(تقلید در اصول و فروع دین)
مسأله 1) (عقيده مسلمانان به اصول دين بايد از روي دليل باشد 1، ولي در احكام غيرضروري دين 2) بايد يا مجتهد باشد كه بتواند احكام را از روي دليل به دست آورد، يا از مجتهد تقليد كند يعني3به دستور او رفتار نمايد، يا از راه احتياط طوري به وظيفه خود عمل نمايد كه يقين كند تكليف خود را انجام داده است، مثلاً اگر عده اي از مجتهدين عملي را حرام مي دانند و عدّه ديگر مي گويند حرام نيست، آن عمل را انجام ندهد و اگر عملي را بعضي واجب و بعضي مستحبّ مي دانند، آن را به جا آورد؛پس كساني كه مجتهد نيستند و نمي توانند به احتياط عمل كنند، واجب است4 از مجتهد تقليد نمايند5.
1- گلپايگاني، صافي: عقيده مسلمانان به اصول دين بايد از روي دليل باشد و نمي تواند در اصول دين تقليد نمايد، يعني بدون دليل گفته كسي را قبول كند. ولي اگر از گفته غير به عقايد ديني يقين پيدا کند در حكم به مسلمانان بودن او كافي است...
خوئي، تبريزي:شخص مسلمان بايد به اصول دين از روي دليل اعتقاد پيدا كند و نمي تواند در اصول دين تقليد نمايد، يعني بدون سوال از دليل، گفته كسي را قبول كند...
سيستاني:شخص مسلمان بايد عقيده اش به اصول دين از روي بصيرت باشد، و نمي تواند در اصول دين تقليد نمايد، يعني گفتۀ كسي را كه علم به آنها دارد به صرف اينكه او گفته است قبول كند، ولي چنانچه شخص به عقائد حقّۀ اسلام يقين داشته باشد و آنها را اظهار نمايد هر چند از روي بصيرت نباشد آن شخص مسلمان و مؤمن است و همۀ احكام اسلام و ايمان بر او جاري مي شود...
نوري: مسلمان بايد به اصول دين ايمان و يقين داشته باشد و اين ايمان بايد براي هر مسلماني به اندازه فكر ودرك او بر پايه دليل و برهان استوار باشد...
2- گلپايگاني، صافي: و در احكام دين...
خوئي، سيستاني: در احكام دين در غير ضروريات و قطعیات...
تبریزی: در احکام دین در غیر ضروریات...
اراکی: [در رساله آیت الله اراکی به جای قسمت داخل پرانتز آمده: «مکلف در احکام غیر ضروری دین »]
3-خوئي: بدون سوال از دليل...
4- تبريزي: لازم است...
5- نوري:به اين مطلب نيز بايد توجه كرد كه در بسياري از موارد در خود عمل به احتياط نيز بايد يا مجتهد بود و يا تقليد كرد.
* * * * *
فاضل: مسأله- در اصول دين انسان بايد يقين و اعتقاد جزمي داشته باشد و اين يقين از هر دليل و طريقي حاصل شود كفايت مي كند چه به واسطه استدلال و برهان باشد يا از گفته والدين و مبلغین؛ هر چند نتواند استدلال كند. و در احكام غير ضروري دين يا بايد مجتهد باشد و بر طبق اجتهاد خودش عمل نمايد و يا از مجتهد تقليد كند يعني به دستور او رفتار نمايد و يا در صورتي كه آشنا به كيفيّت احتياط است، عمل به احتياط كند بطوري كه يقين كند تكليف خويش را انجام داده است . مثلاً اگر عدّه اي از مجتهدين عملي را حرام مي دانند و عدّه اي ديگر مي گويند حرام نيست آن عمل را انجام ندهد، و اگر عملي را بعضي واجب و بعضي مستحبّ مي دانند انجام دهد و همچنين واجب است در كيفيّت احتياط نيز احتياط كند، يعني چنانچه احتياط از چند طريق ممكن باشد بايد طريقي را اختيار نمايد كه مطابق با احتياط باشد.
بهجت: دين اسلام براساس اعتقادات صحيح و حق و همچنین اعمال و دستوراتي در زمينه هاي گوناگون بنا شده است. در اعتقادات تقليد جايز نيست همچنين در اعمال و دستورات غير اعتقادي كه ضروري دين باشد، تقليد در آن لازم نيست ولي در غير ضروريات اگر شخص مجتهد باشد، يعني بتواند از روي دلايل شرعي وظيفۀ خود را تشخيص دهد، بايد طبق نظريۀ خود عمل كند و در غير اين صورت عقل براي او دو راه معيّن خواهد كرد:
الف-«تقليد» يعني طبق فتاوي و نظريات مجتهدي كه واجد شرايط است عمل كند.
ب-« احتياط» يعني براساس نظریۀ تمامي و يا گروهي از مجتهدين وظيفۀ خود را انجام دهد. به اين معني كه اگر مجتهدي كاري را جايز و ديگري حرام مي داند، آن كار را ترك كند و اگر مجتهدي كاري را واجب و ديگري مباح مي داند، آن را بجا آورد.
وحید: مسأله- اعتقاد انسان به اصول دین اسلام باید برپایۀ علم باشد، و تقلید –یعنی پیروی از غیر- بدون حصول علم- در اصول دین باطل است، ولی در غیر اصول دین از احکامی که قطعی و ضروری نیست و همچنین موضوعاتی که محتاج به استنباط است باید یا مجتهد باشد که بتواند وظایف خود را از روی مدارک آنها بدست آورد، و یا به دستور مجتهدی که شرایط آن خواهد آمد رفتار نماید، و یا احتیاط کند، یعنی به گونه ای عمل نماید که یقین پیدا کند تکلیف را انجام داده، مثلاً اگر عده ای از مجتهدین عملی را حرام می دانند و عدّۀ دیگر می گویند حرام نیست، آن عمل را ترک کند، و اگر عملی را بعضی واجب و بعضی جایز می دانند، به جا آورد، پس کسانی که مجتهد نیستند و نمی توانند به احتیاط عمل کنند، باید تقلید نمایند.
مكارم:مسأله-هيچ مسلماني نمي تواند در اصول دين تقليد نمايد بلكه بايد آنها را از روي دليل- به فرا خور حال خويش- بداند ولي در فروع دين يعني احكام و دستورات عملي، اگر مجتهد باشد[1] به عقيدۀ خود عمل مي كند و اگر مجتهد نباشد بايد از مجتهدي تقليد كند، همانگونه كه مردم در تمام اموري كه تخصّص و اطّلاع ندارند به اهل اطّلاع مراجعه می كنند، و از آنها پيروي مي نمايند[2]و نيز مي تواند عمل به احتياط كند، يعني در اعمال خود طوري رفتار نمايد كه يقين كند تكليف خود را انجام داده است، مثلاً اگر بعضي از مجتهدين كاري را حرام و بعضي مباح مي دانند، آن را ترك كند ويا اگر بعضي آن را مستحبّ و بعضي واجب مي دانند آن را حتماً بجا آورد، ولي چون عمل به احتياط مشكل است و احتياج به اطّلاعات نسبتاً وسيعي از مسائل فقهي دارد، راه براي تودۀ مردم غالباً همان مراجعه به مجتهدين و تقليد از آنها است.
زنجاني: مسأله- شخص مسلمان بايد به اصول دين يقين داشته باشد، اگر چه از گفته ديگري براي او يقين حاصل گردد، و در احكام دين كسي كه قطع ندارد، بايد يا مجتهد باشد كه بتواند احكام را از روي دليل بدست آورد، يا از مجتهد جامع شرايط تقليد كند، يعني بدون سوال از دليل، گفتار او را بپذيرد و به آن عمل كند، يا از راه احتياط طوري به وظيفۀ خود عمل نمايد كه يقين كند تكليف خود را انجام داده است، مثلاً اگر هيچ يك از مجتهدين عملي را واجب نمي دانند، ولي برخي آن را حرام دانسته و برخي حرام نمي دانند آن عمل را انجام ندهد.و اگر عملي را هيچ يك حرام نمي دانند، ولي برخي آن را واجب دانسته وبرخي واجب نمي دانند آن را به جا آورد، پس كساني كه مجتهد نيستند و نمي توانند به احتياط عمل كنند، واجب است از مجتهد تقليد كنند.
سبحانی: مسأله- مسلمان باید در مورد اصول دین – اگر یقین نداشته باشد – تحصیل یقین کند و در احکام اسلام می تواند یکی از سه راه را برگزیند:
1. مجتهد باشد که بتواند احکام را از روی دلیل به دست آورد .
2. از مجتهد تقلید کند یعنی مطابق فتوای او عمل کند.
3. از راه احتیاط طوری به وظیفۀ خود عمل نماید که یقین کند تکلیف خود را انجام داده است، مثلاً اگر عدّه ای از مجتهدین عملی را حرام می دانند و عدّۀ دیگر می گویند حرام نیست، آن عمل را انجام ندهد و اگر عملی را بعضی واجب و بعضی مستحب می دانند، آن را بجا آورد؛ پس کسانی که مجتهد نیستند و نمی توانند به احتیاط عمل کنند، واجب است از مجتهد تقلید نمایند.
مظاهری: مسأله- مسلمان باید به اصول دین اطمینان داشته باشد، و در احکام غیر ضروری یا باید مجتهد باشد که بتواند احکام را از روی دلیل به دست آورد ، یا از مجتهد تقلید کند، یا از راه احتیاط طوری به وظیفۀ خود عمل نماید که اطمینان پیدا کند تکلیف خود را انجام داده است.
مسأله اختصاصي
فاضل: مسأله 3- مكلفي كه مجتهد نباشد واعمال خود را بدون تقليد انجام دهد و تقليد هم نكند، اعمال او باطل است يعني نمي تواند به آن اكتفا كند و بايد طبق مسأله [14] عمل كند.
(معنای تقلید- شرایط مرجع تقلید)
(مسأله2) تقليد در احکام، عمل كردن به دستور مجتهد است1، و از مجتهدی بايد تقليد كرد كه مرد و بالغ و عاقل و شيعۀ دوازده امامي و حلال زاده و زنده و عادل باشد2.(و نيز بنابر احتياط واجب بايد از مجتهدی تقليد كرد كه حريص به دنيا نباشد 3) و از مجتهدين ديگر اعلم باشد4 ، يعني در فهميدن حكم خدا از تمام مجتهدين زمان خود استادتر باشد5.
