دهه سوم آبان ماه، یادآور انجام بزرگترین عملیات طول تاریخ دفاع مقدس «کربلای ۵» است. این عملیات آنقدر حرف و روایت در خود دارد که تا کنون کتابهای متعددی در خصوصش نوشته شده است. اما یکی از کتابهای ارزشمند با محور عملیات کربلای ۵ را محمد درودیان با عنوان «نبرد شرق بصره» به رشته تحریر درآورده است. درودیان که هنگام عملیات کربلای ۴ و ۵ به عنوان راوی در کنار محسن رضایی فرمانده وقت سپاه حضور داشت، مشاهدات جالبی از آن ایام دارد که این مشاهدات را در نگاشتن کتاب «نبرد شرق بصره» با نوارها و مستندات موجود در هم آمیخته و اثر قابل توجهی ارائه داده است. در سالگشت عملیات کربلای ۵ مروری به این عملیات بر اساس داشتههای کتاب «نبرد شرق بصره» میاندازیم.
منطقه حیاتی
«شرق بصره» منطقهای حیاتی در جنگ تحمیلی بود که برای دو طرف درگیری اهمیت فوقالعادهای داشت. این منطقه را میتوان قرینه شلمچه در آن سوی مرز دانست که راه چندانی تا مدینه المدن (شهر شهرها) «بصره» ندارد. آنطور که در کتاب میخوانیم، شلمچه اولین بار در عملیات رمضان مورد تهدید نیروهای کشورمان قرار گرفت. سپس در عملیات خیبر و بدر به منطقه زید و طلائیه (شمال شلمچه) توجه شد. حتی در والفجر ۸ ارتش در این منطقه عملیات فریب انجام داد. نهایتاً در کربلای ۴ نیز شلمچه به عنوان محور پشتیبانی عملیات در نظر گرفته شده بود، بنابراین عراقیها به خوبی حساسیت این منطقه برای ایرانیها را درک میکردند. اما بعد از عملیات رمضان و برخورد با موانع عظیم شرق بصره، فرماندهان ایرانی توجه خود را به مناطق دیگر، چون هور و فاو معطوف داشتند و به شلمچه به عنوان منطقه فریب یا پشتیبانی عملیات بزرگ نگاه کردند، چراکه با وجود موانع عظیم دشمن در آنجا امکان نفوذ و عملیات در این منطقه بعید به نظر میرسید. در کتاب «نبرد شرق بصره» نگاه ریزبینانهای به موانع دشمن در منطقه شلمچه شده است. توضیحات خوب نویسنده در کنار نقشههایی که در کتاب گنجانده شده است، چند و، چون این موانع را به خواننده توضیح میدهد.
موانع پیچیده
«در سراسر خطوط درگیری با دشمن در منطقه شرق بصره، استحکامات محور شلمچه منحصر به فرد بود. دشمن ابتدا با رها کردن آب و ایجاد موانع، میدانهای مین، کمین و... محیط امنی برای خود ایجاد کرده بود. اولین خط پدافندی دشمن که بعد از آن موانع بزرگ احداث شده بود دژی بود به ارتفاع ۴ متر و عرض ۱۵ متر. در میان دژ و در طول آن کانالی حفر شده بود که در یک سمت آن سنگرهای بتونی برای استراحت نیرو و در طرف مقابل، سنگرهای دیدهبانی و تیربار مهمات آماده و سنگرهای تانک تعبیه شده بود. در پشت خط اول، چند موضع هلالی شکل احداث شده بود که قطر هر یک حدود ۳۰۰ تا ۴۰۰ متر و ارتفاع آنها ۵ تا ۶ متر بود...»
روی هم رفته عراقیها در این منطقه پنج خط و رده دفاعی تشکیل داده بودند. از آبگرفتگیهایی، چون کانال ماهی، نهرهای دوعیجی و جاسم گرفته تا رها کردن آب در سطحی وسیع، همه را در خدمت حفظ منطقه شرق بصره بسیج کرده بودند. همچنین بعثیها در شلمچه منطقهای را به صورت پنج ضلعی درآورده بودند که استحکامات بسیار پیچیدهای داشت. یک ضلع از این پنج ضلع به کانال ماهی تکیه میداد. اضلاع دیگرش هم به کانال مقداد و میادین مین و موانع متعدد وصل میشد، لذا عملیات در چنین منطقهای با آن حجم از سرمایهگذاری دفاعی دشمن غیرممکن به نظر میرسید.
