سرایدار بدگمان که متهم است صاحب باغ را به ادعای ارتباط پنهانی با همسرش در یک حادثه آتشین به کام مرگ کشانده است در جلسه دادگاه جرمش را انکار کرد.
به گزارش جوان، تابستانسال۹۶، مأموران پلیس اسلامشهر از مرگ مشکوک مردی در یکی از بیمارستانهای شهر باخبر و راهی محل شدند.
جسد متعلق به مرد ۳۵ساله به نام نوید بود که در حادثه آتشسوزی جانش را از دست داده بود. با انتقال جسد به پزشکی قانونی، تحقیقات در این زمینه آغاز شد تا اینکه با ثبت اظهارات شاهدان حادثه مشخص شد، نوید صاحب یک باغ بود که در جریان درگیری با سرایدار باغ به کام مرگ رفته است.
بعد از آن بود که سعید بازداشت شد و در بازجوییها گفت: قتل نوید اتفاقی بود. با اقرارهای متهم وی روانه زندان شد و پرونده به شعبه هشتم دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد.
به این ترتیب متهم صبح دیروز در همان شعبه به ریاست قاضی توکلی پای میز محاکمه قرار گرفت. بعد از اعلام رسمیت جلسه، اولیایدم درخواست قصاص کردند سپس متهم در جایگاه ایستاد و در شرح ماجرا گفت: «نوید صاحب باغ بود و من سرایدار آن باغ بودم. این اواخر به رابطه او با همسرم مشکوک شده بودم و فکر میکردم او همسرم را آزار داده است. هر بار خودم را قانع میکردم که اشتباه میکنم، اما این فکر مرا رها نمیکرد. به همین خاطر با وجود دو فرزند زندگیام در آستانه فروپاشی بود که تصمیم گرفتم باغ را ترک کنم و به شهرستان برگردیم.»
متهم در ادامه گفت: «روز حادثه نوید را در خیابان دیدم. او علت اینکه میخواهم باغ را ترک کنم، پرسید که گفتم میخواهم به شهرستان برگردم. نوید در چهاردانگه صاحب یک کارگاه مکانیکی بود. این بود که از من خواست ماشینم را به آن کارگاه ببرم تا قبل از سفر آن را بررسی کند. قبول کردم و همراه نوید به سمت کارگاهش در چهاردانگه راه افتادیم. بین راه نوید از ماشین پیاده شد و نیم لیتر بنزین از باک کشید تا در کارگاه از آن استفاده کند.»
متهم در خصوص قتل گفت: «بین راه نوید در حال صحبت کردن بود که دوباره فکر رابطه او با همسرم به ذهنم رسید و مرا آزار میداد به همین خاطر تصمیم گرفتم در این مورد از او سؤال کنم. نوید با شنیدن این سؤال منکر شد، اما وقتی اصرار مرا دید عصبانی شد و گفت: همسرم را آزار داده است. آنجا بود که بطری بنزینی که روی داشبورد بود را برداشتم و روی صندلیها ریختم. رو به نوید گفتم میخواهم خودم و ماشین و زندگیام را آتش بزنم که ناگهان ماشین آتش گرفت!»
متهم در آخرین دفاعش گفت: «فکر کنم به خاطر گرمای هوا به خودی خود بنزین شعلهور شد. من از داخل ماشین بیرون آمدم، اما نوید داخل ماشین گیر کرده بود که هر چه تلاش کردم نتوانستم او را بیرون بیاورم. در آن لحظه راننده یک خودروی وانت رسید و با کمک هم در ماشین را بازکردیم و نوید را از ماشین بیرون آوردیم، اما کار از کار گذشته بود. در آن حادثه دست و لباسهای خودم نیز آتش گرفته بود. باور کنید قصد کشتن نوید را نداشتم.»
در ادامه شاهد ماجرا که با کمک متهم، نوید را از داخل ماشین خارج کرده بود، به دستور ریاست دادگاه درجایگاه قرار گرفت و گفت: «آن روز با خودروی وانتم مصالح ساختمانی جابهجا میکردم که دیدم چند متر جلوتر دود غلیظی بلند شده است. پیرمرد آشنایی با موتور آمد و از من کمک خواست تا به محل آتش سوزی برویم. وقتی به آنجا رسیدم ماشین شعلهور بود و متهم مقابل در سمت شاگرد خودرو ایستاده بود.
او در را نگه داشته بود و اجازه نمیداد مقتول از ماشین پیاده شود. او تا مرا دید به دروغ گفت: در ماشین قفل شده است که او را هل دادم و وقتی در ماشین را باز کردم مقتول را بیرون کشیدم. مقتول به سختی صحبت میکرد که رو به متهم گفت: «چرا این کار را با من کردی!» آنجا بود که از نفس افتاد.» بعد از اظهارات شاهد حادثه هیئت قضایی جهت صدور رأی وارد شور شد.