1- گلپايگاني، صافي: تقليد در احكام ، ياد گرفتن فتواي مجتهد است با التزام به عمل به آن...
تبريزي:تقليد در احكام، اعتماد كردن به دستور مجتهد درهنگام عمل یا بعد از آن است...[3]
2- گلپايگاني، صافي: و عادل كسي است كه با ملكۀ عدالت كارهائي را كه بر او واجب است بجا آورد و كارهائي را كه بر او حرام است ترك كند، و ملكۀ عدالت عبارتست از حالتي كه وادار كند انسان را به اطاعت و ترك معصيت و نشانۀ آن اين است كه اگر از اهل محلّ يا از همسايگان او يا كساني كه با او معاشرت دارند حال او را بپرسند، خوبي او را تصديق نمايند...
خوئي، سيستاني، تبريزي: (تبريزي: و نيز معتبراست سابقۀ فسق معروفي بين مردم نداشته باشد و از مجتهدي كه تقليد مي شود، غير از اوصاف ذكر شده امر ديگري معتبر نيست ) وعادل كسي است كه كارهائي را كه بر او واجب است، بجا آورد و كارهائي را كه بر او حرام است ترك كند، و نشانۀ عدالت اين است كه در ظاهر شخص خوبي باشد، كه اگر از اهل محلّ يا همسايگان او يا كساني كه با او معاشرت دارند حال او را بپرسند، خوبي او را تصديق نمايند...
فاضل:ومقصودازعدالت آن است كه قدرت نفسانيه اي بر انجام واجبات وترك گناهان كبيره داشته باشد...
3- [قسمت داخل پرانتز در رساله آيات عظام:خوئي ، گلپايگاني ، صافي، تبريزي و سيستاني نيست]
4- گلپايگاني، صافي: مجتهدي كه انسان از او تقليد مي كند- در صورت علم به مخالفت فتواي او با فتواي غير- بنابر احتياط واجب بايد غير، اعلم از او نباشد مگر آنكه فتواي غير اعلم موافق با احتياط باشد (صافي:يا فتواي اعلم شاذ ونادر باشد كه دراين صورت بايد به قولي كه احوط است عمل نمايد) واعلم...
خوئي، تبريزي، سيستاني: در صورتي كه اختلاف فتوي بين مجتهدين در مسائل محلّ ابتلاء ولو اجمالاً معلوم باشد لازم است مجتهدي كه انسان از او تقليد مي كند، اعلم باشد ...
فاضل: لازم است از مجتهدين ديگر اعلم باشد ...
نوري: بنابرأقوي در صورت علم به مخالفت فتواي او با فتواي غير در مسائل مورد احتياج، او بايد اعلم باشد مگر آنكه فتواي غير اعلم موافق با احتياط باشد و اعلم ...
5-خوئي ،تبريزي:بهترباشد.
سيستاني:تواناتر باشد.
فاضل: در فهميدن حكم خدا از همۀ مجتهدين عصر خودش عالمتر باشد [و] يكي از راههاي شناخت عدالت، حسن ظاهر است يعني با او رفت و آمد و معاشرت داشته باشد و در شرايط مختلف او را ديده باشد كه مسائل شرعي را رعايت مي كند و يا همسايگان و اهل محل خوبي او را تصديق كنند.
* * * * *
اراکی: مسأله- تقلید در احکام، عمل نمودن به دستور مجتهد است، یعنی عملش را به استناد فتوای او انجام دهد و از مجتهدی باید تقلید کرد که مرد و بالغ و عاقل و شیعه دوازده امامی و حلال زاده و زنده و عادل باشد و نیز باید از مجتهدی تقلید کرد که حریص به دنیا نباشد و بنابر احتياط واجب، در مسائلي كه مي داند فتواي اعلم با غير اعلم اختلاف دارد و همچنين در مسائل محدودي كه مي داند در يكي يا بعضي از آنها اختلاف فتوي دارند ( شبهۀ محصوره ) بايد از اعلم تقليد كرد.
بهجت: مسأله – تقليد از مجتهدي كه مرد،بالغ ،عاقل،شيعۀ دوازده امامي ،حلال زاده ،آزاد،زنده و عادل باشد جايز است و بنا براظهر بايد از مجتهدين ديگر اعلم باشد يعني در استنباط احكام الهي تواناتر باشد ويا اينكه از نظر علمي و اجتهاد مساوي ديگر مجتهدين باشد و در صورتي كه شناختن اعلم يا بدست آوردن فتاواي او مشكل باشد (مستلزم عسر و حرج باشد)مي تواند با رعايت الاعلم فالاعلم و ساير شرايط،از غير اعلم تقليد نمايد.
مكارم: مسأله - حقيقت تقليد در احكام استناد عملي به دستور مجتهد است، يعني انجام اعمال خود را موكول به دستور مجتهد كند.مجتهدي كه از او تقليد مي كند بايد داراي صفات زير باشد:
مرد،بالغ ،عاقل ،شيعه دوازده امامي،حلالزاده و همچنين بنا بر احتياط واجب عادل و زنده باشد.[4]
[و]در مسائلي كه مجتهدين اختلاف نظر دارند بايد از«اعلم» تقليد كند.[5]
وحید: مسأله- تقلید -در آنچه در مسأله قبل گذشت- عمل کردن به دستورمجتهد است، و قول مجتهدی برای مقلّد حجّت است که مرد و عاقل و شیعه دوازده امامی و حلالزاده و زنده - هرچند به ادراک حیات او در حالی که ممیز باشد- و عادل و بنابراحتیاط واجب بالغ باشد. و عادل کسی است که کارهایی را که بر او واجب است بجا آورد و کارهایی که بر او حرام است ترک کند، و نشانه عدالت این است که در ظاهر شخص خوبی باشد که اگر از اهل محلّ یا همسایگان او یا کسانی که با او معاشرت دارند حال او را بپرسند خوبی او را تصدیق نمایند و مجتهدی که انسان از او تقلید می کند –در صورتی که علم اگر چه اجمالاً به اختلاف بین مجتهدین در فتوا نسبت به مسائل محلّ ابتلاء داشته باشد – باید اعلم باشد، یعنی در فهمیدن حکم خدا و وظائف مقرّره به حکم عقل وشرع از تمام مجتهدهای زمان خود بهتر بوده، مگر اینکه قول غیر اعلم مطابق با احتیاط باشد.
زنجاني: مسأله - تقليد به معناي پيروي كردن از ديگري در عقيده يا عمل است ، و در احكام ديني،از كسي بايد تقليد كرد كه داراي شرايط زیر باشد:
1-مرد باشد. 2-بالغ باشد . 3-عاقل باشد . 4-شيعه دوازده امامي باشد . 5-حلال زاده باشد . 6-عادل باشد ،يعني از گناهان كبيره، مانند:دروغ ،غيبت ،تهمت ،آدم كشي،رباخواري ،ترك نماز و ترك روزه...،از روي ملكه اجتناب كند و مراد از ملكه ؛حالت نفساني است كه انسان را به ترك گناه وادار مي كند ،اصرار بر گناه صغيره نيز ،گناه كبيره محسوب مي گردد. و نشانه عدالت اين است كه در ظاهر شخص خوبي باشد. يعني اگر از اهل محل يا همسايگان او يا كساني كه با او معاشرت دارند حال او را بپرسند،بگويند: ماخلاف شرعي از او سراغ نداريم . 7-مجتهد باشد .8- اعلم باشد و این در صورتي است كه احتمال اختلاف میان مجتهدين در مسائل مورد ابتلا را بدهد، مجتهد اعلم کسی است که از تمام مجتهد هاي زمان خود حكم خدا را بهتر بفهمد، و برتري وی باید به گونه ای باشد كه متعارف افراد اهل فضل بتوانند آن را تشخيص دهند،و اگر هيچ يك از مجتهدين چنين برتري روشنی نداشته باشند از هر يك از مجتهدين طراز اوّل مي توان تقليد نمود. 9-موثّق باشد. يعني اشتباهش از متعارف بيشتر نباشد و كسي كه حريص به دنيا باشد غالباٌ موثّق نیست، زيرا حبّ شدید به دنيا باعث اشتباه زياد در تشخيص مي گردد. 10- زنده باشد (با تفصيلي كه در مسأله دهم خواهد آمد).
سبحانی:مسأله-تقلید در احکام، عمل کردن به فتوای مجتهد است[6]یعنی عمل خود را به استناد فتوای او انجام دهد. و از مجتهدی باید تقلید کرد که مرد و بالغ و عاقل و شیعه دوازده امامی و حلالزاده و زنده و عادل باشد . و از مجتهد های دیگر اعلم باشد.
مظاهری:مسأله-از مجتهدی باید تقلید کرد که اعلم باشد، یعنی در فهمیدن حکم خدا از تمام مجتهدهای زمان خود استادتر باشد، و همچنین باید مرد ، بالغ ، عاقل، شیعه دوازده امامی، حلالزاده و عادل باشد؛ و همچنین باید حریص به دنیا نباشد. عادل کسی است که دارای ملکه عدالت و خداترسی باطنی باشد به صورتی که او را از گناهان باز دارد و نشانۀ آن این است که اگر از کسانی که با او معاشرت دارند حال او را بپرسند تقوای او را تصدیق نمایند.
همین مقدار که مکلّف التزام به تقلید از مجتهد پیدا کند مقلد او محسوب می شود و برای تحقّق تقلید، لازم نیست رساله مجتهد را داشته باشد یا به فتوای او عمل کرده باشد.
مسائل اختصاصي
بهجت :مسأله 2- اگر دو مجتهد يكي اعلم و ديگري اورع باشد و در ساير جهات با هم مساوي باشند، أظهر رجوع به اعلم است؛و اگر هر دو در علم مساوي باشند ولي يكي اعدل و اورع از ديگري باشد، ترجيح قول اعدل خالي از وجه نيست .
فاضل :مسأله 6- در صورتي كه دو مجتهد از نظر علمي مساوي باشند احتياط لازم آن است كه از كسي كه اتقي و اورع است تقليد كند.