تردید تا روز آخر
تردید در انجام عملیات جدید (بعد از کربلای ۴) آن هم در منطقهای، چون شلمچه، بخش قابل توجهی از کتاب را به خود اختصاص میدهد. این تردیدها حتی تا دو روز قبل از آغاز عملیات (۱۷ دی ماه ۱۳۶۵) ادامه مییابد. از آنجا که منطقه عملیاتی هنوز کاملاً مشخص نشده بود، فرمانده سپاه به چهار قرارگاه خود چهار مأموریت ویژه محول میکند. قرارگاه کربلا به فرماندهی سردار غلامپور به منطقه شلمچه مأمور میشود. قرارگاه قدس به فرماندهی سردار عزیز جعفری به هور، قرارگاه نوح به فرماندهی سردار علائی به فاو و اسکلههای البکر، العمیه و قرارگاه نجف هم به فرماندهی مصطفی ایزدی به منطقه شمال غرب و محور سومار مأمور میشود. اما بعد از اینکه انجام عملیات در شلمچه نهایی شد شکل کار تغییر کرد. «برخلاف تدابیر اولیه مبنی بر تقسیم قرارگاهها در مناطق مختلف جنوب و غرب، همه قرارگاهها و یگانها در منطقه عملیاتی شرق بصره متمرکز شدند و آمادهسازی برای اجرای عملیات را آغاز کردند.»
یا بجنگید یا...
یکی از جذابیتهای کتاب «نبرد شرق بصره» نقل قولها از شخصیتهای تاریخی این مقطع و بیان نکاتی است که در کتابهای دیگر کمتر دیده میشود. در یک بخش از کتاب بحث روی انجام یا عدم انجام عملیات در شلمچه و تردیدهایی که در این خصوص وجود داشت، با جزئیات بیان میشود.
«فرماندهی عالی جنگ (هاشمی رفسنجانی) با توجه به ضرورت تعیین سرنوشت جنگ، بار دیگر در برابر اظهارات فرماندهان تأکید کرد: ما دیگر نمیتوانیم انجام عملیات را به تأخیر بیندازیم. در واقع چنین تأکیدی به این مفهوم بود که یا بجنگید یا بگویید که جنگ ادامهپذیر نیست. در این هنگام برای برگزاری نماز مغرب و عشا، جلسه به طور موقت تعطیل شد. در این فاصله فرمانده کل سپاه در جلسهای جداگانه با فرماندهان سپاه، با اشاره به وضعیت خاص سیاسی- نظامی کشور و ضرورت انجام دادن عملیات، به برخی مسائل تاکتیکی اشاره کرد تا ذهنیت فرماندهان قرارگاهها و یگانهای سپاه را درباره عملیات در شلمچه روشن کند؛ از جمله تأکید کرد:اگر آسیبپذیری دشمن را بشناسیم، متوجه میشویم که میتوان تاکتیک مناسبی را اتخاذ کرد. ضمن اینکه روحیه دشمن در عملیات کربلای ۴ به ویژه در منطقه شلمچه حاکی از این بود که هر میزانی پیشروی کردیم، معلوم شد دشمن در عمقش متزلزل است.»
زمان کم بود
از فرماندهی عالی گرفته تا فرماندهی ردهها همگی واقف بودند که اگر در انجام عملیات تأخیر شود، دشمن هوشیار میشود، لذا تصمیم گرفته شد «از ۸ دی ماه تا ۱۲ دی ۱۳۶۵ عملیات شناسایی شروع و تکمیل شود. از ۹ دی تا ۱۵ دی نقل و انتقالات انجام پذیرد. از ۱۰ دی تا ۱۲ دی ماه هم فرماندهان گردانها توجیه شوند.» همچنین قرارگاه کربلا به عنوان شروع کننده عملیات تعیین شد، چراکه فرمانده آن سردار غلامپور نظر مثبتتری نسبت به سایر فرماندهان در خصوص عملیات در محور شلمچه داشت. قرارگاه کربلا با یگانهای تحت امرش؛ لشکرهای ۲۵ کربلا، ۴۱ ثارالله، ۱۹ فجر، ۱۰ سیدالشهدا (ع)، ۳۱ عاشورا، ۳۳ المهدی و تیپهای ۱۸ الغدیر و ۴۸ فتح، عملیات عظیم کربلای ۵ را در ساعت دو بامداد ۱۹ دی ماه ۱۳۶۵ با رمز یازهرا (س) آغاز کرد.
اولین هلالی تصرف شد
شروع عملیاتی بزرگ در اندازههای کربلای ۵ برای دشمنی که از پیروزیاش در دفع کربلای ۴ مطمئن بود، باورپذیر نبود، بنابراین با غافلگیری صورت گرفته، در همان روز اول عملیات حدد ۶۵۰ نفر از نیروهای دشمن به اسارت رزمندگان درآمدند. همچنین تا پایان روز اول درگیریها حدود ۱۱ هواپیمای دشمن در منطقه عملیاتی سرنگون شدند.
