وقتی چیزی را به دیگری میبخشیم، شاید تصور اینکه پشت این بذل و بخشش چه مباحث حقوقی و قضایی نهفته است برایمان دشوار باشد؛ اما نباید فراموش کرد که بخشیدن یک مال مترادف با انعقاد عقد هبه است و این قرارداد شرایط خاصی دارد.
به گزارش «تابناک»؛ بر پایه ماده 795 قانون مدني، هبه عقدي است كه به موجب آن يك نفر مالي را به رايگان به شخص ديگري تمليك ميكند؛ به عبارت ديگر او مال خود را مجاني به ملكيت ديگري درميآورد.
در اين عقد سه طرف وجود دارد: واهب، متهب و عين موهوبه. واهب كسي است كه مالش را تمليك ميكند، متهب كسي است كه مال به ملكيت او درميآيد و عين موهوبه هم مالي است كه مورد هبه واقع ميشود.
در چند مورد واهب (هدیه دهنده) نمی تواند مالی را که بخشیده است از گیرنده آن پس بگیرد.
در چه مواردی هبه دهنده حق ندارد مال بخشیده شده را از گیرنده آن پس بگیرد؟ به گزارش خبرنگار گروه حقوقی و قضایی خبرگزاری میزان، در چند مورد واهب (هدیه دهنده) نمی تواند مالی را که بخشیده است را از گیرنده آن پس بگیرد که به شرح زیر است:
۱- اگر کسی مالش را به پدر، مادر یا فرزند خود ببخشد و آن را تحویل دهد، دیگر پشیمانی سودی ندارد و نمی تواند از بخشش خود رجوع کند. در مورد هبه میان زن و شوهر قانون گذار صحبتی نکرده است، ولی برخی از حقوقدانان معتقدند که رجوع از این هبه جایز است، گرچه برخی از فقها رجوع در این موارد را ازنظر شرعی مکروه می دانند.
۲- هبه معوض؛ این نوع از هبه نیز یکی دیگر از مواردی است که واهب در آن حق رجوع ندارد، البته به شرطی که متهب به قول خودش عمل کرده و آن عوضی که قرار بوده به واهب بدهد را به دست وی رسانده باشد.
۳- در اثر قرارداد هبه مال از ملکیت واهب خارجشده و به ملکیت متهب درمی آید. به همین خاطر، متهب پس از اعلام رضایت به این قرارداد و دریافت موضوع آن، مالک آن شده و می تواند مانند هر مالک دیگری هر طور که بخواهد با مالش رفتار کند مثلاً آن را به دیگری بفروشد یا ببخشد یا بابت طلبش رهن گذارد. هریک از این تصرفات که نسبت مال بخشیده شده از سوی متهب انجام شود، حق رجوع را از واهب می گیرد. در جایی که شخص متهب ورشکسته می شود و قانون گذار اموالش را وثیقه طلب طلبکارانش قرار می دهد نیز واهب حق رجوع از هبه را از دست می دهد.
۴- یکی دیگر از تصرفاتی که هر مالکی ازجمله متهب می تواند در مال خود انجام دهد، ایجاد تغییرات در آن است، مثلاً واهب یک قواره پارچه به متهب می بخشد و متهب با آن لباس می دوزد یا واهب به متهب مقداری گندم هبه می کند و متهب آن را تبدیل به آرد کرده و با آرد نان می پزد.
در صورتی که تغییراتی در مال ایجاد شود، خواه به دست متهب یا غیر او یا به وسیله علل و عوامل طبیعی همچون سیل، زلزله که مال آنچنان دگرگون شود که نتوان گفت: این مال همان مالی است که واهب به متهب بخشیده، حق رجوع واهب از بین خواهد رفت. اما اگر تغییرات ایجادشده تا این میزان نباشد و مال را بهکلی دگرگون نسازد، حق واهب نیز باقی می ماند، به طور مثال، اگر واهب خانه ای را به دیگری ببخشد و متهب دیوارهای آن را رنگ آمیزی نماید، تغییر ایجاد شده در حدی نیست که از بین برنده حق رجوع واهب باشد.
۵- فوت هر یک از واهب یا متهب نیز حق رجوع واهب را بین می برد. این مسأله در ماده ۸۰۵ قانون مدنی مورداشاره واقع شده است. در حقیقت، قانون گذار خواسته است که حق رجوع یک حق شخصی باشد که فقط متعلق به واهب بوده و فقط هم در برابر متهب امکان استفاده داشته باشد. به این ترتیب، باید گفت که این حق به ورثه واهب یا متهب به ارث نمی رسد.
۶- توافق واهب و متهب هم می تواند حق رجوع را از واهب بگیرد؛ به اینترتیب که این دو باهم توافق می نمایند که واهب از حق خود صرف نظر کند. البته واهب با تصمیم خود نیز می تواند از حقش بگذرد.