(راههای شناخت مجتهد و اعلم )
(مسأله 3) مجتهد واعلم را از سه راه1 مي توان شناخت : اول : آن كه خودانسان يقين كند ،مثل آن كه از اهل علم باشد و بتواند مجتهد و اعلم را بشناسد 2. دوّم : آن كه دو نفر عالم عادل كه مي توانند مجتهد و اعلم را تشخيص دهند مجتهد بودن يا اعلم بودن كسي را تصديق كنند،به شرط آن كه دو نفر عالم عادل ديگر با گفتۀ آنان مخالفت ننمايند3 .سوم :آن كه عدّه اي 4از اهل علم كه مي توانند مجتهد و اعلم را تشخيص دهند ، و از گفتۀ آنان اطمينان پيدا مي شود مجتهد بودن يا اعلم بودن كسي را تصديق كنند5.
1-- وحید: چند راه ...
2- وحید: مثل آن که در مرتبه ای از علم باشد که بتواند مجتهد و اعلم را بشناسد...
مكارم، مظاهری :اوّل: اينكه خود انسان اهل علم باشد و بتواند مجتهد و اعلم را بشناسد...
3-خوئي: و ظاهر اين است كه اجتهاد يا اعلميّت كسي به گفتۀ يك نفر كه مورد وثوق باشد نيز ثابت مي شود ...
وحید:و اقوی ثبوت اجتهاد واعلمیت به گفته ثقه خبیر است در صورتی که ظن برخلاف گفته او نباشد...
سيستاني:بلكه اجتهاد يا اعلميّت كسي به گفتۀ يك نفر از اهل خبره و اطلاع كه مورد وثوق انسان باشد نيز ثابت مي شود ...
تبريزي: [و] در صورت اختلاف ،خبره بودن هر كدام بيشتر باشد قول او مقدّم است .بلكه به گفتۀ يك نفر عالم خبرۀ مورد وثوق نيز اجتهاد يا اعلميّت ثابت مي شود ...
مكارم:دوّم : دو نفر عادل از اهل علم به او خبر دهند ،به شرط اينكه دو نفر عالم ديگر بر خلاف گفتۀ آنها شهادت ندهند...
سبحانی: دوم: آن که یک عالم عادل؛ که می تواند مجتهد و اعلم را تشخیص دهد، مجتهد بودن یا اعلم بودن کسی را تصدیق کند، به شرط آن که یک نفرعالم عادل دیگر با گفتۀ او مخالفت ننماید. اجتهاد و اعلمیّت به گفتۀ یک نفرکه مورد وثوق باشدنیز ثابت می شود...
مظاهری: دوم: یک نفر عالم ثقه که می تواند مجتهد و اعلم را تشخیص دهد مجتهد بودن یا اعلم بودن کسی را تصدیق کند...
4-سيستاني: سوم: آنكه انسان از راههاي عقلائي به اجتهاد يا اعلميّت فردي اطمينان پيدا كند مثل آنكه عدّه اي ...
5-بهجت:بلكه از هر راهي كه انسان اطمينان به اعلم بودن كسي پيدا كند بنا بر أظهر مي تواند به همان اكتفاء نمايد.
مكارم:سوّم : آنچنان در ميان اهل علم و محافل علمي مشهور باشد كه انسان يقين پيدا كند او اعلم است .
سبحانی: سوم: آن که در محافل علمی ، مجتهد یا اعلم بودن او معروف و مشهور باشد و از گفتار آنان برای انسان اطمینان حاصل شود.
* * * * *
فاضل:مسأله –مجتهد اعلم را از سه راه مي توان شناخت :اوّل خود انسان يقين و يا اطمينان پيدا كند ، مانند اينكه انسان خود از اهل خبره باشد و بتواند مجتهد اعلم را بشناسد . دوّم : دو نفر عالم عادل كه مي توانند مجتهد اعلم را تشخيص دهند اعلم بودن كسي را تصديق نمايند، به شرط آنكه دو نفر عالم عادل ديگر باگفتۀ آنان مخالفت ننمايند . سوّم : اجتهاد و اعلم بودن شخصي به حدّي شايع باشد كه از آن شيوع و شهرت، براي انسان علم يا اطمينان حاصل شود.
زنجاني: مسأله- مجتهد و اعلم و واجد ساير شرايط تقليد را از سه راه مي توان شناخت :
اوّل: آنكه خود انسان از اهل علم باشد و بتواند مجتهد و اعلم و واجد ساير شرايط را بشناسد و برایش يقين يا اطمينان حاصل گردد .در تشخيص مجتهد و اعلم، لازم نيست خود انسان مجتهد باشد.
دوم : آن كه از راهي براي خود انسان يا براي نوع مردم اطمينان حاصل شود، مثلاٌ عده اي از اهل علم كه مي توانند مجتهد و اعلم و واجد شرايط را تشخيص دهند ،واجد شرايط بودن كسي را تصديق كنند و از گفته آنان براي شخص انسان يا نوع مردم اطمينان پيدا شود.
سوم : آن كه دو مرد عالم عادل كه مي توانند مجتهد اعلم و واجد شرايط را تشخيص دهند ،بدان گواهي دهند به شرط آن كه دو مرد عالم عادل ديگر با نظر آنان مخالفت ننمايند.و بنا بر احتياط واجب اگر يك نفر عالم عادل گواهي دهد بايد احتياط كرد و چنانچه دو مرد عالم عادل يا بيشتر، به واجد شرايط تقليد بودن كسي شهادت دهند لازم نيست انسان تحقيق كند كه آيا دو مرد عالم عادل ديگر بر خلاف نظر آنها شهادت مي دهند يا خير.
(اگر شناخت اعلم مشکل باشد)
(مسأله 4) اگر شناختن اعلم مشكل باشد به احتياط واجب بايد1 از كسي تقليد كند كه گمان به اعلم بودن او دارد 2 ، بلكه اگر احتمال ضعيفي هم بدهد كه كسي اعلم است و بداند ديگري از او اعلم نيست3، به احتياط واجب بايد از او تقليد نمايد4و اگر چند نفر در نظر او اعلم از ديگران و با يكديگر مساوي باشند بايد از يكي از آنان تقليد كند 5.
اين مسأله در رساله آيات عظام سيستاني و سبحانی نيست.
1- اراكي،فاضل ،نوري: اگر شناختن اعلم مشكل باشدباید...
2-خوئي:اگر اختلاف بين مجتهدين ولو اجمالأ معلوم و شناختن اعلم مشكل باشد لازم است احتياط كند ،و در صورتي كه احتياط ممكن نباشد ،بايد از كسي تقليد كند كه گمان به اعلم بودن او دارد ...
3- خوئي: بايد از او تقليد نمايد.[پايان مسأله]
4- فاضل: اگر احتمال ضعيفي هم بدهد كه كسي اعلم است و احتمال اعلم بودن ديگري را ندهد بايد از همان كس تقليد نمايد و همينطور اگر علم داشته باشد كه مثلأ دو نفر يا مساوي در علم هستند و يا يكي از آنها بطور معيّن ،احتمالاً اعلم است و احتمال اعلميّت ديگري را ندهد بايد از آن شخص معيّن تقليد نمايد...
5-اراكي: از هر يك مي تواند تقليد كند،هر چند أولي و احوط آن است كه پرهيزكارتر را انتخاب كند.
* * * * *
گلپايگاني ،صافي : مسأله-اگر شناختن اعلم مشكل باشد ،مي تواند از كسي تقليد كند كه يقين به اعلم بودن ديگران از او نداشته باشد يا مخالفت فتواي او با فتواي اعلم معلوم نباشد.واگر چند نفر در نظر او اعلم از ديگران وبا يكديگر مساوي باشند،بايد از يكي از آنان تقليد كند،ولي چنانچه يكي از آنان پرهيزكارتر باشد بهتر آن است كه از او تقليد كند.
تبريزي:مسأله –اگر اختلاف بين مجتهدين ولو اجمالأ معلوم و شناختن اعلم مشكل باشد، چنانچه احتمال مي دهد يكي از آنان اعلم از ديگران باشد لازم است از او تقليد نمايد ودر صورت احتمال اعلميّت در هر كدام كافي است از يكي از آنها تقليد كند وگمان به اعلميّت معتبر نيست و همچنين اگر مجتهدين در اعلميّت مساوي باشند مي تواند از يكي از آنها تقليد كند.
بهجت:مسأله-اگر شناختن اعلم مشكل باشد و انسان گمان به اعلم بودن كسي دارد،در صورتي كه گمانش به حدّ اطمينان برسد بايد از او تقليد كند.بلكه اگر اطمينان براي او حاصل نشد بعيد نيست ترجيح كسي كه فقط به اعلم بودن اوگمان دارد يا احتمال مي دهد، ولي بهتر اين است كه در اين صورت به قول كسي عمل كند كه موافق احتياط باشد.امّا اگر احتمال ضعيفي هم بدهد كه كسي اعلم است و بداند ديگري از او اعلم نيست، بايد از او تقليد نمايد.واگر چند نفر در نظر او اعلم از ديگران و با یکدیگر مساوي باشند بايد از يكي ازآنان تقليد كند.
وحید: مسأله - اگر بین دومجتهدیابیشتر در فتاوای مورد ابتلاء علم به اختلاف باشد – اگرچه اجمالاً – در صورتی که بداند یا حجّت شرعیه برتساوی آنان در علم باشد باید به فتوای کسی که فتوای او مطابق با احتیاط است عمل کند و چنانچه فتوای یکی از آنان مطابق با احتیاط نباشد – مثل اینکه یکی فتوا به قصر و دیگری فتوا به تمام بدهد – احتیاط کند بین جمع بین آن دو. و اگر احتیاط ممکن نباشد- مثل اینکه یکی فتوا به وجوب عملی و دیگری فتوا به حرمت عملی بدهد-یا مشقت داشته باشد بنابراحتیاط باید به فتوای کسی که ورع او بر فتوا دادن بیشتر است عمل کند، و اگر در این جهت هم متساویند مخیر است.و همچنین است در غیراینصورت – چه وجود اعلم معلوم ولی معین نباشد و یا وجود اعلم محتمل باشد – اگر احتیاط ممکن بوده و مشقت نداشته باشد. و اگر احتیاط ممکن نباشد یا مشقت داشته باشد، در صورتی که وجود اعلم معلوم ولی معین نباشد، چنانچه احتمال اعلمیت دریک طرف بیشتر باشد بایدبه فتوای او عمل کند، و اگر مساوی باشد بنابراحتیاط باید به فتوای اورع در فتوا عمل نماید و اگر در این جهت هم متساویند مخیّر است. و درصورتی که وجود اعلم محتمل باشد بنابراحتیاط باید به فتوای کسی که گمان دارد یا احتمال می دهد اعلم است یا احتمال اعلمیت در او اقوی است عمل کند، وگرنه بنابراحتیاط باید به فتوای اورع در فتوا عمل نماید ، و اگر در این جهت هم متساویند مخیر است.
