تابناک/ پرونده اربعین 4/ محسن حیدری: راهپیمایی اربعین حسینی در کربلا بعنوان یکی از بزرگترین گردهمایی های انسانی طول تاریخ، به ویژه بعد از سقوط رژیم بعثی صدام، مورد توجه افکارعمومی جهان قرار گرفته است.
یک پرسش "تاریخی" افکارعمومی در ایران و جهان این است که قبل از قدرت گرفتن حزب بعث در عراق، وضعیت راهپیمایی اربعین حسینی در کربلا چگونه بوده است؟ پرسش دیگر این است که راهپیمایی اربعین در تاریخ معاصر مثلا 200 سال اخیر، چه کارکردها و تاثیراتی در پدیده های فرهنگی، اجتماعی و سیاسی کشورهای آسیای جنوب غربی داشته است؟
واحد بررسی های تاریخی "تابناک" در یک پرونده به پرسشهای شما پاسخ های مستند ارائه می کند.
***
بررسی های تاریخی "تابناک" نشان می دهد که جنگ جهانی دوم در ایران و عراق باعث دگرگونی اندک در وضع مراسم اربعین حسینی در کربلا شد. سفرنامه عتبات شیخ حیدرعلی صلواتی که در سال 1365 قمری برابر با 1324 شمسی نوشته شده، تصویر جالبی از این دگرگونی ها ارائه می کند.
شیخ حیدرعلی صلواتی (متولد 1241 ش و متوفی 1351 ش در 110 سالگی) از اهالی اصفهان (و پدر فضل الله صلواتی) است. وی پس از تحصیل در اصفهان، به قم رفت و به تحصیل نزد آیت الله حاج شیخ عبدالکریم حایری پرداخت. وی که پیشنماز مسجد آقانور و دیگر مساجد محله دردشت اصفهان بود، شعر مذهبی هم می سرود و دعای کمیل را به شعر درآورد که با عنوان "نجم السهیل یا راز و نیاز علی با خدا در نظم دعای کمیل" منتشر شده است.
نسخه خطی سفرنامه صلواتی در کتاب "پنج سفرنامه یا سفر به اقلیم عشق" به کوشش سید خلیل طاووسی در سال 1393 توسط انتشارات مجمع ذخائر اسلامی در قم منتشر شده است. صلواتی در بخشی از سفرنامه خود می نویسد:
پس از تشرف به آستان فاطمه معصومه (س) [در قم]، شوق زیارت عتبات عالیات ما را به تمام قوا بدون قرار و آرام حرکت داد.
شب سه شنبه 11 صفر، به پای خط آهن آمدیم لكن در آنجا وسایل آسایش میسور نبود و کارکنان آن مکان هر کس در مقام استفاده شخصی خود بود. هر کس هر چه میشد از هر که بود به هر وسیله و عنوان اخاذی مینمود و در خود قطار به همین نهج.
اگر چه حرکت و سکون [قطار]، مطابق نظم و قانون بود، لكن اهالی آن را از قانون و نظم اطلاعی نبود. انحاء اخلاق ذمیمه دیده میشد و بعضی از مسافرین هم این مرکب را وسیله هرزه کاری و اعمال قبيحه قرار داده و اگر دقت شود، سوء بربریت و اعمال خود ماست که اشرار بر اخیار مسلط شوند.
[با قطار به اهواز رسیدیم]. اهواز، شهری با اسلوب و ترتیب و خیابان های روبرو و شط آبی در پهلو؛ آبش بسیار گوارا و هوایش مختلف و تفریح کنار رودش روح افزا و اغلب ساکنین و اهالی آنجا اصفهانی و سلوکشان با محبت و مهربانی و از غرایب آن بلد، ساختمان پل آهنین است. وصف آن دیار شنیدنی و سازمان آن قنطره [پل] دیدنی است.
خرمشهر شهريتش کم و اهالیش با هم، توانمند بلدهاي است صغير و انتفاعاتش کثیر، صادر و واردش بسیار و وضعیتش ناهموار.
بصره، بلدهای است زیبا و وضعیتش شیوا، واقع در ساحل رود و صادر و واردش غير محدود. سیارات بری و بحری در آن بسیار و اعرابش آدم خوار، وضعیت ظاهرش بسیار خوب و اخلاق اهالیاش نامرغوب.
شب را آنجا نمانده، چون شوق بسیار به مقصود داشتیم و عزیمت آن بود که قبل از ایام اربعین و ازدحام انصار به مقصد رهسپار شویم. لذا با جدیت، تمام عصر تنگ بود، با سیاره عربی خود را نزدیک قطار رسانیده، لكن غوغایی بود که نمونه صبح قیامت، کثرت زوار و رسل های انصار و دستههای بی شمار و همه را قصد آن بود که با قطار، بی پروانه و پروانه دار، با تهاجم وحشت انگیزی خود را به حجرات افکنده.
على المنقول، در آن تاریکی، یکی از عجمها کنار اطاقی خفته و عرب ها، راحله [وسیله و اسباب سفر] بر آن نهاده، تا صبح آن شب، تحت آن اثاث مانده، لکن به اعجاز مرحمت حسینی، محفوظ ماند.
پاسی از شب قطار به حرکت آمده، روز یک شنبه 16 صفر به ارض مقدس زمین کربلا رسیدیم و چون از سده [سده الهندیه]، قطع طريق نمودیم و وضع ساختمان [دژ الاخیضر] مهم و حیرت آور ولی از کثرت شوق زائرین به مقصود کسی را توجهی به آن سازمان و آب و هوای آن سامان نیست.
از آنجا با قطار کربلا قدری مسافت پیموده که رأیت مرقد مطهر و قبه منور حضرت سید الشهداء (ع) نمودار شد. در این حال تاله جانسور زائرین و انصار عرب و عجم برپا شد که واقعا میتوان گفت که مورد توبه خدا و نظر خامس آل عبا گردیدند.
اگرچه کربلا، هوا و فضایش همه محنت انگیز است، گویا سرزمینش بلاخیز است. از آثار قهریه آن دیار، گرفتن دل و محزون شدن است. لكن هیچ محل آن، مثل قتلگاه نیست. گرچه ساختمان آن بسیار ظریف و شیوا است، لکن غم انگیز و دلرباست و همین حالت ایجاد میشود سر تل زینبیه.
* منابع در دفتر بررسی های تاریخی "تابناک" موجود است.