سرویس اجتماعي ـ حادثه هوایی ديروز داراي حاشيههاي فراواني از جمله كتككاري رئيس سازمان هواپيمايي كشوري و رئيس شركت «تابان» (شركت هواپيماي ساقط شده در مشهد) بود.
به گزارش «تابناك»،كاپيتان ناجي، خلبان ناظر هواپيما و خانم صرافزاده، سرمهماندار هواپيما در گفتوگو با خبرنگار ما جزئياتي از علت حادثه ديروز و وقايع پس از آن را تشريح كردند.
كاپيتان ناجي، خلبان ناظر هواپيما گفت: از شب پیش که برای آبادان رفتیم، در بازگشت و نزدیک فرودگاه تهران شدیم گفتند که هوا خراب است و ما هم به سمت اصفهان برگشتیم. با بهتر شدن هوا در فردای آن روز، به همراه مسافران آمدیم. بعد در بین راه سر مهماندار هواپیما به کابین آمد و با حالتی پریشان و مضطرب گفت که در میان مسافران بیماری است که ضربان قلبش دیگر نمیزند و صفر شده است. گفتم: مگر میشود؟ گفت: بله. من خودم بالای سر بیمار رفتم و دیدم بله مثل جسد افتاده. حالا نمیدانم بیمار بود یا نه. چون ما بیمار به هواپیما سوار نمیکنیم. چرا که اگر بیمار باشد و بخواهد سوار هواپیما شود، دستورالعمل ویژه و خاص خود را دارد و باید پزشک آن را تأیید کند که این بیمار میتواند با آن نحو سوار هواپیما شود یا خیر البته بیماری که قابل دیدن باشد. مثلا وقتی خانمهای باردار به درون هواپیما میآید، مهمانداران ما وظایف خودشان را میدانند و اگر نوشته پزشک نداشته باشند، به آنان سرویس نمیدهند و مانع میشوند که این برای این است که چند ماه از زمان بارداری گذشته باشد و اگر بیش از شش یا هفت باشد، مهمانداران اصلا سوار نمیکنند، چون به ریسک آن نمیارزد؛ بنابراین، در دستورهایی است که مشخص است.
حال این بیمار هم روی زمین مشکلی نداشته و دست کم این که به ما اعلام نشده است. خلاصه آن که وقتی بالای سر بیمار رفتیم دیدیم که بله ایشان افتاده و ردیف صندلی مسافران را خالی کردند و با دیدن رنگ و روی زرد، سریع اکسیژن آوردند و ایشان را احیا کردیم که کمی ضربان برگشت و مقداری به هوش آمد و ما حال بیمار را پیگیری میکردیم و دوباره آمدند و گفتند که دوباره نبض بیمار صفر شده و این زمانی بود که نزدیک مشهد شده بودیم و دیدیم که تصمیم بر این است که باید در این زمان آن حداقلها رو انجام بدیم و حالت، اضطراری است و به این ترتیب بود که اگر توانستیم باند را ببینیم، فرود میآییم؛ ضمن این که تا نزدیک مشهد شده بودیم مشکلی در هوا نبود، اما با نزدیک شدن به مشهد، به ما خبر دادند که هوا دچار مشکل است و دیدیم کم کم داریم به مشکل برمیخوریم و جایی بود که یا ما باید تصمیم به برگشت میگرفتیم و یا این که فرود آییم، چرا که در برگشت هیچ تضمینی برای این مسافر نبود که بتواند زنده بماند یا خیر.
وی ادامه داد: حال شاید در این رخداد، برخی بگویند که این چه ربطی دارد؟ خب قرار بر این نبود که چنین وضعیتی پیش آید، که البته باید بررسی شود تا ببینم که مشکل چه بوده است، ولی از نظر کاری، ما مسئول ایمنی و جان این مسافر بودیم و باید وی را به جایی میرساندیم. من باید جواب پس بدم به همه و مخصوصا وزارت راه و ترابری، به نماینده وزارت راه هم گفتم که اگر ایشان زنده نمیماندند من به شما قول میدهم که باید پاسخگو میبودم که باید در نخستین فرصت بیمار را روی زمین میگذاشتیم اما حال که سانحه رخ داده این کار ارزش آن کار را پیدا نمیکند. مسلما هنگامی که سانحه باشد هیچ کسی آن را به مسافر ترجیح نمیدهد، اما چنین قراری نبوده که این گونه شود؛ اما متأسفانه چنین رخدادی روی داد.
این جای کار بودیم که تصمیم بر نشستن شد و با مشکل روبهرو شدیم و در پایان هم که هواپیما با آن وضع بیرون رفت. من شما را به فیلمهایی که این آقایون ضبط کردند، ارجاع میدهم که هماکنون هم هر روز آن را ابلاغ میکنند و با عکس آن را تبلیغ میکنند که آقا ما فلان کار را کردیم و به فلان سرعت ممکنه رسیدیم و ...