زنجاني: مسأله- اگر انسان اختلاف بين مجتهدين را در مسائل مورد ابتلا را احتمال دهد و يقين داشته باشد كه يكي از مجتهدين از ديگران اعلم است ولی نتواند اعلم را تشخيص دهد ،باید در صورت امكان، احتياط نمايد واگر احتياط ممكن نيست ،از كسي كه به اعلم بودن وي گمان داشته باشد تقليد كند و اگر گمان نداشته باشد ،از هر كسي كه احتمال اعلم بودن او را بدهد مي تواند تقليد كند.و اگر يقين نداشته باشد كه يكي از مجتهدين از ديگران اعلم است بايد از كسي تقليد كند كه گمان به اعلم بودن او دارد و احتياط كردن لازم نيست ،بلكه اگر احتمال اعلم بودن يكي را بدهد وبداند ديگري از او اعلم نيست ،بايد از او تقليد نمايد،اگرچه گمان داشته باشد كه با هم مساويند واگر هيچ يك از افراد در احتمال اعلم بودن بر ديگري ترجيح نداشته باشد،از يكي از آنها تقليد نمايد.
مكارم:مسأله-هر گاه شناختن اعلم بطور قطع ممكن نشود ،احتياط آن است از كسي تقليد كند كه گمان به اعلم بودن او دارد،و در صورت شكّ ميان چند مجتهد و عدم ترجيح آنها، از هر كدام بخواهد مي تواند تقليد كند.
مظاهری: مسأله – درصورتی که شناخت اعلم مشکل باشد، یا آن که اهل تشخیص در شناخت اعلم اختلاف داشته باشند اعلم بودن شرط نیست و اگر چند نفر در نظر او اعلم از دیگران و با یکدیگر مساوی باشند از هر کدام که بخواهد می تواند تقلید کند، بلکه می تواند در بعضی از مسائل ازکسی و در بعضی دیگر از دیگری تقلید نماید.
مسائل اختصاصي
بهجت:مسأله 5-در صورت مساوي بودن دو مجتهد، جايز است انسان در مسائلي كه ارتباطي با هم ندارند،بعضي مسائل را از يكي و بعضي ديگر را از مجتهد ديگر تقليد نمايد.
بهجت:مسأله 6-عدول از مجتهد زنده به مجتهد ديگر ،در صورت تساوي دو مجتهد در اعلميّت،در جميع مسائل يا در بعضي از مسائل كه ارتباطي با هم ندارند ،جايز است،ولي احوط ترك عدول است مگر به اعلم؛و حكم اورعيّت نيز مانند اعلميّت است.
(راههای به دست آوردن فتوای مجتهد)
(مسأله 5) به دست آوردن فتوي ،يعني دستور مجتهد چهار راه دارد 1:اول : شنيدن از خود مجتهد. دوم : شنيدن از دو نفر عادل كه فتواي مجتهد را نقل كنند2. سوم : شنيدن از كسي كه مورد اطمينان و راستگوست 3. چهارم : ديدن در رساله مجتهد در صورتي كه انسان به درستي آن رساله اطمينان داشته باشد 4.
1- سبحانی: به دست آوردن فتوای مجتهد در مسأله چهار راه دارد...
2- گلپايگاني،صافي: دوم: شنيدن از دو نفر عادل...
سبحانی: دوم: شنیدن از فرد عادل که فتوای مجتهد را نقل کند...
3- بهجت: اگر اطمينان به كلام او دارد بنابر أحوط...
اراكي: سوم: شنيدن از كسي كه مورد وثوق مي باشد واز گفته او اطمينان پيدا شود ...
خوئي،گلپايگاني ،صافي ،سيستاني ،تبريزي:سوم :شنيدن از كسي كه انسان به گفته او اطمينان دارد...
وحید: سوم: شنیدن از شخصی که مورد وثوق است و ظنّ بر خلاف گفتۀ او نیست، یا به گفتۀ او اطمینان دارد...
4-بهجت:بنابر أحوط.
تبريزي: و در صورتي كه نقل شخص معتبر با نوشتۀ رسالۀ معتبره مخالفت كند و اشتباه در يكي معلوم نگردد،شخص بايد تا روشن شدن فتواي مجتهد عمل به احتياط كند و اگر ناقل نقل خود را نسبت به رساله بدهد كه در آن رساله خلاف نقل مذكور است،نقل او اعتبار ندارد.
* * * * *
فاضل:مسأله- به دست آوردن فتوای مجتهد سه راه دارد :
اول: شنیدن از خود مجتهد. دوم: شنیدن از دو نفر عادل که فتوای مجتهد را نقل می کنند, و اكتفا به خبر دادن يك نفر عادل اشكال دارد مگر آنكه از قول او علم يا اطمينان حاصل شود. سوم: دیدن فتوا در رساله مجتهد در صورتی که انسان به درستی آن رساله اطمینان داشته باشد يعني بداند كه تمام رساله را خود مجتهد ويا افراد مورد وثوق وي ملاحظه نموده اند .
زنجاني:مسأله- بدست آوردن فتوا، يعني نظر مجتهد، دو راه دارد:
اوّل : از هر طريقي كه علم يا اطمينان براي خود انسان يا نوع مردم حاصل شود مثل شنيدن از خود مجتهد يا ديدن در رساله ایشان يا شنيدن از كسي كه از گفته وي اطمينان حاصل شود،و درصورتي كه انسان فتوايي را از خود مجتهد بشنود ولي به جهتي مثلأمخالفت آن فتوا با رساله مجتهد احتمال بدهد كه مجتهد درنقل فتواي خود اشتباه كرده است ،نمي تواند به گفته مجتهد اعتماد كند و همچنين تا به درستي رساله مجتهد اطمينان حاصل نشود ،نمي تواند بدان عمل كند.
دوّم : شنيدن از دو مرد عادل ضابط كه فتواي مجتهد را نقل كنند،و مراد از ضابط كسي است كه اشتباه او در نقل، از متعارف مردم بيشتر نباشد.
مكارم: مسأله-براي آگاهي از فتواي مجتهدچند راه وجود دارد:
اوّل : شنيدن از خود مجتهد يا ملاحظه دستخطّ او.
دوّم : ديدن در رساله اي كه مورد اطمينان باشد .
سوّم : شنيدن از كسي كه مورد اعتماداست.
چهارم : مشهور بودن در ميان مردم به طوري كه سبب اطمينان شود.
مظاهری: مسأله – به دست آوردن فتوای مجتهد سه راه دارد:
اول : شنیدن از خود مجتهد.
دوم: شنیدن از کسی که مورد اطمینان است.
سوم: دیدن در رساله مجتهد.
مساله اختصاصي
فاضل:مسأله 10-تقليد فقط در واجبات و محرّمات لازم است امّا تقليد در مستحبّات واجب نيست مگر اينكه مستحبّي باشد كه در آن احتمال وجوب باشد.
(وظیفه مکلف در زمان احتمال تغییر فتوا)
(مسأله6) تا انسان يقين نكند1 كه فتواي مجتهد عوض شده است مي تواند به آنچه در رساله نوشته شده عمل نمايد، و اگر احتمال دهد كه فتواي او عوض شده جستجو لازم نيست 2.
این مسأله در رساله آیت الله سبحانی نیست.
1- مظاهری: اطمینان نکند...
2-تبريزي:و همچنين است اگر احتمال دهد مجتهدي راكه از او تقليد مي كرده ،در حال حاضر شرائط تقليد را ندارد.
بهجت:ولي اگر بعدأ معلوم شود كه فتوايش عوض شده بود بايد نسبت به گذشته به وظيفه عمل نمايد.
* * * * *
مكارم:مسأله-اگر احتمال دهدفتواي مجتهد عوض شده مي تواند به فتواي سابق عمل كند و جستجو لازم نيست .
زنجاني:مسأله –اگر انسان احتمال عقلايي بدهد كه فتواي مجتهد عوض شده است و تحقيق كردن براي او حرجي نباشد -كار حرجي : كاري است كه به قدري مشقت دارد كه معمول مردم در امور خود آن را متحمل نمي شوند – لازم است تحقيق كند، و در زمان تحقيق مي تواند به فتواي سابق عمل كند،به شرط آنكه در اولين زمان ممكن اقدام به تحقيق کرده باشد؛ ولي اگربدون عذر تحقيق را تأخير انداخته در زمان تحقيق بايد احتياط كند.
(موارد رجوع مکلّف از مجتهدش به مجتهد دیگر)
(مسأله 7) اگر مجتهد اعلم در مسأله اي فتوي دهد ،مقلّد آن مجتهد يعني كسي كه از او تقليد مي كند نمي تواند1در آن مسأله به فتواي مجتهد ديگر عمل كند2 ، ولي اگر فتوي ندهد و بفرمايد :احتياط آن است كه فلان طور عمل شود ،3مثلأ بفرمايد : احتياط آن است كه در ركعت سوم وچهارم نماز سه مرتبه تسبيحات اربعه يعني :«سُبحانَ اللّهٍ وَالحَمدُ لِلّهِ وَلا اِلْه اِلّااللّهُ وَاللّهُ اكبَرُ» بگويند، مقلّد بايد يا به اين احتياط-كه احتياط واجبش مي گويند- عمل كند و سه مرتبه بگويد ،يا بنا بر احتياط واجب به فتواي4مجتهدي كه علم او از مجتهد اعلم كمتر و از مجتهدهاي ديگر بيشتر است 5عمل نمايد ،پس اگر او يك مرتبه گفتن را كافي بداند مي تواند يك مرتبه بگويد و همچنين است اگر مجتهد اعلم بفرمايد مسأله محلّ تأمّل يا محلّ اشكال است .
1- گلپايگاني ،صافي: بنا بر احتياط ...
