بی بی گلنار با 127 سال سن یکی از کهنسالترین زنان کشورمان است که در روستایی در ملارد زندگی میکند. او که زاده سال 1269 است دوران قحطیها در زمان قاجار و اشغال ایران در زمان پهلوی اول را به خوبی به یاد میآورد.
دروغ محض. اگر 127 سالش باشه باید باید در قحطی 1297 می مرد. چون اون موقع فقط ثروتنمدان زنده موندن. اگر پدرش یا شوهرش ثروتمند بود و ملاک بود الان این وضعش نبود....قطعا ایشون بعد از سال 1297 بدنیا اومده نهایت میشه گفت 95 سال عمر داره.
اگر 127 ساله پس ثبت گینس کنید تا افتخارش برا ایران باشه. ثابت کردنش هم بزارید بعهده علم پیشرفته تشخیص سن
دروغ به خورد مردم ندین اقایون و خانم های به اصطلاح خبرنگار....
پاسخ ها
مهدی
||
۲۳:۲۱ - ۱۳۹۸/۱۰/۰۸
درسته ازسروتمندان بوده فامیلیشونگاه کن ؟
مهاجر
||
۰۰:۵۸ - ۱۳۹۸/۱۰/۲۵
من به دروغ و راستی خبر کاری ندارم هم وطن ولی فقط ثروتمندا زنده نموندن قطعا ۶۰ درصد مردم ثروتمند نبودن ...
ناشناس
||
۲۰:۰۸ - ۱۳۹۸/۱۲/۱۰
جدا از راست و دروغ بودن خبر، فقط ثروتنمدا زنده نموندن. نمونه ش پدربزرگ بنده که اون موقع بچه بود و خانواده ش بنا. اگر فقط ثروتمندا میموندن که همه خانزاده و اشرافزاده بودیم الان.
ناشناس
||
۱۳:۳۸ - ۱۴۰۰/۰۱/۱۰
مادر مادر بزرگ من 1297 به دنیا امده و سال پیش مرد تازه ایشان 1 ساله و فقیر بوده
علی
||
۱۴:۲۱ - ۱۴۰۰/۱۱/۱۸
دادش ربطی نداره من پدربزرگم متولد 1297خوب پدر مادرشم حداقل اون موقعه 20 سال داشتن پدر مادرشمخوب تو قطعی نمردن تازه وضع مالی خوبی هم نداشتن من پدربزرگم سال 1392 مرد
نیلو
||
۰۵:۰۱ - ۱۴۰۱/۰۱/۱۱
واااا.این چه حرفیه این چه تحلیلیه این که الان ما هستیم ثابت میکنه حرف شما واقعیت نداره چون جد خیلی هامون اصلا ثروتمند نبودن .اون موقع فقرا به خوردن علف و چیزای غیر خوراکی رو اوردن.همه نمردن.
سلام علیکم شاید این موارد برای ثبت در تاریخ حفید باشه من خودم پا به سن گذاشته هستم عمه ای داشتم که ایشون متولد سالهای بین 1295 تا 1298 هجری شمسی بودن و من دقیقشو یادم نیست اما تو فامیل به ایشون بچه سال گرونی میگفتن .پدر و عمه ها و عموهای من 7 فرزند بودن همشون به سلامت ازون فاجعه جستند البته که الان همشون به رحمت خدا رفتند می خوام بگم که فقیر و یتیم بزرگ شدند و ثروتمند نبودند .. مورد دیگه که جالبه این که پدر بزرگ مادری من که تاجر بودن قانون نانوشته ای برای خودشون تو اون سالها داشتن مبنی بر اینکه به منسوبین سید خودشون روزانه نون هدیه می کردند .و تاکید روی این مسیله داشتند البته عنوان میکردند تو روستا نان و آرد بسیار کم بود و اگر بوی نان پختن بلند میشد اهالی از دیوار بالا میومدند و در گیری میشد .