زوج نیکوکار البرزی در شب میلاد امام هشتم ضامن بدهی 13 مرد زندانی شدند و با دستانی پرسخاوت نامه آزادی زندانیان بدهکار را امضا کردند.این مرد میانسال که به همراه همسرش برای آزادی مردان زندانی در دادگستری حاضر شده بودند همچنین با اطلاع از سرگذشت غم انگیز مادری 64 ساله که در روزنامه ایران منتشر شده بود و بهخاطر بدهی در آستانه رفتن به زندان بود بخشی از بدهی او را نیز پرداخت کرده و مانع به زندان رفتن این مادر شدند.
قلبم مطمئن از این بخشش است
به گزارش روزنامه ایران، «ر.ف» مرد نیکوکار البرزی که تاکنون باعث آزادی دهها زندانی بدهکار شده و در شب عروسی دخترش نیز با پرداخت دیه، جان یک جوان اعدامی را پای چوبه دار خرید، این بار نیز با پرداخت 100 میلیون تومان هدیه به پیشگاه امام هشتم، کام 13 زندانی ناامید و گرفتار را شیرین کرد و خاطرهای خوش برای آنهایی به یادگار گذاشت که در کنج سلول تنهایی با هر نفس خدا را صدا میزنند و در ایستگاه پایانی زندگی هنوز به معجزه امیدوارند.وی در گفتوگوی تلفنی به خبرنگار «ایران» میگوید: قلبم مطمئن از این بخشش است. لحظهای تردید ندارم که با خدای خویش معامله میکنم. در طول این سالها هیچوقت شناختی از این زندانیان نداشتهام و برایم مهم نیست در کدام شهر تحمل کیفر میکنند، چراکه مفهوم آزادی در همهجا به یک معناست. رنج بیقراری کودکی محروم از سایه پرمهر پدر، زجر بیپناهی یک زن در غیاب همسر، عذاب زندانی شدن فرزند برای والدین تنگدستش و سایه شوم فقر و فلاکت بر سر خانوادهای گرفتار، فراتر از مرزهای جغرافیایی است و آرام و قرار را از هر انسان مسئولیتپذیری میگیرد. نمیتوان زندگی بیدغدغه و خوابی خوش داشت مگر آنکه شادی را به قلب دردمند انسانی ناامید و چشم انتظار هدیه کرد.او با اعلام اینکه با همراهی همسرش سیده خانم تصمیم به راهاندازی و تأسیس مؤسسهای بهنام فردوس برین برای حمایت از اقشار بیبضاعت و آسیب پذیر گرفتهاند، گفت: در سایه توجه پروردگار که کمک به انسان های درمانده را در سرنوشتم قرار داده، با اطمینان قلبی تصمیم به هدفمند کردن کمکهای مالیام گرفتم و بههمین منظور آزادی زندانیان بدهکار، تأمین جهیزیه عروس، کمکهای پزشکی به روستاهای محروم، حمایت از ایتام، شناسایی و استعدادیابی نخبگان مناطق دورافتاده و پرداخت هزینه تحصیل و اعزام آنان به خارج از کشور را در اولویت قرار دادهام.
زوج نیکوکار ضمن قدردانی از همراهی احمد فاضلیان رئیس کل دادگستری استان البرز و نگاه ویژه حاجی رضا شاکرمی دادستان عمومی و انقلاب کرج اظهار کردند: خوشبختانه دستگاه قضایی البرز نسبت به آسیبهای اجتماعی و معضلات شهری بموقع واکنش نشان میدهند و نه تنها در برابر تخلفات بزهکاران بموقع ورود میکنند بلکه در برابر نیازمندان و بیپناهان شهر نیز با تواضع و فروتنی حمایت میکنند.