2- فاضل:ولی اگر فتوا ندهد و احتياط واجب نمايد ،مقلّد مي تواند يا به اين احتياط عمل كند يا به مجتهدي كه علم او از مجتهد اوّل كمتر يا مساوي است رجوع نمايد.[پايان مسأله ]
3- خوئي،تبريزي،سيستاني: مثلأ بفرمايد :احتياط آن است كه در ركعت اوّل و دوّم نماز ،بعد از سوره حمد يك سوره تمام بخواند ،مقلّد بايد يا به اين احتياط كه احتياط واجبش مي گويند عمل كند و يا به فتواي مجتهد ديگري (خوئي ، تبريزي :كه تقليدش جايز است –سيستاني :با رعايت الا علم فالاعلم) عمل نمايد،پس اگر او فقط سوره حمد را كافي بداند ،مي تواند سوره را ترك كندو همچنين است اگر مجتهد اعلم بفرمايد مسأله محلّ تأمّل يا محلّ اشكال است .
4-گلپایگانی، صافی: یا به فتوای...
5-بهجت: بيشتر ويا مساوي است با احراز ساير شرايط تقليد...
* * * * *
وحید: مسأله – اگر مجتهد اعلم در مسأله ای فتوا دهد ، کسی که وظیفه اش تقلید از اوست نمی تواند در آن مسأله به فتوای مجتهد دیگری عمل کند ولی اگر فتوا ندهد و بفرماید: احتیاط آن است که فلان طور عمل شود – مثلاً بفرماید : احتیاط آن است که در رکعت سوم و چهارم نماز سه مرتبه بگوید: «سُبحانَ اللّهٍ وَالحَمدُ لِلّهِ وَلا اِلْه اِلّااللّهُ وَاللّهُ اكبَرُ» -مقلد باید یا به این احتیاط که احتیاط واجبش گویند عمل کند، یا به فتوای مجتهد دیگری که بعد از او از دیگران اعلم باشد و می گوید یک مرتبه کفایت می کند عمل نماید، و همچنین است اگر مجتهد اعلم بفرماید مسأله محل تأمل یا محل اشکال است. و در فعل مستحبات و ترک مکروهات ذکر شده در این رساله قصد رجاء شود.
زنجاني: مسأله –اگر مجتهد اعلم در مسأله اي فتوا دهد ،مقلّد آن مجتهد ،يعني كسي كه از او تقليد مي كند نمي تواند درآن مسأله به فتواي مجتهد ديگر عمل كند.لازم به ذكر است كه علاوه بر مواردي كه مسأله بدون هيچ قيدي ذکر شده، مواردي كه در آن عباراتي نظير «اقوي آن است »، «بنابر اقوي »،«اظهر آن است »،و «بعيد نيست »، و مانند آن بكار رفته است ؛فتوا مي باشد.در اين رساله در برخي موارد كلمه احتياط به كار رفته است؛احتياط بر سه قسم است :
الف: احتياط مستحب ؛در جايي است كه قيد «استحبابي»يا «مستحب » همراه احتياط آمده است ،مثل آنكه گفته شود:«احتياط مستحب آن است كه پيش از نماز اذان و اقامه گفته شود ».عمل به احتياط مستحب ،واجب نيست ،بلكه شايسته است .
ب: احتياط واجب:در جايي است كه قيد «وجوبي»يا «واجب » همراه احتياط ذکر شده باشد ،مثل آنكه گفته شود :«بنابر احتياط واجب باید برای قضای نماز آیات غسل کرد».عمل به اينگونه احتياط ،واجب است و نمي توان در آن به فتواي مجتهدديگري رجوع کرد.
ج:احتياط مطلق:در جايي است كه احتياط بدون هيچ قيدي بكار رفته است،مثل آنكه گفته شود :بنا بر احتياط بايد از آب قليلي كه بعد از برطرف شدن عين نجاست براي آب كشيدن چيز نجس روي آن مي ريزند وازآن جدا مي شود اجتناب كرد.در احتياط مطلق ، مقلد می تواند به احتياط عمل نکند ،بلكه مطابق فتواي مجتهد ديگر-با رعايت شرط اعلمیت نسبی- رفتارنماید.عبارت «محل اشكال است » نيز در موارد احتياط مطلق به كار مي رود.
مكارم: مسأله –در جایي كه مجتهد صريحأ فتوي ندارد، بلكه مي گويد احتياط آن است كه فلان گونه عمل شود اين احتياط را «احتياط واجب» مي گويند و مقلّد يا بايد به آن عمل كند و يا به مجتهد مساوی یا به مجتهدی که بعد از مرجع تقلید فرد، اعلم از دیگر مجتهدان باشد مراجعه نمايد ولی اگر فتواي صريحي داده مثلأ گفته است اقامه براي نماز مستحب است سپس گفته احتياط آن است كه ترك نشود، اين را «احتياط مستحبّ » مي گويند و مقلّد مي تواند به آن عمل كند يا نكند،و در مواردي كه مي گويد«محلّ تأمّل »يا «محلّ اشكال»است مقلّد مي تواند عمل به احتياط کند یا به ديگري مراجعه نمايد، امّا اگر بگويد«ظاهر چنين است» يا «أقوي چنين است»اين تعبيرها فتوا محسوب مي شود و مقلّد بايد به آن عمل كند.
سبحانی: مسأله- اگر مجتهد اعلم در مسأله ای فتوا دهد مقلد آن مجتهد نمی تواند در آن مسأله به فتوای مجتهد دیگر عمل کند، ولی اگر فتوا ندهد، مثلاً بگوید:احتیاط آن است که در رکعت سوم و چهارم نماز ، تسبیحات اربعه یعنی : « سُبحانَ اللّهٍ وَالحَمدُ لِلّهِ وَلا اِلْه اِلّااللّهُ وَاللّهُ اكبَرُ»را سه مرتبه بگویند در این صورت مقلد باید یکی از دو راه را برگزیند:
1- به این احتیاط – که به آن «احتیاط واجب» می گویند- عمل کند و سه مرتبه بگوید. –
2- به فتوای مجتهدی که پس از وی «اعلم» به شمار می رود عمل نماید. پس اگر او یکمرتبه گفتن را کافی بداند، می تواند یک مرتبه بگوید.
مظاهری: مسأله – اگر مجتهد اعلم در مسأله ای فتوا دهد، مقلد آن مجتهد نمی تواند در آن مسأله به فتوای مجتهد دیگر عمل کند ولی اگر فتوا ندهد و بفرماید:احتیاط آن است که فلان طور عمل شود، مقلد باید یا به این احتیاط – که احتیاط واجبش می گویند – عمل کند یا به فتوای مجتهدی که علم او از مجتهد اعلم کمتر و از مجتهدهای دیگر بیشتر است عمل نماید و همچنین است اگر مجتهد اعلم بفرماید مسأله محل تأمل یا محل اشکال است.
مسأله اختصاصي
زنجاني:مسأله 8-انسان نمي تواند برخي از مسائل را از يك مجتهد و برخي ديگر را از مجتهد ديگر تقليد كند، ولي اگر يكي از مجتهدين در يك باب از احکام – مثلأ در باب نماز –از ديگران اعلم باشد و مجتهد ديگر در باب ديگر – مثلأ روزه- اعلم باشد ،بايد در احکام نماز از مجتهد اول و در احکام روزه از مجتهد دوم تقليد كند.
(مسأله 8)اگر مجتهد اعلم بعد از آن كه در مسأله اي فتوا داده 1احتياط كند مثلأ بفرمايد :ظرف نجس را كه يك مرتبه در آب كر بشويند پاك مي شود ، اگر چه احتياط آن است كه سه مرتبه بشويند مقلد او نمي تواند در آن مسأله به فتواي مجتهد ديگر رفتار كند 2،بلكه بايد یا به فتوي عمل كند ، يا به احتياط بعد از فتوي كه آن را احتياط مستحبّ مي گويند عمل نمايد 3، مگر آنكه فتواي آن مجتهد نزديكتر به احتياط باشد.
اين مسأله در رساله آيات عظام : فاضل و سبحانی نيست .
1-خوئي، تبريزي ، سيستاني: يا پيش از آن ...
2-گلپايگاني:مقلّد اومي تواند در آن مسأله به فتواي او عمل كند و يك مرتبه بشويد و مي تواند به فتواي مجتهدي كه سه مرتبه شستن را لازم مي داندرفتار كند و به عنوان احتياط سه مرتبه بشويد.[پايان مسأله]
خوئي ،تبريزي ،سيستاني:مقلد او مي تواند عمل به اين احتياط را ترك كند و اين را احتياط مستحبّ مي گويند. [پايان مسأله]
3-بهجت: [پایان مسأله] .
مكارم، زنجانی:رجوع كنيد به ذيل مسأله 7.
* * * * *
وحید:مسأله –اگر مجتهد اعلم بعد از آن که در مسأله فتوا داده یا قبل از فتوی احتیاط کند – مثلاً بفرماید: ظرف نجس را [که] یک مرتبه در آب کر بشویند پاک می شود، اگرچه احتیاط آن است که سه مرتبه بشویند – مقلد او می تواند عمل به آن احتیاط را که احتیاط مستحب گویند ترک کند.
صافي:مسأله – اگر مجتهد اعلم بعد از بيان فتوا در مسأله اي احتياط كند ، مثلأ بفرمايد : يك مرتبه تسبيحات خواندن در ركعت سوم و چهارم كفايت مي كند اگر چه احتياط اين است كه سه مرتبه بخوانند، مقلّد مي تواند به خواندن يك مرتبه اكتفا كند و مي تواند رعايت احتیاط نموده ، سه مرتبه بخواند واين احتياط را احتياط مستحب گويند.
مظاهری:مسأله – اگر مجتهد اعلم بعد از آن که در مسأله ای فتوی داده احتیاط کند مقلد او نمی تواند در آن مسأله به فتوای مجتهد دیگر رفتار کند بلکه باید به فتوا عمل کند یا به احتیاط بعد از فتوا که آن را احتیاط مستحب می گویند.
(تقلید ابتدایی از مجتهد میّت- بقاء بر تقلید از مجتهد میّت)
(مسأله 9) تقليد ميّت ابتداءً جايز نيست ، ولي بقاء بر تقلید ميّت اشكال ندارد و بايد بقاء بر تقلید ميّت به فتواي مجتهد زنده باشد و كسي كه در بعضي از مسائل به فتواي مجتهدي عمل كرده 1، بعد از مردن آن مجتهد مي تواند در همه مسائل از او تقليد كند.
1-اراكي:كسي كه در مقدار قابل توجّهي از مسائل به فتواي مجتهدي عمل كرده و همانگونه كه متعارف و معمول است بنا بر عمل در بقيّه هم داشته ...