اما در تداوم اوضاع سختتر شد. اگر در عملیات رمضان که در همین منطقه شلمچه صورت گرفت، موانع مثلثی باعث تلفات بسیاری از نیروهای خودی شدند، در کربلای ۵ نیز موانع هلالی یا نونی شکل قد علم کردند که شکستن آنها نگرانیهایی را برای فرماندهان به دنبال داشت. شکل این موانع به صورت یک نون بزرگ بود که محیط داخلیاش با مین و سیم خاردار پوشانده شده بود. عراقیها نیز روی نوار نونیها در ارتفاعی پنج الی شش متری کاملاً به زمین زیر پایشان اشراف داشتند. به رغم تمامی این برتریها ساعت ۱۱:۱۵ اولین روز عملیات، علی فضلی فرمانده لشکر ۱۰ سیدالشهدا (ع) با رحیم صفوی تماس گرفت و گفت: «ما هلالی اول را پاکسازی کردیم.» یک ساعت بعد نیز با ورود تانکهای خودی به عرصه نبرد، اعلام شد دشمن از منطقه پنج ضلعی عقبنشینی کرده است.
پاتکهای پیدرپی
به رغم غافلگیری اولیه دشمن، از روز دوم که مرحله دوم عملیات نیز بود، دشمن هوشیاری خود را به دست آورد و پاتکهای سنگینش را به اجرا گذاشت. با روشنایی هوا دشمن بیش از ۲۰ بار به پاتک اقدام کرد. از این لحظه به بعد جنگ برای تصرف مناطق عملیاتی به وجبها و مترها منوط شد. چهار روز اول عملیات بسیار تعیینکننده و بالطبع شدید بود. چنانچه هزار و ۵۰۰ نفر از رزمندگان در همین چهار روز به شهادت رسیدند.
با پاتکها و فشار مداوم دشمن، عملیات طولانی شد و جنگ ارادهها رخ داد. نیروهای دو طرف در یکی از شدیدترین درگیریها در طول دفاع مقدس اراده و استقامت یکدیگر را به چالش کشیدند. نهایتاً شدت درگیریها در روز هفتم باعث شد باز تعداد دیگری از سربازان دشمن تسلیم شوند. حتی ورود لشکر زبده گارد ریاست جمهوری عراق نیز مفید واقع نشد و رفتهرفته بعثیها از بازپسگیری مناطقی که رزمندگان به تصرف درآورده بودند ناامید شدند. اما روز هشتم بعثیها از توان بالای تسلیحاتی خود بهره بردند و سعی کردند با بمباران شدید هوایی، شکست نیروی زمینیشان را جبران کنند.
نبرد در غرب نهر جاسم
تا پایان روز هشتم عملیات، رزمندگان به شرق نهر جاسم رسیدند. دشمن هم که در طول این هشت روز از عقب راندن رزمندگان ناامید شده بود، به غرب نهر جاسم پناه برد. عملیات برای تصرف این منطقه از روز ۲۹ دی ماه آغاز شد، اما عراقیها برای حفظ این منطقه اصرار عجیبی نشان دادند. حتی حدود ۱۰۰ یگان خود را از مناطق دیگر آزاد ساختند و به منطقه درگیری وارد کردند که باعث شد درگیری برای تصرف سرپل نهر جاسم تا ۷ بهمن ماه ادامه یابد که نهایتاً به دلیل مشکلاتی که جبهه خودی در پدافند هوایی، کمبود آتش خودی و مشکلات مهندسی و زرهی داشت، حفظ منطقه سرپل غرب نهر جاسم و توسعه آن امکانپذیر نشد.
کربلای ۵ تا سوم اسفندماه ادامه یافت و ۷۵ کیلومتر از منطقه با ارزش شرق بصره به تصرف رزمندگان درآمد. این عملیات مملو از حماسه آفرینی رزمندگانی بود که اراده و ایمانشان دژهای عظیم شرق بصره را در هم کوبید. در پایان بخشی از کتاب را تقدیم حضورتان میکنیم: «در غرب کانال ماهی، فرماندهان نیز همپای رزمندگان حماسه آفریدند. فرماندهان لشکرهای ۴۱ ثارالله، ۲۵ کربلا و ۲۷ محمدرسول الله (ص) در یک نوار باریک که فاصله سنگر فرماندهیشان از خط اول درگیری، ۱۰۰ متر هم نمیشد زیر تیر مستقیم تانکها و گلوله باران بسیار شدید دشمن، عملیات را هدایت میکردند. همین فرماندهان با این همه رشادت، در برابر حماسهآفرینی رزمندگان بسیجی و پاسدار سر تعظیم فرود میآوردند.»
گزارش از: علیرضا محمدی
این مطلب نخستین بار در روزنامه جوان منتشر شده است.