ترامپ شیفته مذاکره با ایران، بازداشت عوامل واردات غیرقانونی ۶۴۰۰ خودرو، چه کسی ابرهای ما را میدزدد؟، وزیر نافرمان گزینه اول تغییر در دولت، فصل بی برقی!، مذاکرات فشرده ایران و اروپا، عدم صحت شایعه قطع ارز مسافرتی تا پایان تیرماه، گمشدهای فربهتر از ارز و سکه، تشکیل بازار ثانویه ارز، استقبال از روحانی در قلب اروپا، منافقین در میانه میدان! و چهار راهبرد کاخ سفید پس از برجام از مواردی است که موضوع گزارشهای خبری و تحلیلی روزنامههای امروز شده است.
به گزارش «تابناک»؛ روزنامههای امروز سه شنبه دوازدهم تیر در حالی چاپ و منتشر شدند که سفر رئیس جمهور روحانی به سوئیس، واکنشها به افشای لیست ارزبگیران دولتی و برنامه ضربتی علیه محتگران و گران فروشان توسط تعزیرات از عناوین مهم صفحات نخست آنها محسوب میشود. موضوع ابردزدی که روز گذشته توسط سردار جلالی مطرح شده نیز با واکنشهای مختلفی روبه رو شده که در بیشتر روزنامهها منعکس شده است.
روزنامه ایران به نقل از وزیر اقتصاد عنوان وزیر اقتصاد، خبر تشکیل بازار ثانویه ارز را تیتر یک امروز خود کرد و در گزارشی دیگر از سفر رئیس جمهور به سوئیس تیتر استقبال از روحانی در قلب اروپا را در کنار تصویری از او در فرودگاه این کشور درج نمود.
روزنامه کیهان با چاپ تصاویری از فعالیت برخی مسئولین محلی در خوزستان، عنوان نق زدن و سیاهنمایی یا حل مشکلات مردم با روحیه جهادی را تیتر یک امروز خود انتخاب و همچنین از قول قاضی پور خبر بازداشت عوامل واردات غیرقانونی ۶۴۰۰ خودرو را در صفحه نخست خود منعکس کرده است.
روزنامه اعتماد که اظهارنظر روز گذشته سردار جلالی، رئیس سازمان پدافند غیر عامل درباره ابردزدی و برف دزدی و واکنشها به آن را در نیم صفحه نخست خود برجسته کرده است، چند یادداشت با موضوع تغییرات اقلیمی از جمله یادداشت احمد علی کیخا با عنوان عقلانیت و تغییر اقلیم را در صفحه نخست خود چاپ و عنوان تغییر اقلیم یا توطئه دشمنان و اینک ابردزدی را تیتر یک کرده است.
روزنامه خراسان، اما با اعلام خبر کلیات هفت بسته اقتصادی دولت برای مقابله با تحریم و آثار آن از ارائه هفت بسته ضد تحریمی توسط دولت خبر داده است که در بعضی بخشها به هماهنگی میان قوا و قانونگذاری در مجلس نیازمند است. این روزنامه در یادداشت روز خود نیز مطلبی با عنوان گمشدهای فربهتر از ارز و سکه چاپ کرده است که در آن از لزوم توجه به شادی ونشاط مردم نوشته شده است.
در ادامه تعدادی از یادداشتها و گزارشهای منتشره در روزنامههای امروز را مرور میکنیم؛
دلیل چرخش مخالفان دولت چیست؟
جلال خوش چهره در سرمقاله امروز روزنامه ابتکار با عنوان چرخش مخالفان دولت نوشت: چرخش یکباره مخالفان شناخته شده دولت از مواضع گذشته خود را میشود به فال نیک گرفت. اگر زمان از دست رفته، مانع ایجاد فرصتها و موقعیتهای تازه نشود. آنان در همه زمان سپری شده هرآنچه از دستشان برمیآمد را برای خنثی کردن دولت برخاسته از آرای مردم به کار گرفتند.
