به گزارش «تابناک»؛ اگر از مسائل اقتصادی و تلاطمهای پرشمار بازار صرف نظر کرده و بحرانهایی مانند خشکسالی و بیکاری و از این دست مسائل را هم ندید بگیریم، یکی از مشکلات بزرگی که از دیرباز کشورمان بدان مبتلاست و تلاشی برای رفع آن نشده، معضل زباله است؛ معضلی بزرگ که از زباله ریزی در محیط زیست تا فرایند جمع آوری و تفکیک زباله در شهرها را شامل میشود.
اشکال بزرگی که گاه شاهد شکل گیری اقدامات و کمپینهایی برای رفع آن بودهایم و البته تا حدودی نیز موفق بوده، اما رفع آن عزمی وسیع میطلبد که تا کنون شکل نگرفته است؛ عزمی از جنس سیاست گذاریهای جامع، وضع قوانین و مقررات مرتبط و تلاش برای اجرایی کردن آن، که البته کاری بسیار بزرگ به نظر میرسد.
بزرگی این کار زمانی مشخص میشود که نگاهی به کوچهها و خیابانهای شهرها بیندازیم و پس از آن شهر را به هر مقصدی که دوست داشتیم ترک کنیم تا دریابیم همه جا را به انواع و اقسام زباله آلوده کردهایم؛ از کوه و بیابان گرفته تا جنگل و دریا؛ زبالههایی که در نتیجه بی مبالاتی ما و اطرافیانمان رها شدهاند و زدودنشان از چهره طبیعت، فعالیتی وسیع و طولانی مدت را میطلبد.
زشتیهایی که در مناطق دیدنی و مقصدهای گردشگری بیشتر به چشم میآید و توی ذوق میزند؛ مسألهای که میتواند روی اقبال گردشگران به سفر به این دست مناطق هم اثر نامطلوب گذاشته و به دنبال آن، بر درآمد ناشی از گردشگری در این مناطق و پیرامون آن تأثیر منفی بگذارد. اینجاست که مقابله با زباله ریزی به هدفی مهم برای ساکنان این مناطق تبدیل میشود که برای رسیدن به آن گاه نسخههای عجیبی میپیچند.
مثل نسخهای که دبیر شبکه تشکلها و سمنهای محیط زیست منابع طبیعی مازندران در گفتوگو با ایسنا پیچید و به رغم عجیب و دور از انتظار بودن، وی آنقدر بر بدیهی بودنش اصرار دارد که از قرار نگرفتنش در دستور کار مسئولان این استان تا به امروز ابراز تعجب میکند؛ ابراز تعجب از اینکه چرا تاکنون از گردشگرانی که روانه استان مازندران میشوند، عوارض دریافت نشده است!
البته منظور وی نه عوارض جاده ای، که نوع دیگری از عوارض است؛ چیزی که با نام «عوارض ورود به مناطق سرسبز» از آن یاد میکند و در تشریحش میگوید: «برای تأمین بودجه مدیریت پسماند، میتوان از مسافران و گردشگران برای ورود به مناطق سرسبز عوارض دریافت کرد، چون بنا به نظر مسئولان، کمبود اعتبارات در بخش پسماند و مدیریت آن چالش اصلی این حوزه است و با این توجیهات سال هاست درجا زدهایم.»
داریوش عبادی در ادامه به مخالفت مسئولان با پیشنهادش اشاره کرده و خواستار ورود مجلس به این ماجرا میشود. او میگوید: «هنوز بودجههای تعریف شده در بحث پسماند مشخص نیست. در این راستا، دریافت عوارض از مسافرین میتواند راهگشا باشد؛ اما مدیران استان با این موضوع مخالفت داشته و آن را غیرممکن میدانند؛ این مهم نیازمند عزم جدی مدیران و نمایندگان مردم در مجلس شورای اسلامی برای تصویب این موضوع است.»
دبیر شبکه تشکلها و سمنهای محیط زیست منابع طبیعی مازندران در ادامه، مدعی اجرای مشابه این طرح در دیگر شهرهای کشور شده و میافزاید: «تمام شهرهای کشور حتی برای وارد شدن به یک محیط سرسبز، از جمله پارک ورودی دریافت میکنند، اما برای مازندران که خود به تنهایی یک پارک طبیعی محسوب میشود، هیچ ورودی دریافت نمیشود و مردم این منطقه هر ساله با زبالههایی که مسافران تولید میکنند، درگیرند.»
عبادی در پایان در حالی «انجام نشدن این مقوله از سوی مسئولین مازندران» را تأمل برانگیز میخواند که ظاهرا از دید وی سیل مسافرانی که روانه این استان خوش آب و هوای کشورمان میشوند، چیزی جز تولید زباله برای این دیار به دنبال ندارد؛ نه رونق اقتصادی این خطه و گردش اقتصاد در این دیار، نه رونق بازارهای محلی و کسب و کارهای مبتنی بر گردشگری و نه هیچ مزیت دیگری.
ادعایی نادرست که منحصر به وی نیست و در بسیاری از مناطق مقصد گردشگری در کشورمان قابل یافت است. اینکه گردشگری فقط آفت است و آسیب و هیچ منفعتی ندارد؛ ادعایی که یکی از استدلالهای مؤثر مدافعانش برای عرضه، بحث زباله ریزی گردشگران است؛ اشکالی که البته در تمامی ایرانیان دیده میشود و منحصر به آنهایی که روانه مازندران میشوند، نیست، مگر اینکه عبادی یا هم فکرانش مدعی شوند، در میان همشهریانش کسی عادت به رها کردن زباله در طبیعت ندارد.
البته این تنها یکی از اشکالات پیشنهاد دریافت عوارض از گردشگران، برای اختصاص این عوارض به مدیریت پسماند است و اشکال بعدی، آنجایی خودنمایی میکند که میبینیم همچنان راهکاری برای ممانعت از زباله ریزی ارائه نشده، بلکه این حق به رسمیت شناخته شده که میتوان عوارض داد و بعد با خیال راحت زباله ریخت، چون پول جمع آوری آن قبلا پرداخت شده است!
این اشکال به شکل ویژهتر زمانی به چشم میخورد که به یاد آوریم در آن دسته از مناطقی از استان مازندران که ورودی دریافت میگردد (مثل جنگل سی سنگان یا جنگلهای دیگر) هم معضل زباله به چشم میخورد و چه بسا آسیبهای دیگر هم بروز و نمود یافته است؛ درست مثل همه پارکهایی که در سطح کشور که برای ورود به آنها باید مبلغی به عنوان ورودیه پرداخت کرد.
به عبارت بهتر، دریافت وجه راه کامل و مؤثری برای مقابله با زباله ریزی نبوده و نیست؛ موضوعی که علم به آن کافی است تا کسی تن به تصویب و اجرای چنین پیشنهادی ندهد؛ مضافا اینکه بدانیم دریافت عوارض نه به ازای خدمتی ویژه، که برای جا انداختن فرهنگی است که از جمله آفتهای فراگیر میان تمامی ایرانیان است.
پیشنهادی که اگر قرار باشد در دستور کار قرار گیرد، قدم زدن در ذره ذره از خاک کشورمان باید با پرداخت عوارض ویژه همراه باشد، چون اگر در مازندران دریا و طبیعت سرسبز جاذبه گردشگری است، در دیگر نقاط کشور نیز جاذبههایی از انواع دیگر وجود دارد که همه با آسیب زباله ریزی مواجهند؛ آسیبی که هرچند باید از بین برود، در کنار آن باید مزایای فراوان گردشگری را نیز دید که مازندران از جمله منتفعترین استانها در این زمینه است.