کاپیتان ناجی افزود: خواهش میکنم شما فیلمها را نگاه کنید. اگر این آقایان به سرعت رسیدند پای هواپیما (فرقی هم نمیکند، همه) بالاخره باید آنها دو سه نفر مسافر را از درون هواپیما به بیرون کشیده باشند. درسته؟ شما فکر میکنید که اگر چنین کاری را انجام میدادند آن را سانسور میکردند؟ بر روی آن مانور میدادند. شما یک عملیات نجات هواپیما را در فیلمهای آنان پیدا کنید! چون آنها وقتی فیلمبرداری را آغاز کردند که نفراتشان در آنجا حاضر شدند. من نميخواهم منكر زحمات و تلاشهاي آنها بشوم، اما شما ببینید اگر حتی یک مسافر دور و بر آنان هست، من حق را به شما میدهم.
در این هواپیما، مدیریتی برای بازدارندگی از احتمال سانحه، انجام شد که میتواند نمونه باشد. مهمانداران من تا جایی که میتوانستند خدمت کردند. حتی گروه پرواز که حتی ایرانی هم نبود، همان بالا ایستاد و نفر به نفر مسافران را پیاده کرد. حال عدهای این میان میگویند که ما زخمی شدیم. البته این چیز عادی است که خود را از بالا به پایین پرتاب کردند. شما بدانید که در این گونه رخدادها، پرتاب کردن فرد برای نجات جان امری عادی است. و حتی با وجود یک متر ارتفاع شاید برای فرد شکستگی به وجود آید. خلاصه آن که مهماندارها و بچهها تا نفر آخر همه مسافران را پیاده کردند. ناگفته نماند که سه نفر از مهمانداران هواپیما نیز دچار شکستگی مهره و آسيبديدگي شديد شدند که با آتلبندی به منزل رفتند برای استراحت.
این افراد با این حال متوجه وضعیت خودشان نبودند و با همان حال مسافران را صحیح و سالم پیاده کردند و حتی یکی از مهمانداران ما که دیگر فردی نمانده بود باز در مرحله پایانی به درون هواپیما میرفت آن هم بنا به گفتهها که کسی در آنجا مانده حال که کسی در درون هواپیما نمانده بود...یعنی تا این اندازه از خودگذشتگی کردند.
البته آخر همه مسائل اگر آقای نخجوانی هماکنون این سخنان را گفتهاند، ایشان یک طرفه به قاضی رفته اند و زود قضاوت کردهاند و بايد منتظر ميماندند كه گروه كارشناسي اظهار نظر كند بعد. حالا خوب است که ما اینجا زنده و حاضر هستیم و میتوانیم اینها را شهادت دهیم، اگر ما نبودیم دیگر این چهار تا حرف هم برای بازتاب دادن واقعیات وجود خارجی نداشت و همه برای خودشان میبریدند و میدوختند. اینها در حال حاضر میگویند که همه کارها را ما انجام دادهایم. خودرو امداد دست کم پنج، شش دقیقه پس از خودروی آتشنشانی رسید. تنها یک خودروی امداد آمده بود که برای همان بیمار خود من درخواست داده بودم که تنها همان بیمار را هم با خود برد. حالا آن مریض کجا رفته و کجاست، مشخص نیست که البته شماره تلفن وي را از آنها گرفتهام برای پیگیری حال و وضعیت ایشان و برای این سخنانم مسافران را به عنوان شاهد دارم.
او اضافه کرد: اما این مسافر از قبل مشکل داشت ولي مشکل قلبی نداشت، بلکه مشکل کمبود اکسیژن داشت. چرا که افرادی بودند در میان مسافران با کهولت سن که چنین مشکلی با ارتفاع پیدا نکردند اما برای این فرد 28 ساله چنین مشکلی پدید آمد. این بیمار با دادن اکسیژن دوباره برمیگشت و به محض این که اکسیژن را جدا میکردیم به حالت اول برمیگشت، به این حالت ایشان «هایپایسیا» (کمبود اکسیژن) گفته میشود که در ارتفاع پایین وضع بیمار بهبود پیدا میکند.
از سوي ديگر، خانم صرافزاده سرمهماندار هواپيما كه خود يكي از مجروحان حادثه بوده نيز با تأييد اظهارات كاپيتان ناجي گفت: دیروز به هنگام ساعت 4 بود که از اصفهان بلند شدیم که به ما گفتند که یکی از مسافران درون هواپیما حالش مساعد نیست و سریع به بالای سر بیمار رفتم که دیدم نبض نداره و رفلکسها حرکتی و تنفسی وی از بین رفته. ما وی را احیای قلبی کردیم و دوباره برگشت و تنفس و فشار برگشت. از آنجا که هر اتفاقی در هواپیما میافتد باید سریع به خلبان اطلاع دهیم این موضوع را نیز با وی در میان گذاشتیم و که به دنبال آن خلبان نیز بالای سر بیمار آمد و دیدند که ما در حال چه اقداماتی هستیم. به این ترتیب بود که بیمار نشست و چیزی از آن نگذشته بود که دوباره به حالت قبل بازگشت و از حال رفت و همه حالتهای پیش به وی دست داد و ما نیز بار دیگر وی را احیا کردیم و بلندش کردیم. حالت عجیبی داشت، هر از گاهی به هوش میآمد و بلند میشد و میگفت که خوب است و دوباره به حال قبل برمیگشت. میانگین سنی سی تا سیودو سال بود و ما برای بالا بردن دمای بدن این مسافر، به او چای دادیم و کمی بهتر شد، اما باز هم به حال قبل برگشت و این زمان بود که دیگر اطلاع دادم که حال مسافر اصلا خوب نیست و اگر یک بار دیگر این حالت به وی دست دهد، تمام میکند.