* * * * *
گلپايگاني:مسأله – اگر مجتهدي كه انسان از او تقليد مي كند ،از دنيا برود بايد از مجتهد زنده تقليد كند *.ولي كسي كه در مسئله اي به فتواي مجتهدي عمل كرده يا آن را ياد گرفته و ملتزم به عمل به آن شده باشد، اگر بعد از مردن آن مجتهد در آن مسأله به فتواي مجتهد زنده رفتار نكرده باشد، مي تواند در آن مسأله به فتواي مجتهدي كه از دنيا رفته باقي باشد. اگر چه احتياط مستحبّ آن است كه به فتواي مجتهد زنده رفتار نمايد.
*نوري: ولي كسيكه در بعضي از مسائل به فتواي مجتهد عمل كرده ، بعد از مردن آن مجتهد مي تواند در همه مسائل از او تقليد كند، مگر اينكه مجتهد زنده اعلم از ميّت باشد كه در اين صورت رجوع به آن زنده واجب است.
.صافي: بلكه جواز بقاء بر تقليد او در ساير مسائل نيز بعيد نيست . ولي اگر مجتهد ميتي كه از او تقليد مي كرده اعلم از حيّ باشد بقا بر تقليد او بنا بر احتياط ،واجب است چنانكه اگر مجتهد حيّ از ميّت اعلم باشد عدول به حيّ واجب است .
خوئي : مسأله – اگر مجتهدي كه انسان از او تقليد مي كند از دنيا برود در صورتي كه فتواي او در نظر مقلّد بوده و فراموش نكرده باشد حكم بعد از فوت او حكم زنده بودنش است ؛ و اگر فتواي او را ياد نگرفته يا فراموش كرده است لازم است به مجتهد زنده رجوع كند .
.تبريزي : اگر فتوای او را یاد نگرفته لازم است به مجتهد زنده رجوع کند و بعيد نيست در صورتي كه فراموش كرده است باز بتواند به فتواي او عمل كند.
فاضل: مسأله – باقي ماندن بر تقليد ميّت جايز است در صورتي كه مجتهد ميّت و مجتهد حيّ مساوي در علم باشند و چنانچه يكي از آن دو اعلم باشد تقليد از اعلم لازم است . و در باقي ماندن بر تقليد ميّت ، فرقي بين مسائلي كه عمل نموده و مسائلي كه عمل ننموده وجود ندارد.
سيستاني: مسأله – اگر مجتهدي كه انسان از او تقليد مي كند از دنيا برود حكم بعد از فوت او حكم زنده بودنش است بنابر اين اگر او اعلم از مجتهد زنده باشد بايد-با علم به اختلاف در مسائل محل ابتلاء ولو اجمالأ –بر تقليد او باقي بماند و چنانچه مجتهد زنده اعلم از او باشد بايد به مجتهد زنده رجوع كند . و اگر اعلميتي در ميان آنها معلوم نشود يا مساوي باشند،پس اگر اورعیّت یکی از آنها ثابت شود، به این معنا که در فتوا دادن بیشتر احتیاط کند، باید از او تقلید کند و اگر ثابت نشود، مخيّر است عمل خود را با فتواي هر كدام تطبيق نمايد مگر در موارد علم اجمالي يا قيام حجت اجمالي بر تكليف، مانند موارد اختلاف در قصر و تمام كه بنا بر احتياط واجب بايد رعايت هر دو فتوا را بنمايد و مراد از تقليد در صدر اين مسأله صرف التزام به متابعت از فتواي مجتهد معيّن است نه عمل كردن به دستور او .
وحید: مسأله – اگر مجتهدی که وظیفه انسان تقلید از او بوده از دنیا برود ، در صورتی که اعلم بودن مجتهد زنده از میت برایش ثابت شود، در مسائل مورد ابتلایی که علم – اگر چه اجمالاً – به اختلاف بین میت و حیّ دارد واجب است به حیّ رجوع کند، و در صورتی که اعلمیت مجتهد میت برایش ثابت بوده مادامی که اعلم بودن مجتهد زنده برایش ثابت نشود باید به فتوای مجتهد میت عمل کند، چه در زمان حیات او التزام به عمل به فتوای او داشته یا نداشته باشد، و چه عمل به فتوای او کرده یا نکرده باشد، و چه فتوای او را یاد گرفته یا یاد نگرفته باشد.
مكارم: مسأله – هر گاه مجتهدي كه انسان از او تقليد مي كند از دنيا برود باقي ماندن بر تقليد او جايز است بلكه اگر اعلم باشد واجب است ،به شرط اين كه به فتوای او عمل كرده باشد .عمل كردن به فتواي مجتهد مرده ابتداءً جايز نيست هر چند اعلم باشد بنا بر احتياط واجب .
زنجاني:مسأله – اگر انسان در هنگامی که ممیز بوده و خوب و بد را می فهمیده مجتهدي را درک کرده که در آن زمان مي توانسته از او تقليد كند ، مي تواند پس از مرگ آن مجتهد از او تقليد كند ، خواه در زمان زنده بودن مجتهد از او تقليد كرده باشد يا تقليد نكرده باشد، در غير اين صورت ،بنا بر احتياط عمل كردن به فتواي مجتهدي كه از دنيا رفته جايز نيست . و چنانچه مجتهدي كه انسان از او تقليد مي كند از دنيا برود پس از وفات ،حكم زنده بودن را دارد، بنابر اين اگر مجتهدي كه از دنيا رفته اعلم باشد يا در صورت تساوي به فتواي او – هرچند در برخی از مسائل - عمل كرده باشد ،لازم است در تمام مسائل بر فتوای او باقي بماند [و] اگر مجتهد زنده اعلم شده باشد ، بايد از او تقلید کند و اگر به فتواي مجتهد متوفي كه با مجتهد زنده مساوي است اصلاً عمل نكرده باشد، از هر يك از آنها كه بخواهد مي تواند تقليد كند .و اگر مجتهد پيش از عمل كردن مقلد به فتواي او از دنيا برود و انسان به فتواي مجتهد مساوي ديگر عمل كند ديگر نمي تواند به فتواي مجتهدي كه از دنيا رفته عمل نمايد.
بهجت: مسأله – فقها حيات را شرط مي دانند يعني مي گويند :براي ابتداي تقليد بايداز مجتهد زنده تقليد كرد امّا اگر مرجع تقليد انسان از دنيا رفت در اينكه آيا مي تواند بر تقليد او باقي بماند يا بايد به مجتهد زنده مراجعه نمايد،اختلاف است ، پس اگر كسي در اين مسأله مجتهد بود طبق نظر خودش عمل مي كند وگر نه طبق نظر مجتهد زندۀ اعلم عمل مي نمايد . باقي ماندن بر تقليد ميّت در مسائلي كه در آنها تقليد و عمل كرده است در صورتي كه مجتهد از دنيا رفته با مجتهد زنده از نظر علمي مساوي باشند ،بنا بر اقوي جايز است ،هر چند با اجازۀ مجتهدي ديگر بر تقليد باقي بوده و عمل كرده باشد؛و اگر مجتهدي كه از دنيا رفته اعلم باشد، واجب است بر تقليد او باقي بماند و اگر مجتهد زنده بعداً اعلم شد واجب است در تمامي مسائل به او عدول نمايد .
سبحانی: مسأله – اگر مجتهدی که انسان از او تقلید می کند ، از دنیا برود باید از مجتهد زنده تقلید کند. ولی در مسائلی که آنها را یاد گرفته است می تواند بر تقلید قبلی باقی بماند.
مظاهری: مسأله – انسان باید از مجتهد زنده تقلید کند و اگر مجتهدی که انسان از او تقلید می کند از دنیا برود، می توان در همه مسائل بر تقلید او باقی بود اگر چه به هیچ یک از فتواهای او عمل نکرده باشد. اگر مجتهدی که انسان از او تقلید می کند از دنیا برود ، بقاء بر تقلید از او جایز است نه واجب. گرچه مجتهد میت، اعلم از مجتهدین زنده باشد.
مسائل اختصاصي
زنجاني:مسأله 9- اگر انسان به فتواي مجتهدي عمل كرد نمي تواند از مجتهد ديگر تقليد كند ، مگر مجتهد ديگر اعلم از مجتهد اوّل شده باشد كه لازم است به فتواي مجتهد ديگر عدول كند.
بهجت:مسأله 13- اگر مسائلي را از مجتهد ميت ياد گرفته و بنا داشته عمل كند ، چنانچه عمل نكرده و يا شك در عمل كردن دارد ، در صورت بقاء بر تقلید ميت، نمي تواند در آن مسائل بر تقليد باقي بماند ، هر چند مجتهد ميت اعلم باشد.
بهجت:مسأله 14- شخصي كه مقلّد مرجعي بوده و بعد از وفات او بر طبق نظر مرجعي ديگر بر تقليد باقي مانده ، ولي در بعضي از فتاواْ ( از قبيل بلاد كبيره و شب مهتاب يا هر مسأله ديگر) به مرجع دوّم عدول كرده ، بعد از وفات مرجع دوّم ، درصورت بقاء نمي تواند در اين مسائل به مرجع اوّل برگردد ولي مي تواند به تقليد مرجع دوم باقي باشد.
بهجت:مسأله 15- كسي كه مقلد مرجعي بوده و بعد از وفات او به فتواي مرجعي ديگر به تقليد اوّل باقي بوده ، پس از وفات مرجع دوّم ، در صورت جواز بقاء تنها درمسائلي كه طبق فتواي مجتهد اوّل عمل كرده مي تواند باقي بماند و اگر چند مرجع داشته و بعد از وفات هركدام طبق موازين از ديگري تقليد كرده و با اجازه بعدي برتقليد باقي مانده ودر نتيجه از هر مجتهد چند مسأله عمل كرده است ، درآن مسائل مي تواند برتقليد مجتهدين قبلي باقي بماند، ولي در هر صورت در مسائلي كه عمل نكرده بايد به فتواي مجتهد زنده عمل كند.
بهجت:مسأله 16- شخصي كه مقلد مرجعي بوده ، بعد از فوت آن مرجع اگر احراز و يا احتمال اعلميّت ميت در بين نباشد ، رجوع به مجتهد زنده جايز است و در صورتي كه مجتهد زنده اعلم باشد يا احتمال اعلميّت او در بين باشد رجوع به او واجب است .
