متولد 1368 است و فارغالتحصیل رشته مکانیک. بعد از این که لیسانسش را گرفته، رفته حوزه و چهار سال است درس حوزوی میخواند و به گفته خودش الان در سطح دوم و ملبس است. حدود 11 سال است در مدارس منطقهیک تدریس میکند اما هدف اصلیاش گسترش تفکر جهادی در بین نوجوانان و دانشآموزان است.
به گزارش جام جم آنلاین، سابقه هفت سال کار جهادی در مناطق محروم کشور را نیز دارد.با کمک خیرین، پنج کارگاه قالیبافی راهاندازی کرده که زنان سرپرست خانوار در آن مشغول به کار هستند.
مراسم ازدواج خودش، ماجرای جالبی را رقم زد؛ حامد حیدرینژاد به همراه نامزدش مدرسه مخصوص بچههای مبتلا به اوتیسم را رنگ میکنند و بعد تصمیم میگیرند مراسم عروسی خود را در همین مدرسه و در میان بچههای اوتیسمی برگزار کنند، میگوید: مراسم 28 ماه رمضان برگزار شد و خیلی هم خوب بود و کلی به همه ما خوش گذشت. ماه رمضان امسال با مشارکت دانشآموزان حدود 13دبیرستان منطقه یک تهران، مراسم گلریزانی برگزار کرده و دو زندانی که مشکلات مالی داشتند را آزاد کردهاند.
با حیدرینژاد درباره دغدغههایش درباره نوجوانان همصحبت شدیم، روحانیای که تصمیم دارد تفکر نوجوانان را به سمت فعالیتهای خیرخواهانه اجتماعی سوق دهد، اما نه با زور و تحکم بلکه با مهربانی و خیرخواهی.
ایده آزادی زندانیان به کمک دانشآموزان چگونه شکل گرفت؟
از چند سال قبل گروه جهادی دانشآموزی را راهاندازی کردیم که «ضُحی» نام دارد و اعضای آن دانشآموزان دختر دبیرستانی هستند. تلاش میکنیم با کمک کمیسیون فرهنگی مجلس، گروههای جهادی را از دانشجویی به سمت دانشآموزی ببریم. دختران دهه هشتادی در شبکههای اجتماعی و فضای مجازی بنا به روحیهای که دارند، بیشتر به نام «گودزیلا» معروف هستند، هدف ما این است که این نگرش و تفکر را تغییر دهیم و این نسل را به سمت کارهای خیرخواهانه ببریم. هر پنجشنبه ساعت سه تا پنج گردهمایی داریم که حدود 80- 70 دانشآموز در آن حضور دارند.
در این گردهمایی درباره مسائل مختلف اجتماعی و اخلاقی صحبت میکنیم. 28 ماه رمضان سال گذشته که روز عقدمان بود با همسرم تصمیم گرفتیم که هر سال گلریزانی برای آزادی یک زندانی برگزار کرده و در همین روز او را آزاد کنیم. اول ماه رمضان امسال، طرح را به دانشآموزان گفتم و آنها قبول کردند که مشارکت کنند و ما با پول توجیبی دانشآموزان موفق شدیم دو زندانی آزاد کنیم.
یعنی آنقدر استقبال آنها از این طرح خوب بود که بهجای یک زندانی دو زندانی آزاد کردیم! معتقدم دهه هشتادیها نسل سرنوشتساز کشورمان هستند، بنابراین نباید بگذاریم در شبکههای اجتماعی به سمت و سوی دیگری بروند و انرژی و استعدادشان تلف شود.
بنابراین تصمیم گرفتید که آنها را در فعالیتهای اجتماعی شریک کنید؟
بله! چون در این شرایط احساس میکنند فرد مفیدی برای جامعه هستند و میتوانند گرهای را باز کنند. برای آزاد کردن یکی از زندانیها 15 میلیون پول لازم بود که شش میلیون آن را دانشآموزان دادند و 9 میلیون را یک خیر تقبل کرد. برای آزادی زندانی دیگر 23 میلیون تومان لازم داشتیم که مقداری از آن را بچهها دارند و بقیهاش را چند پزشک تقبل کردند.
شعار ما این است که نذورات مردم را ساماندهی کنیم. خیلی مهم است دانشآموزی که منبع درآمد ندارد، به جمع خیرین میپیوندد.
طرحهای زیادی داریم مثلا تصمیم داریم با جمعآوری و فروش کاغذهای باطله، برای زوجهای نیازمند جهیزیه تهیه کنیم.
همچنین میخواهیم به وسیله طرح مراسم «عروسی صفر تومان» برای یک زوج نیازمند مراسم عروسی برگزار کنیم. در واقع هدفمان ترویج «کار خیر آسان است!»
روحانی هستید و جوان. چگونه توانستید اعتماد دانشآموزان و خانوادهها را جلب کنید؟
از معصومان(ع) روایتهای زیادی داریم که میگویند آنقدر که با عمل میتوان مردم را به اسلام دعوت کرد با حرف، منبر و موعظه نمیتوان. ما بر اساس تفکر امام موسی صدر کار میکنیم، ایشان بر این باورند که باید با عمل مردم را به اسلام دعوت کرد. وقتی مردم ببینند که یک روحانی خودش در کارهای خیر و فعالیتهای اجتماعی پیشقدم است و فقط حرف نمیزند بلکه با عمل کارهایش را نشان میدهد، اعتماد میکنند.
همسرتان هم در این فعالیتها به شما کمک میکند؟
بله! فهیمه خانم همیشه در کنارم هست و دونفری همه کارها را پیش میبریم. اما همه تلاشمان این است که منیت مطرح نشود و هیچ چیزی بهنام ما تمام نشود. مهم فعالیت گروهی و خیرخواهانه است. مثلا تصمیم داریم برای بچههای پروانهای شیر بخریم. شیری که آنها استفاده میکنند خارجی و بسیار گران است، دانشآموزان از الان شروع به جمعآوری پول کردهاند. مهم این است که آنها در کار خیر مشارکت کنند. اصلا مهم نیست که مبلغاش چقدر است؛ اتفاقا بچهها را تشویق میکنیم که پولهای اندک خود را اهدا کنند، مثلا شش میلیون تومانی را که یک زندانی برای آزادی نیاز دارد میتوان از یک خیر گرفت اما برای ما مهم این است که آن را مثلا از 400 دانشآموز جمعآوری کنیم و آنها مثلا هزار تومان و ده هزارتومان اهدا کنند. مهم این است که تفکر جهادی در نوجوانان و بخصوص دختران شکل بگیرد و آنها احساس هویت کرده و باور کنند که میتوانند در حل مشکلات سهیم باشند. آموزش کار خیر در جامعه ما یکی از سختترین کارهاست چون یاد نداریم چگونه آن را انجام دهیم و بیشتر مردم فکر میکنند نذری یعنی غذا دادن. این تفکر باید در نسلهای آینده اصلاح شود.