و خلاصه هماهنگ شد که آمبولانس پای پرواز بیاد و بیمار را به اولین مرکز درمانی منتقل کند.
ما مجبور شدیم دو نفر از مسافران را بلند کنیم تا بتوانیم بیمار را به حالت درازکش بخوابانیم. به فاصله اقدامات بچهها برای بستن کمربندها و پافشاری و به نوعی تاکید به مسافران (به خاطر نامساعد بودن حال بیماری که در درون هواپیما داشتیم)، یه لحظه که به خودم آمدم و چون ایستاده بودم و داشتم به مهماندار عقبی اشاره به چک کردن کمربندها میکردم، دیدم چرخ را زد که بیش از یک تا دو دقیقه بیشتر طول نکشید، البته زمان آن را درست نمیدانم و دیگر چیزی متوجه نشدم که همینجور به در و دیوار میخوردم.
من و آقای طلایی، يكي ديگر از مهمانداران، در گلوگاه وحشت ايستاده بودیم. به محض ایستادن هواپیما، دیگر منتظر چیزی نشدیم و خودمان دست به کار شدیم، چون دود همه جا را گرفته بود. سریع درها را باز کرده و مسافران را تخلیه کردیم، چون آتش در حال آمدن به درون هواپیما بود، برای همین همه مسافران را پیاده کردیم و وقتی بچهها نیز از هواپیما بیرون رفتند ما هم پیاده شدیم.
گروه امدادی خیلی خوب کار میکردند؛ زمانی که من از هواپیما پیاده شدم، خودروهای امدادی را در حال کار کردن دیدم؛ البته در آن لحظه، آنقد سرگرم پیاده کردن مسافران بودم که متوجه چیزی نبودم اما میدیدم که گروه امداد نیز در حال کار و خاموش کردن بودند، چون برای اطمینان میگفتند که باید آخر و ته هواپیما دوباره چک شود که کسی در درون هواپیما نمانده باشد.
بنا بر اين گزارش، نكته جالب حادثه روز گذشته، كتككاري در خانه ملت بود.
ماجرا از اين قرار بود كه روز گذشته، بهبهاني، وزير راه، نخجواني، رئيس سازمان هواپيمايي كشوري، عبدالله پور، رئيس شركت هواپيمايي «تابان» و تني چند از ديگر مسئولان هواپيمايي كشور براي توضيح حادثه ديروز، در مجلس شوراي اسلامي حاضر شده بودند كه پس از جلسه و رفتن وزير راه، بحث و جدلي ميان رئيس هواپيمايي كشوري و رئيس شركت «تابان» صورت ميگيرد كه در پايان به كتككاري و زد و وخورد ايشان ميانجامد.
به گفته حاضران و مطلعان از حادثه روز گذشته، پس از اظهارنظر نخجواني مبني بر ابطال مجوز فعاليت شركت «تابان» و پاسخ عبدالله پور، ناگهان نخجواني عصباني شده و يك سيلي به عبدالله پور ميزند و عبدالله پور نيز در مقام دفاع از خود بر آمده و پاسخي در شأن سيلي خورده شده به نخجواني ميدهد و اين اتفاق با ناراحتي و دلخوري نمايندگان مجلس روبهرو شده و با ميانجيگري نمايندگان به پايان ميرسد.
به گفته شاهدان ماجرا، نخجواني، رئيس هواپيمايي كشوري، روز گذشته به عبدالله پور رئيس شركت هواپيمايي «تابان» اظهاراتي مبني بر جلوگيري از ادامه فعاليت و ابطال مجوز و... ميكند و عبدالله پور در پاسخ اظهار ميدارد: «شما چرا با ايراناير كاري نداريد كه اخيرا با حوادث و سانحههاي متعددي همراه بوده؟!» كه اين گفتوشنود باعث بروز درگيري فيزيكي ميان اين دو ميشود.
حال گذشته از كل ماجراها، با توجه به تصاويري كه در رسانهها منعكس شده، زنده ماندن كل مسافران و خدمه پرواز، خود جاي بسي تقدير و تجليل از مسئولان پرواز دارد. چرا كه حفظ جان 160 مسافر آن هم در حادثهاي اينچنيني، كاري بس بزرگ است و همانگونه كه در حادثه هواپيماي ايلوشن در مشهد شاهد بوديم، ابعاد حادثه بسيار كوچكتر از اتفاق روز گذشته بود، اما چند تن از هموطنانمان در حادثه ايلوشن جان خود را از دست دادند.