برای اقدامها و دستاوردهای کلان دولت در عرصههای اقتصادی، سیاسی و اجتماعی نمرهای تقریبا هیچ قائل شدند. امید را هدف گرفتند و ناامیدی و ترس از آینده را به جان و فکر جامعه القا کردند. حال نیک دریافتهاند که استمرار روش گذشته چشمان آنان را نیز دود آلود خواهد کرد.
نکته حائز تامل تغییر یا اصلاح رویکردها در چگونگی تعامل با دولت نیست، بلکه ماهیت و روش آن است که سبب میشود نتیجه پیشبینی شده در این تغییر رفتار را مورد نقد قرار داد. اگرچه ایجاد درک مشترک از خطرات و تهدیدهای پیشرو یک گام به جلو محسوب میشود، ولی تدابیر لازم برای برون رفت از وضع جاری الزاماً آنچه نیست که مخالفان و منتقدان دیروز و یا حتی برخی از طیفهای هوادار دولت تصور میکنند. مشکلات کشور شاید روزگاری مربوط میشد به اختلافات دو جناح رقیب که بهزعم افکار عمومی، هر یک سودای کسب قدرت را در سر داشتند. آنان یکدیگر را به باد انتقاد میگرفتند و مردم، مخالفتها و موافقتها را در چارچوب همان رقابتهای جناحی در هرم قدرت تفسیر و تحلیل میکردند. اما همین رقابتها رفته رفته و بهطرزی فرساینده بر پیکره نظام سیاسی تاثیر گذاشت. دایره تعارضات جناحی چنان گسترش یافت که در عمل، اعتبار هر دو جناح را در غیاب احزاب واقعی دچار آسیب جدی کرد. بیاعتباری جناحهای رقیب نزد افکار عمومی، در وهله نخست به ایجاد نوعی بیگانگی مردم با کنشگران سیاسی رسمی و به تبع آن خطر انفعال در قبال نظام سیاسی شد تا آنجا که مردم در برخی بروزهای سیاسیـ اجتماعی سرخوردگی خود را از جناحهای رقیب اعلام کردهاند.
تغییر رویکردها در حمایت از دولت، تصویری از اصلاح روشهای گذشته میتواند باشد، ولی به معنای آن نیست که اکنون مردم، گره گشایی از وضع موجود را تنها در توافق دو جناح بدانند. این توافق با ایجاد دولت ائتلافی نمیتواند راهگشا باشد، چرا که تنها شکلی از تغییر یا اصلاح در روشها ممکن است باشد. مساله اصلی برای مردم اعتماد به سیاستها و برنامههایی است که فارغ از منافع جناحی، به منفعت عمومی ختم شود. برخی چنین تصور میکنند با تغییر آرایش در هرم نخبگان سیاسی راهکار لازم برای توجیه افکار عمومی در بازگشت به اعتماد از دست رفته تامین میشود، در حالی که دغدغه مردم نه تنها توافق جناحهای رقیب به آتشبس تعارضات، بلکه اعلام سیاستهایی واقعی است که قادر باشد راهکارهای آنی، کوتاهمدت، میانمدت و بلندمدت را پیش روی مردم و نظام سیاسی قرار دهد. پیشدرآمد بازسازی اعتماد مردم، شجاعت مسئولیتپذیری هریک از عوامل در بروز وضع جاری است. بیان مشکلات و اعلام همدردی و همراهی با دولت کافی نیست، ارائه راهحل و بیان شجاعانه چرایی و چگونگی ایجاد مشکلات و داشتن برنامه واقعی برای اصلاحات میتواند اعتماد آسیبدیده مردم را ترمیم کند.
