ریتم؛

از دیر مغان آیم ؛ منشی رضی الدین

کد خبر: ۸۵۶۹۵۷
تاریخ انتشار: ۱۳ آذر ۱۳۹۷ - ۱۹:۵۵ 04 December 2018
تعداد بازدید : 371
کد خبر: ۸۵۶۹۵۷
|
۱۳ آذر ۱۳۹۷ - ۱۹:۵۵ 04 December 2018
|
5152 بازدید

از دیر مغان آیم بی گردش صهباست
در منزل لا بودم از باده الا مست
دانم که نگاه او ظرف همه کس بیند
کرد است مرا ساقی از عشوه و ایما مست
وقت است که بگشایم میخانه رومی باز
پیران حرم دیدم در صحن کلیسا مست
این کار حکیمی نیست دامان کلیمی گیر
صد بنده ساحل مست یک بنده دریا مست
دل را به چمن بردم از باد چمن افسرد
میرد به خیابانها این لاله صحرا مست
از حرف دلاویزش اسرار حرم پیدا
دی کافرکی دیدم در وادی بطحا مست
سینا است که فاران است یارب چه مقام است این
هر ذره خاک من چشمی است تماشا مست
خرقه آن «برزخ لایبغیان»
دیدمش در نکته «لی خرقتان»
دین او آئین او تفسیر کل
در جبین او خط تقدیر کل
عقل را او صاحب اسرار کرد
عشق را او تیغ جوهر دار کرد
کاروان شوق را او منزل است
ما همه یک مشت خاکیم او دل است
آشکارا دیدنش اسرای ماست
در ضمیرش مسجد اقصای ماست
آمد از پیراهن او بوی او
داد ما را نعره الله هو
با دل من شوق بی پروا چه کرد
باده پر زور با مینا چه کرد
رقصد اندر سینه از زور جنون
تا ز راه دیده میآید برون
گفت «من جبریلم و نور مبین»
پیش ازین او را ندیدم اینچنین
شعر رومی خواند و خندید و گریست
یا رب این دیوانه فرزانه کیست؟
در حرم با من سخن زندانه گفت
از می و مغ زاده و پیمانه گفت
گفتمش این حرف بیباکانه چیست
لب فرو بند این مقام خامشی ست
من ز خون خویش پروردم ترا
صاحب آه سحر کردم ترا
بازیاب این نکته را ای نکته رس
عشق مردان ضبط احوال است و بس
گفت عقل و هوش آزار دل است
مستی و وارفتگی کار دل است
نعره ها زد تا فتاد اندر سجود
شعله آواز او بود او نبود

بازدید 5152
«از دیر مغان آیم» یکی از غزلیات علامه اقبال لاهوری، شاعر ملی پاکستان است. منشی رضی الدین خواننده موسیقی قَوّالی پاکستان این غزل زیبا را خوانده که در تابناک می‌بینید و می‌شنوید.
اشتراک گذاری