دیرگاهی است حدودا از دهه هفتاد به عنوان یک معلم بر تئوری اصلاح و تحول در آموزش و پرورش پافشار و پی گیرم.، تازهترین نگارش به تاریخ ۲۴ مرداد ۹۶ برمی گردد با عنوان "
آموزش وپرورش وضرورت اصلاحات ساختاری" که در آنجا تاکید شد: "آموزش و پرورش ناگزیر از تحول و اصلاح ساختاری و کوچک سازی و چابک سازی است، میبایست مبتنی بر مطالعات تطبیقی این نهاد به اصل ماموریت خود یعنی تعلیم و تربیت برگردد."
و گفته شد: "تحول ساختاری یعنی پایان دادن به"اتحادجماهیر" پراکنده آموزش و پرورش".
این روزها زمزمههایی از کوچک سازی و چابک سازی به گوش میرسد، هرچند تغییرات ساختاری مقدمهای برای تحولات محتوایی و ماموریتی میباشد، ولی این مقدمه میتواند نویدبخش تحولات و اصلاحات محتوایی باشد.
یکی از این سبک سازیها که اخیرا مطرح شده، "ادغام دفتر وزارتی و مرکزاطلاع رسانی" میباشد.
این موضوع مثل هر اتفاق دیگری قاعدتا نیازمند دقت نظر و دوراندیشی است. نگارنده در ابتدای امر نسبت به این ادغام به دلایلی خوشبین هستم: یکی از مشکلات اداری تنش ها و اصطکاک بین مدیران بوده که دو دفتر مذکور از آنجایی که زیرمجموعه وزیر میباشند، معمولا از شدت بیشتری برخوردار بوده و در هر دورهای با شدت و ضعف وجود داشته که موجب تداخل، موازی کاری و کندی کارها میشد!
و ازطرفی اگر این ادغام با دید کارشناسی قوی صورت بگیرد، نه تنها موجب تضعیف روابط عمومی نمیگردد بلکه به جهت اینکه دفتر وزارتی معمولا یک قدم به وزیر نزدیکتر میباشد، لاجرم موجب قوت بیشتر روابط عمومی میگردد.
کم شدن فاصله روابط عمومی به وزیر موجب استحکام بیشتر جایگاه آن میشود، البته مشروط بر اینکه در ساختار و چیدمان پست ها ضعیف دیده نشود و رویکرد تخصصی آن لحاظ گردد.
اگر اینگونه نباشد عمل پیوند با موفقیت صورت نمیگیرد و در درازمدت موجب پس زدگی اعضای پیوندی خواهد شد. برای دستیابی به این مهم تذکر چند نکته ضروری مینماید: تغییر و اصلاح در نهایت آرامش و حوصله باشد، برخورداری از نظر و تجارب صاحب نظران و تجربه دیگر دستگاهها، و حتما کارگروهی که متولی این موضوع میباشد به ترکیب کردن پست ها و ماموریتهای همسان آنها به نحوی بپردازد که از حالت صوری و نیمه استقلال بیرون بیاید و به عبارتی پیوند و در هم تنیدگی ساختار به نحوی باشد که مخل امور تخصصی نباشد تا در درازمدت بی نتیجه و عقیم نماند.
*کارشناس روابط عمومی و مسائل آموزش و پرورش