رئیسجمهوری روحانی نیز که همین یکسال پیش ۲۴میلیون رای اعتماد مردم را در اختیار گرفت، نمیتواند همچنان به سیاست کج دار و مریز خود در بیان چرایی مشکلات ادامه دهد. زمانه دیگر ایما و اشاره را نمیپسندد. یکی از انتقادهای جدی به دولت نیز همین است که به کلافگی مردم در تحمل مشکلات انجامیده است. دشمنیهای بیرونی هیچ میشود اگر «اعتماد» بازسازی شود. خسارت بزرگ، زمان از دست رفته است، اما به معنای پایان فرصتها برای ایجاد موقعیتهای تازه نیست.
روحانی برای چه به اروپا سفر کرد؟
علی اکبر فرازی سفیر سابق ایران در مجارستان و رومانی طی یادداشتی که روزنامه ایران در شماره امروزش چاپ کرده، پیامهای سفر روحانی به اروپا را موضوع قرار داد و نوشت: رئیس جمهوری ایران در حالی از روز گذشته راهی دو کشور سوئیس و اتریش شده است که این نخستین سفر اروپایی او پس از تحولات اخیر و کنارهگیری امریکا از توافق هستهای است و از این رو مورد توجه ویژه محافل و رسانههای خارجی و داخلی قرار گرفته است. این دیدارهای مهم در مقطع حساس کنونی در حالی رقم میخورد که ادعای امریکاییها مبنی بر تحریم و انزوای کامل ایران مطرح میشود و هیأتهای امریکایی در پایتختهای مختلف اروپایی به استنباط خود مشغول تنگتر کردن حلقه تحریمها علیه جمهوری اسلامی هستند، اما روحانی از سوی عالیترین مقامات دو کشور سوئیس و اتریش، به این کشورها دعوت میشود. دعوتی که عملاً دست ردی است که کشورهای اروپایی به سینه امریکا میزنند.
وجه مهم سفر آقای روحانی به موضوع برجام بازمیگردد که اینک به مسأله اصلی کشورهای اروپایی تبدیل شده است. اروپاییها عزم خود را در گام نخست با تصمیم به حفظ این توافق بدون حضور امریکا نشان دادند و در حال تدوین و بررسی راهکارهای عملیاتی کردن این تصمیم هستند. مقامهای ایرانی، طرفهای اروپایی خود را متوجه این نکته کردهاند که اکنون زمان گفتاردرمانی نیست و تنها ارائه راهکارهای اجرایی اتحادیه اروپا میتواند مانع از فروپاشی این توافق شود. طبیعی است که ایران خواهان دورهای است که کماکان اصل برد- برد در روابط ایران و اتحادیه اروپا حاکم باشد و منافع این اصل شامل همه باشد. حفظ برجام نه فقط از منظر منافع ایران، بلکه از منظر منافع سیاسی، اقتصادی و مهمتر از همه منافع امنیتی اتحادیه اروپا اهمیت زیادی دارد. زیرا امریکاییها به دلیل بعد مسافت چندان نگران ناامنیهایی که به خاطر دخالتهای خودشان در منطقه خاورمیانه ایجاد کردند، نیستند، اما اروپاییها مستقیم از این ناامنیهای ایجاد شده تأثیر میپذیرند؛ بنابراین ایران به عنوان کشور قدرتمند منطقه میتواند همکاری تنگاتنگی در زمینههای امنیتی با اتحادیه اروپا داشته باشد، چنانچه آنها از منافع حاصل از تضعیف داعش بهرهمند شدهاند؛ لذا نیاز است که هم اتحادیه اروپا و هم ایران در کنار فعال کردن برجام و زنده نگه داشتن اهداف تجاری اقتصادی آن به مسائل امنیتی توجه ویژهای بکنند و همکاریهای خودشان را در این زمینه گسترش دهند. در چنین شرایطی دعوت از مقام بلندپایه ایرانی و تعمیق رایزنیها با اروپا نشان از جدیت طرفین و کوشش برای پیدا کردن راهکارهای مبتکرانه جهت حفظ توافق است.