نیکوکاران سرمایه باارزش شهر هستند
صبح یکشنبه نماینده این زوج نیکوکار در دفتر دادستان مرکز استان البرز حاضر شد و برای آزادی زندانیان جرایم عمد و غیرعمد که بهدلیل ناتوانی در پرداخت بدهی یا جزای نقدی در حبس به سر میبرند، اعلام آمادگی کرد.بدین ترتیب با هماهنگی دادستان کرج، فهرستی از زندانیان تنگدست در اختیار زوج نیکوکار قرار گرفت.حاجی رضا شاکرمی – دادستان عمومی و انقلاب استان البرز گفت: این زوج همواره بهطور داوطلبانه برای آزادی زندانیان بدهکار پیشقدم میشوند. بیشک وجود این افراد برای شهر کرج سرمایهای با ارزش است.وی افزود: بههمت نیکوکاران اقدامات مؤثری برای کاهش و مهار آسیب به زندانیان و خانوادههای آنان صورت میگیرد و اطمینان میدهیم براساس خواسته و نیت نیکوکاران که برایمان حکم وقف دارد به وظیفه شرعی و قانونی خود عمل میکنیم. از سازمان زندانها خواستهام شناسایی و معرفی زندانیانی را که با مشکلات معیشتی مواجهند در دستور کار قرار دهند تا با استفاده از تخفیف مجازات یا آزادی مشروط بتوانند به زندگی خود بازگردند.
موجی از شادی و شکر
صدای خنده و گریه مردانی که مژده آزادیشان را از مددکار زندان شنیدهاند، بیقرارم میکند. گویی میخواهند همه بیکسی و تنهاییشان را یک جا گریه کنند.
امروز این مردان دربند، همه هراس و دلهره هایشان را به مردی سپردهاند که بیآنکه آنها را بشناسد، دوستشان دارد و داشتههایش را به پایشان ریخته است.
هرچند از هویت مردی که گره از کارشان باز کرد، چیزی نمیدانند اما بیشک دعای خیرشان شادی آور زندگی اوست که گره از پای 13 مرد ناامید گشود و در ایستگاه آخر زندگی، به آنها فرصت آغازی دوباره داد.
روزهای سخت مرد معلول
محمود، 35 ساله که از سه ماه پیش بهدلیل نپرداختن اجاره مغازه زندانی شد، میگوید: بهخاطر معلولیت و فلج دست و پایم با حمایت بهزیستی مجوز راهاندازی یک دفتر تاکسی سرویس را دریافت و مغازهای در حاشیه کرج راهاندازی کردم، اما کارم کساد بود و از عهده اجاره مغازه برنیامدم و با شکایت صاحب ملک روبهرو شدم و نتوانستم رضایت شاکی را جلب کنم. در گزارش اجرای احکام بدهی وی 10 میلیون تومان اعلام شد.
زندان بهخاطر قسط وام
سبحان بهخاطر نپرداختن اقساط وام روانه زندان شد. برای دستفروشی نیاز به سرمایهای داشت تا اگر اوضاع وفق مرادش باشد، بتواند درآمدی برای تأمین هزینههای همسر و فرزندش داشته باشد، اما مرد 33 ساله هم سرمایهاش از بین رفت و هم اعتبارش. او بهخاطر نپرداختن 8 میلیون تومان قسط معوقه خود را پشت میلههای زندان دید.
بیکاری پردردسر مرد آشپز
آشپز یک شرکت تولیدی بود که به خاطر تعدیل نیرو و تعطیلی خط تولید بیکار شد. رضا – 40 ساله – هم حقوق خوبی داشت و هم از محل کارش همیشه با دست پر به خانه میآمد. اما بیکاری او و ناسازگاری همسرش دست به دست هم داد تا کانون زندگیشان از هم بپاشد.
رضا در دادگاه خانواده محکوم به پرداخت ماهانه یک سکه به همسرش شد اما نتوانست به تعهدش عمل کند. با رشد ناگهانی قیمت سکه، او روانه زندان شد و در گزارش اجرای احکام، بدهی وی 6 میلیون تومان بابت سه سکه قید شد. مرد آشپز با پرداخت 9 میلیون تومان از سوی خیر، نامه خروج از زندان را دریافت کرد.
بدهی تخمه فروش دوره گرد
کریم – 32 ساله – دارای 7 برادر و خواهر قد و نیم قد، تخمه فروش دوره گردی است که در حاشیه کرج زندگی می کند. در گزارش پرونده مددکاری او نوشته شده: مجرد، بدون سابقه کیفری، بدون ملاقاتی، مبلغ محکومیت 3 میلیون و 200 هزار تومان بدهی به شاکی.