(موارد عدم جواز رجوع از مجتهد زنده به مجتهد میّت)
(مسأله 10) اگر در مسأله اي به فتواي مجتهدي عمل كند1 و بعد از مردن او در همان مسأله به فتواي مجتهد زنده رفتار نمايد ، دوباره نمي تواند آن را مطابق فتواي مجتهدي كه از دنيا رفته است انجام دهد . ولي اگر مجتهد زنده در مسأله اي فتوي ندهد و احتياط نمايد و مقلد مدتي به آن احتياط عمل كند ، دوباره مي تواند به فتواي مجتهدي كه از دنيا رفته عمل نمايد2. مثلاً اگر مجتهدي گفتن يك مرتبه ( سُبحانَ اللهِ وَالحمدُ لِلّهِ وَ لا اِلْه الّا اللّهُ وَاللّهُ اَكبَر) را در ركعت سوم و چهارم نماز كافي بداند و مقلد مدتي به اين دستور عمل نمايد و يك مرتبه بگويد ، چنانچه آن مجتهد از دنيا برود و مجتهد زنده احتياط واجب را در سه مرتبه گفتن بداند و مقلد مدتي به اين احتياط عمل كند وسه مرتبه بگويد دوباره مي تواند به فتواي مجتهدي كه از دنيا رفته برگردد و يك مرتبه بگويد.
اين مسأله در رساله آيات عظام : فاضل ، سيستاني و مكارم نيست .
1- سبحانی: و یا فرا گرفته باشد ...
2- مظاهری: [پایان مسأله]
بهجت: رجوع كنيد به مسأله اختصاصي 14،که گذشت.
زنجانی: رجوع کنید به ذیل مسأله 9.
* * * * *
خوئي، تبريزي: مسأله- اگر در مسأله اي فتواي مجتهدي را ياد گرفته و بعد از مردن او در همان مسأله بر حسب وظيفه اش از مجتهد زنده تقليد نمايد دوباره نمي تواند آن را مطابق فتواي مجتهدي كه از دنيا رفته است انجام دهد.
وحید: مسأله – اگر در مسأله ای وظیفه اش آن بوده که از مجتهد زنده تقلید کند دوباره نمی تواند ازمجتهدی که از دنیا رفته تقلید نماید.
(وجوب و لزوم یادگیری مسائل شرعی)
(مسأله 11) مسائلي را كه انسان غالباً به آنها احتياج دارد واجب است ياد بگيرد.
اين مسأله در رساله آيت الله فاضل نيست.
* * * * *
سيستاني: مسأله - بر مكلف لازم است مسائلي را كه احتمال مي دهد به واسطه ياد نگرفتن آنها در معصيت – يعني ترك واجب يا فعل حرام – واقع مي شود ياد بگيرد.
زنجاني: مسأله – مسائلي را كه انسان احتمال عقلائي مي دهد به آنها احتياج پيدا كند و نتواند احتياط كند، بايد پيش از عمل آنها را ياد بگيرد تا در هنگام عمل بر خلاف وظيفه شرعي خود رفتار نكند.
مكارم: مسأله – هر كس بايد مسائلي را كه معمولاً مورد احتياج او واقع مي شود ياد گيرد يا طريقۀ احتیاط آن را بداند.
وحید: مسأله – مسائلی را که انسان معمولاً به آنها مبتلا می شود، واجب است یاد بگیرد.
(وظیفه مکلّفی که حکم مسأله ای را نداند)
(مسأله 12) اگر براي انسان مسأله اي پيش آيد كه حكم آن را نمي داند مي تواند صبر كند تا فتواي مجتهد اعلم را به دست آورد ، يا اگر احتياط ممكن است به احتياط عمل نمايد بلكه اگر احتياط ممكن نباشد چنانچه از انجام عمل، محذوري لازم نيايد، مي تواند عمل را به جا آورد1. پس اگر معلوم شد كه مخالف واقع يا گفتار مجتهد بوده دوباره بايد انجام دهد .
اين مسأله در رساله آيت الله فاضل نيست.
1-سبحانی: ولی اگر معلوم شود که مخالف فتوای مجتهدی که باید از او تقلید کند بوده دوباره باید انجام دهد.
نوري: بنا بر يك طرف بگذارد تا استعلام نمايد...
* * * * *
اراكي: مسأله – اگر برای انسان مسأله ای پیش آید که حکم آن را نمی داند اگر مي تواند صبر كند تا فتواي مجتهد اعلم را به دست آورد بنا بر احتياط واجب بايد صبر كند، و اگر نمي تواند جايز است به غير اعلم رجوع كند.
گلپايگاني ، صافي:مسأله - اگر براي انسان مسأله اي پيش آيد كه فتواي اعلم را نداند اگر مخالفت فتواي غير اعلم با اعلم معلوم نباشد يا فتواي غير اعلم موافق با احتياط باشد مي تواند به غير اعلم رجوع كند و مي تواند از روي احتياط وظيفه خود را انجام دهد.
خوئي ، تبريزي: مسأله – اگر برای انسان مسأله ای پیش آید که حکم آن را نمی داند لازم است كه احتياط کند، يا اينكه با شرائطي كه ذكر شد ، تقليد نمايد، ولي چنانچه مخالفت غير اعلم با اعلم را اجمالاً بداند و تأخير واقعه و احتياط ممكن نباشد و دستش به اعلم نرسد جايز است از غير اعلم تقليد نمايد.
وحید: مسأله – اگر برای انسان مسأله ای پیش آید که حکم آن را نمی داند، باید احتیاط کند، یا این که با شرایطی که ذکر شد، تقلید نماید، ولی چنانچه مخالفت غیر اعلم با اعلم را در مسائل مورد ابتلا بداند – اگر چه اجمالاً – و فتوای اعلم در دسترس نباشد و تأخیر عمل تا روشن شدن فتوای اعلم و احتیاط ممکن نباشد یا حرجی باشد، می تواند از غیر اعلم تقلید نماید.
سيستاني: مسأله – اگر برای انسان مسأله ای پیش آید که حکم آن را نمی داند لازم است احتياط كند، يا اينكه با شرائطي كه ذكر شد تقليد نمايد ، ولي چنانچه دسترسي به فتواي اعلم در آن مسأله نداشته باشد جايز است از غير اعلم تقليد نمايد با رعايت الاعلم فالاعلم.
زنجاني: مسأله – اگر براي غير مجتهد مسأله اي پيش آيد كه حكم آن را نمي داند ، لازم است احتياط كند يا از مجتهد جامع شرايط تقليد نمايد و چنانچه احتمال مخالفت غير اعلم با اعلم را بدهد و تأخير واقعه و احتياط ممكن نباشد يا با حرج همراه باشد و دسترسی به اعلم نداشته باشد جايز است از غير اعلم – با رعايت شرط اعلمیت نسبی – تقليد کند.
مكارم: مسأله – اگر مسأله ای پیش آید که حکم آن را نمی داند مي تواند عمل به احتياط نمايد ، يا اگر وقت آن نمي گذرد صبر كند تا دسترسي به مجتهد پيدا كند و اگر دسترسي ندارد ، يك طرف را كه بيشتر احتمال صحّت مي دهد انجام مي دهد و بعداً سوال مي كند ، اگر مطابق فتواي مجتهد بود صحيح است وگرنه بايد اعاده كند.
مظاهری: مسأله – اگر برای انسان مسأله ای پیش آید که حکم آن را نمی داند اگر می تواند باید صبر کند تا فتوای مجتهد اعلم را به دست آورد، یا اگر احتیاط ممکن است به احتیاط عمل کند و اگر نمی تواند صبر کند باید از غیر اعلم تقلید کند و اگر دسترسی به غیر اعلم نیز ندارد باید بنارا بر یک طرف بگذارد تا استعلام نماید. پس اگر معلوم شد که مخالف واقع یا گفتار مجتهد بوده باید دوباره انجام دهد.
(وظیفه مسأله گویانی که مسأله را اشتباه گفته اند)
(مسأله 13) اگر كسي فتواي مجتهدي را به ديگري بگويد ، چنانچه فتواي آن مجتهد عوض شود لازم نيست به او خبر دهد كه فتوي عوض شده ، ولي اگر بعد از گفتن فتوي بفهمد اشتباه كرده 1در صورتي كه ممكن باشد 2بايد 3اشتباه را برطرف كند4.
اين مسأله در رساله آيات عظام فاضل و سبحانی نيست.
1- سيستاني: و گفته او موجب آن مي شود كه آن شخص بر خلاف وظيفه شرعيش عمل كند ...
2- وحید: در صورتی که مخالفت حکم الزامی لازم بیاید و ممکن باشد ...
3- سیستانی: بنابراحتیاط لازم...
4- اراکی: اگر بعد از گفتن فتوا بفهمد اشتباه کرده باید اشتباه را برطرف کند .
* * * * *
مكارم:مسأله – هر گاه كسي در نقل فتواي مجتهدي اشتباه كرده باید بعد از اطّلاع ، صحيح آن را بگويد ، و اگر در منبر و سخنراني گفته بايد آن را در جلسات مختلف تكرار كند تا كساني كه به اشتباه افتاده اند از اشتباه درآيند. امّا اگر فتواي آن مجتهد تغيير كرده اعلام تغيير بر او لازم نيست.
زنجاني: مسأله – اگر كسي فتواي مجتهدي را به ديگري بگويد و بعد بفهمد كه اشتباه كرده در صورتي كه حرجي نباشد بايد اشتباه را برطرف كند، ولی اگر فتواي آن مجتهد عوض شده باشد لازم نیست به او خبر دهد که فتوای آن مجتهد عوض شده است مگر درباره مسأله گویانی که سکوت آنها دلالت عرفی بر عوض نشدن فتوای مجتهد دارد که در صورت امكان و عدم حرج باید تغییر فتوا را خبر دهند.
مسائل اختصاصي
فاضل: مسأله 13- رجوع كردن از مجتهد زنده به مجتهد زنده ديگر در صورت تساوي آنها جايز است و اگر ديگري اعلم باشد رجوع به او واجب است.
فاضل: مسأله 14- وقتي فتواي مرجع تقليد تغيير كرد عمل كردن مقلد به فتواي قبلي جايز نيست ولي اگر فتواي قبلي مطابق احتياط باشد عمل به آن بنابر احتياط مانعي ندارد.
مكارم: مسأله 16- عدول ( يعني تغيير تقليد از مجتهدي به مجتهدي ديگر ) جايز نيست بنابر احتياط واجب ، مگر آنكه مجتهد دوّم اعلم باشد و اگر بدون تحقيق عدول كرده بايد بازگردد.