تلاش برای حفظ برجام در حالی است که به نظر میرسد بتدریج، شکاف میان امریکا و اروپا ابعاد جدیدتری به خود میگیرد و برجام فقط صحنه متجلی شدن این شکاف است. در جنگ تعرفهها و جنگ تجاری میان اتحادیه اروپا و امریکا و نیز نادیده گرفتن همه حقوق بینالملل و نهادهای بینالمللی که از جنگ جهانی دوم دستاورد خوب بشری برای حفظ ثبات و امنیت جهانی است و امریکاییها درصدد نابود کردن آنها هستند، طبیعی است که اروپا چه به لحاظ تجاری و چه به لحاظ سیاسی و امنیتی از نرمهای حقوق بینالملل دفاع کند. اینکه اتحادیه اروپا امروز اعلام میکند که در شرایط ایجاد و تشکیل ارتش واحد اروپایی است، در واقع به این دلیل است که احساس میکند باید امنیت خود را مستقلاً به دست بگیرد. معتقدم این شرایط باعث میشود که اروپاییها در بحث برجام محکمتر از قبل بایستند و برای حل مشکلات خودشان پرچم این توافق را بالاتر نگه دارند، زیرا منافع حاصل از برجام اگر برای جمهوری اسلامی ایران تجاری است، برای اروپا منافع تجاری امنیتی و حیثیتی است.
در چنین شرایطی سوئیس و اتریش دو مقصد اروپایی رئیس جمهوری است که همواره روابط سیاسی، اقتصادی و تجاری خوبی با جمهوری اسلامی داشتهاند. همکاریهای خوبی در زمینه صنایع زیرساختی، صنایع دارویی، ریلی و از همه مهمتر سرمایهگذاری مالی بین ایران و این کشورها بوده است؛ لذا این انتظار میرود که این دو کشور اروپایی با حل کردن مشکلات بانکی و بیمهای به توسعه مناسبات پروژههایی که از گذشته در کشورمان شروع کردهاند، کمکرسان باشند و با از بین رفتن موانع شاهد گسترش روابط این دو کشور با جمهوری اسلامی ایران باشیم.
نه آقای نوبخت به شما اعتماد نداریم!
نعمت احمدی حقوقدان طی یادداشتی که با عنوان نه آقای نوبخت به شما اعتماد نداریم! در آرمان امروز چاپ شده نوشت: آقای محمدباقر نوبخت سخنگوی دولت در برنامه تلویزیونی از مردم درخواست کرد سکه و ارز موجود در منازل خود را برای تقویت بنیه دولت در حالی که تحریمهای آمریکا در شرف اجراست، در اختیار دولت بگذارند. خواستهای به این مضمون که فکر نکنم کمتر کسی به آن توجه کند، صاحب این قلم براین باورم درخواستهائی از این دست از ناحیه دولتمردان مورد اجابت مردم قرار نخواهد گرفت و علت آن در عدم اعتمادی است که بین مردم و دولت متأسفانه وجود دارد و دیوار بیاعتمادی روزبهروز بلندتر میشود، وقتی که معاون اول دولت سابق، معاون اجرائی آن و معاون رئیسجمهور و رئیس سازمان گردشگری آن به اتهامات مالی در زندانند و دهها پرونده اختلاس که به نوعی به حوزه بعضی از مسئولان ربط پیدا میکند در محاکم دادگستری مفتوح است وقتی که پرونده مالی مسئولان سابق شهرداری تهران و نمونههائی از این دست هم اکنون در جریان میباشد یا منجر به صدور حکم شده چگونه میشود از مردم توقع داشت که به درخواستهایی از این دست پاسخ مثبت بدهند؟ سالها قبل که همین آقای ماهاتیر محمد نخست وزیر مالزی بود و چند دولت و شرکتهای غربی جنگ اقتصادی را علیه ببرهای جنوب شرقی آسیا راه انداختند، از مردم کشورش درخواست کرد که مردم ارز خارجی و سکه و طلائی که در اختیار دارند را برای پشتوانه دولت در تقابل با غرب خصوصا آمریکا در اختیار آنان بگذارند. نگارنده شاهد صفهای طولانی جلوی بانکهای مالزی بودم که مردم با اشتیاق ساعتها در صف، منتظر تحویل سرمایه خود به دولت به جهت برون رفت از وضع اقتصادی که میرفت اقتصاد دولت مالزی را به زانو درآورد ایستادند و مالزی توانست با این اعانه ملی طوفان تغییرکه بسیاری از دولتهای جنوب شرقی آسیا را متزلزل کرد آسیب نبیند، مرحوم پدرم تعریف میکرد در زمانه دولت مصدق که با تحریم نفتی روبهرو شده بود و به اصطلاح شیرهای نفت بسته شده بودند مرحوم مصدق از طریق رادیو دست کمک به سوی مردم دراز کرد و با فروش اوراق قرضه کسری بودجه دولت را تأمین کرد، پدرم تعریف میکرد روستائیان که در آن سالهای به اصطلاح تنگ و ننگ حداقل امکانات را داشتند با فروش گاو و گوسفند و مرغ خود و برخی از کشاورزان حتی با فروش بخشی از بذر سالیانه مزارع خود به ندای مرحوم دکتر مصدق پاسخ دادند.
