اخیر سوریه و سقوط بشار اسد چه پیامدهایی دارد؟