مكارم:مسأله 17- هر گاه فتواي مجتهد تغيير كند بايد به فتواي جديد عمل شود امّا اعمالي را كه مطابق فتواي سابق عمل داده[7]صحيح است و اعاده لازم ندارد. همچنين اگر از مجتهدي به مجتهد ديگر عدول كند اعاده اعمال سابق لازم نيست .
(عمل بدون تقلید)
(مسأله 14) اگر مكلف مدتي اعمال خود را بدون تقليد انجام دهد درصورتي اعمال او صحيح است كه بفهمد به وظيفه واقعي خود رفتار كرده است1، يا عمل او با فتواي مجتهدي كه وظيفه اش تقليد از او بوده، يا با فتواي مجتهدي كه فعلاً بايد از او تقليد كند مطابق باشد2.
1- اراکی: یا عمل او با فتوای مجتهدی که فعلا باید از او تقلید کند مطابق باشد.
2- بهجت:و عباداتي را كه قبلاً انجام داده با قصد قربت انجام داده باشد.
نوري: مگر عمل را طوري انجام داده باشد كه از گفته آنان به احتياط نزديكتر باشد كه دراين صورت هم صحيح است.
* * * * *
خوئي،تبریزی:مسأله اگرمكلف مدتي اعمال خودرابدون تقليدانجام دهد،سپس ازمجتهدي تقليد نمايد ، در صورتي كه آن مجتهد به صحّت اعمال گذشته حكم نمايدآن اعمال صحيح است و الّا محكوم به بطلان است (تبريزي: نكته : نظر به اينكه استحباب اغلب اعمال مستحبي كه در اين رساله آمده است ثابت نشده است لذا بايد به نيت رجاء آورده شود ، يعني هنگام عمل چنين قصد شود كه اين عمل را به اميد آنكه مطلوب و خواسته خداوند باشد بجا مي آورم ، مگر در مواردي كه تصريح به ثبوت استحباب شود.)
گلپايگاني، صافي، مسأله: اگر مکلف مدتی اعمال خود را بدون تقلید انجام دهد در صورتي صحيح است كه مطابق با واقع انجام شده باشد و اگر عبادي بوده به قصد قربت آن را بجا آورده باشد. و راه به دست آوردن مطابق شدن آن با واقع اين است كه يا بعد علم پيدا كند كه مطابق با واقع بوده يا آنكه مطابق فتواي مجتهدي كه فعلا وظيفه اش تقليد از اوست واقع شده باشد.
سيستاني:مسأله- اگر مکلف مدتی اعمال خود را بدون تقلید انجام دهد اگر اعمال او مطابق با واقع يا فتواي مجتهدي باشد كه اكنون مي تواند مرجع او باشد صحيح است و در غير اين صورت اگر جاهل قاصر بوده و نقص عمل از جهت اركان و مانند آن نبوده است عمل صحيح است و همچنين است اگر جاهل مقصر بوده است و نقص عمل از جهتي بوده است كه در صورت جهل صحيح است مانند جهر به جاي اخفات يا به عكس و همچنين اگر كيفيت اعمال گذشته را نداند كه محكوم به صحّت است بجز در بعضی موارد كه در «منهاج» ذكر شده است.
وحید: مسأله – مکلفی که مدتی اعمال خود را بدون تقلید انجام داده، در صورتی که مطابق با واقع یا فتوای مجتهدی باشد که فعلاً وظیفه اش تقلیداز اوست صحیح است.
فاضل: مسأله – اگر مكلفي مدتي عبادات خويش را بدون تقليد انجام داده و مقدار آن عبادات را نداند در اين صورت اگر بداند آن عبادات را مطابق با فتواي مجتهدي كه بايد از او تقليد مي كرده است انجام داده ، آن عبادات صحيح است و در غير اين صورت واجب است به مقداري كه يقين به فوت آن دارد ، قضاء كند ، البته در صورتي كه مرجع تقليد فعلي او قضاء را واجب بداند؛ و احتياط مستحب اين است كه به مقداري قضا كند كه علم به برائت ذمّه پيدا كند.
زنجانی: مسأله – اگر مکلف مدتی اعمال خود را بدون تقلید انجام دهد ، و پس از آن از مجتهدی تقلید نماید، در صورتی که این مجتهد اعمال گذشته را صحیح بداند آن اعمال صحیح است و اگر باطل بداند محکوم به بطلان است و چنانچه نسبت به صحت آن اعمال احتیاط کند مکلف به وظیفه احتیاطی عمل می کند.
مکارم: مسأله – هرگاه کسی مدتی اعمال خود را بدون تقلید انجام داده، سپس تقلید کند، اگر اعمال سابق مطابق فتوای این مجتهد باشد صحیح است وگرنه نظر مرجع خود را درباره ان سوال کرده و مطابق آن عمل می کند؛ همچنین است اگر بدون تحقیق کافی از مجتهدی تقلید نموده.
سبحانی: مسأله – اگر مکلف مدتی اعمال خود را بدون تقلید انجام دهد، سپس تقلید کند در صورتی اعمال سابق او صحیح است که مطابق فتوای مجتهدی باشد که اکنون از او تقلید می کند و گرنه باید اعاده کند.
مظاهری: مسأله – اگر مکلف مدتی اعمال خود را بدون تقلید انجام می داده است باید از آن به بعد از یک مجتهد جامع الشرایط زنده تقلید کند و اعمال گذشته را حمل بر صحت کند.
مسائل اختصاصي
فاضل: مسأله 16- واجب است بر مكلف كه در مسأله لزوم « تقليد از اعلم » يا « عدم لزوم » آن از يك مجتهد اعلم تقليد نمايد.
فاضل: مسأله 17- اگر مجتهدي در احكام عبادات اعلم باشد و مجتهد ديگري در احكام معاملات ، احتياط آن است كه مكلف تقليد را تقسيم نمايد يعني در عبادات از اوّلي و در معاملات از دوّمي تقليد نمايد.
فاضل: مسأله 18- واجب است مكلف در زماني كه در جستجوي اعلم است ، به احتياط عمل كند.
مكارم: مسأله 18- هر گاه مدتي تقليد كرده امّا نمي داند تقليد او صحيح بوده يا نه ، نسبت به اعمال گذشته اشكالي ندارد ، امّا براي اعمال فعلي و آينده بايد تقليد صحيح كند.
مكارم: مسأله 19-هر گاه دو مجتهد مساوي باشند مي توان بعضي از مسائل را از يكي و بعضي را از ديگري تقليد كرد؛ ولی هر گاه در مسأله ای به فتوای یکی عمل کرد، عمل به فتوای دیگری در مسأله جایز نیست.
مكارم: مسأله 20- فتوي دادن و اظهار نظر كردن در مسائل شرعي براي كسي كه مجتهد نيست[8] حرام است و هر گاه بدون اطّلاع اظهار نظر كند، مسؤول اعمال تمام كساني است كه به گفته او عمل مي كنند.
سبحانی: مسأله 14– عدول از مجتهدی به مجتهد دیگر جایز نیست مگر اینکه دومی اعلم باشد، و نیز فتوی دادن و اظهار نظر در مسائل شرعی برای کسی که قادر بر استنباط احکام از مدارک آن نیست حرام است، و مسئول اعمال دیگران خواهد بود.
سبحانی: مسأله 15– عدالت یک حالت خداترسی باطنی در انسان است که او را از ارتکاب گناهان کبیره و اصرار بر صغیره باز می دارد و اگر هم گناهی از او سرزد فوراً نادم شده و استغفار می کند.
سبحانی: مسأله 16– منظور از اصرار بر گناهان صغیره این است که گناهی را که کرده است دو یا سه مرتبه انجام دهد اما با یکمرتبه انجام دادن و یاقصد تکرار، اصرار صورت نمی پذیرد.
تذکر: هرکجا که حکم مسأله به لفظ «احتیاط واجب» یا «احتیاط» ذکر شده است عمل به آن احتیاط الزامی است.
مظاهری: مسأله 17– اگر مجتهد اعلم فتوا نداشته باشد یا دسترسی به فتوای او ممکن نباشد باید به فتوای مجتهدی که علم او از مجتهد اعلم کمتر و از مجتهد های دیگر بیشتر است عمل نماید .
مظاهری: مسأله 18– در زمانی که در اعلمیت مجتهدین اختلاف باشد یا مجتهد اعلم وجود نداشته باشد مکلف می تواند از هر مجتهد جامع الشرائطی تقلید کند، همچنین در چنین شرایطی از دو مرجع و یا بیشتر می شود تقلید کرد ورجوع از مرجعی به مرجع دیگر نیز جایز است.
مظاهری: مسأله 19– در غیر فروعات فقهیه مانند پرداخت وجوهات شرعیه و تعیین قیّم یا سرپرست برای اوقاف و یا تعیین وصیّ برای کسی که وصیّ ندارد ، رجوع به اعلم یا رجوع به مرجع تقلید شخص لازم نیست و رجوع به مجتهد جامع الشرایط کفایت می کند.
_____________________________________
[1] یعني بتواند احكام الهي را از روي دليل بدست آورد
[2]ملاک انجام عبادات و تکالیف شرعی از نظر قرآن و روایات رسیدن به «بلوغ شرعی» است. یکی از نشانه های بلوغ در پسران کامل شدن 15 سال قمری و وارد شدن در 16 سالگی است؛ و در دختران کامل شدن 9 سال قمری و وارد شدن در 10 سالگی است. هر سال شمسی 11 روز بیشتر از سال قمری است ، بنابراین با محاسبه این تفاوت و احتساب سال کبیسه، زمان بلوغ در پسران به سال شمسی حدودا 14 سال و 6 ماه و 20 روز و زمان بلوغ در دختران 8 سال و 8 ماه و 25 روز می باشد.
برای آگاهی از دیگر نشانه های بلوغ به بخش محجورین مراجعه شود.
[3] منهاج الصالحین م4
[4] عادل کسی است که دارای حالت خداترسی باطنی است که او را از انجام گناه کبیره و اصرار بر گناه صغیره باز می دارد.
[5] اعلم کسی است که در استخراج احکام شرعی از ادله شرعیه، داناتر است.
[6] ولی در بقاء بر تقلید میت فراگرفتن مسائل کفایت می کند.
[7] مانند عبادات یا معاملاتی که انجام داده.
[8] يعني قادر به استنباط احكام از مدارك و دلائل آن نمي باشد