متأسفانه در زمینه اقتصادی که برمیگردد به خواسته آقای نوبخت، برای همیاری مردم در شرایط موجود نه اینکه اعتماد وجود ندارد بلکه دیوار بیاعتمادی بین مردم و دولت ظرف این سالها به این بلندی نبوده است. وقتی مردم میبینند که در واگذاری ارز دولتی به شرکتها و اشخاص رعایت حداقلی قوانین موجود نشده است و تعدادی از شرکتها و اشخاص با تکیه بر روابط خاصی که دارند توانستهاند به سرعت ارز دولتی بگیرند و کالای وارداتی با ارز ۴۲۰۰ تومانی را به قیمت بازار آزاد بفروشند و از هر دلار دریافتی مبالغی به جیب بزنند، آیا میتوان عملکرد دولت را در جهت اعتماد سازی نامید؟ به نمونه دیگری از بیاعتمادی مردم به عملکرد دولتمردان اشارهای گذرا میکنم؛ مدتی است انواع و اقسام ماشینهای گرانقیمت در خیابانها و جادهها جولان میدهند قیمت این ماشینها سربه فلک میزند. ماشینها وارداتی هستند یعنی باید با دلار یا دیگر ارزها ثبت سفارش بشوند. در کشوری که به لحاظ شرایط ویژه خاصی که بر اقتصاد آن حاکم است و با خروج آمریکا از برجام و تعیین دو تاریخ یکی ۱۳ مرداد ماه و دیگر ۱۳ آبانماه که تسمه تحریمها بر گرده اقتصاد ما سفت خواهد شد و به تک تک دلارها برای تأمین نیازهای اولیه خوراکی و دارویی احتیاج داریم اعلام میشود سایت ثبت سفارش فلان نهاد هک شده و در مدت هک سایت، ثبت سفارش نزدیک به ۵ هزار خودروی گرانقیمت صورت گرفته است! کاری ندارم که چه کسی سایت مربوطه را هک کرده است و به این مسأله هم که چه کسی یا کسانی با تکیه بر دلارهای موجود خود ثبت سفارش کردهاند تا اینجای مسأله قابل تحمل است هر تخلف و یا جرمی در دیگر زمینهها هم ممکن است تحت شرایط و ضوابطی حتی زیرگوش مسئولان اتفاق بیفتد مگر فعالیت شش مؤسسه مالی طی سالها در اقصی نقاط کشور به عنوان رقیب بانکی را همه نمیدیدیم؟ مگر رادیو و تلویزیون در ساعات پربیننده و شنونده تبلیغ این مؤسسات را برعهده نداشتند؟ مگر تابلوی تبلیغات این مؤسسات توسط شهرداریها به اجاره واگذار نمیشد و صدها اگر و مگر دیگر؟ پرسش این است، در آن زمان آقای سخنگوی دولت کجا بودند؟