روزهای سخت کارگر معدن
سختتر از کار کردن در معدن، روزهای تاریکی است که بیخبر از فرزند در حبس مانده است. علی پس از بیکاری و اخراج از معدن با درخواست نفقه از سوی همسرش روبهرو شد. او از دی ماه 96 به اتهام نپرداختن نفقه زندانی شد و با پرداخت 4 میلیون تومان میتوانست آزاد شود.
مردی که 2 بار مرگ را تجربه کرد
به اتهام قتل بازداشت شد و عمد یا غیرعمد بودن حادثه بارها مورد اختلاف قضات رسیدگیکننده به پرونده قرار گرفت. با وجود این 2 بار پای چوبه دار رفت و مرگ را با همه تلخیاش تجربه کرد. خانوادهاش همه زندگی شان را با جان او معامله کردند و با پرداخت 500 میلیون تومان دیه به اولیای دم آزاد شد، اما 3 ماه پس از آزادی بار دیگر نامه انتقال او به زندان صادر شد. به خاطر بدهی یک میلیون و 500 هزار تومانی بابت تأمین مبلغ دیه بار دیگر به زندان افتاده بود.
خسارت تصادف
صابر متولد 59، دارای 2 فرزند، بدون سابقه کیفری، مستأجر، محکوم به 7 میلیون تومان دیه ناشی از تصادف خودرو بود.
آزادی پسر نوجوان یتیم
17 ساله است و هنوز رفتارهای کودکانه دارد. مددکار زندان میگوید: قاسم یتیم است و مادر و خواهرش در یک اتاق در محلهای فقیرنشین زندگی سختی دارند. او از وقتی پا به کانون اصلاح و تربیت گذاشته، پسری آرام و گوشه گیر است و مرتکب تخلفی نشده. اما در مدرسه در یک دعوای دسته جمعی، او را مقصر معرفی کردهاند و خودش میگوید چون بیکس بودم، تقصیرها را گردنم انداختند. قاسم 7 میلیون تومان دیه بدهکار بود.
بدهی گچکار ساختمان
مقصود، گچکار ساختمان بهدلیل آنکه نتوانست طبق قرارداد، کار ساختمان را به مشتری تحویل دهد با شکایت وی روبهرو شد و دادگاه او را به پرداخت 7 میلیون تومان خسارت محکوم کرد.
بدهی بهخاطر تعمیر خانه
هادی – 46 ساله – هم به خاطر تعمیر خانهاش بدهکار شد. او میگوید خانه کوچکمان به خاطر رطوبت و نم نیاز به بازسازی و تعمیر داشت اما فکر نمیکردم هزینهام آنقدر زیاد شود. او 10 میلیون تومان بدهکار بود.
مواد مخدر خوشبختیام را به آتش کشید
به اتهام مواد مخدر 20 سال زندانی شد. دراین سالها همسرش طلاق گرفت و فرزندانش بیسرپرست ماندند به طوری که یکی از آنها بر اثر بیماری از دنیا رفت و بهزیستی سرپرستی فرزند دیگرش را پذیرفت. او برای رهایی از زندان باید 10 میلیون تومان مهریه به همسرش میپرداخت.
انتظار پیرزن برای رهایی فرزند
حسن متأهل، 36 ساله و کارگر ساختمان است. او سرپرستی مادر سالخوردهاش را نیز بر عهده دارد و به خاطر 13 میلیون و 500 هزار تومان کرایه خانه زندانی بود. صاحبخانه با در نظر گرفتن شرایط آنها حاضر شده بود به خاطر مادر پیرش با دریافت 10 میلیون تومان رضایت بدهد و در این کار خیر سهمی ببرد.
کاسب ورشکسته
صالح 57 ساله نیز که بهدلیل ورشکستگی و بدهی 7 میلیون تومانی از 4 ماه پیش در زندان به سر میبرد در فهرست زندانیان بدهکار قرار گرفت و آزاد شد. آنچه از زندگی پرفراز و نشیب زندانیان بدهکار به تصویر کشیدیم، تنها حکایتی کوتاه از لحظههای پرالتهاب گرفتارانی است که راز و نیازشان از پس دیوارهای سرد و سنگین زندان عبور میکند و همراه با نسیم در شهر میوزد.درود به همت نیکوکارانی که نمیگذارند در سایه بیمهریها، برگهای درخت زندگی زندانیان تنگدست، رنگ پاییزی به خود بگیرد.