با فروش بلیتهای جشنواره ملی فیلم فجر، در حالی بازار سیاه برای این بلیتها شکل گرفته که این رویداد در خوشبینانهترین حالت ممکن، میزبان کسری از یک درصد مردم ایران خواهد بود؛ اما آیا اساساً باید جشنواره فیلم فجر، میزبان طیف وسیعتری از مردم باشد یا به استانداردهای مرسوم جشنوارههای فیلم بازگردد و نمایشهایی کمتر از انگشتان یک دست برای هر فیلم داشته باشد؟!
به گزارش «تابناک»؛ نزدیک به صدهزار بلیت سی و هفتمین جشنواره فیلم فجر در کمتر از ده دقیقه ابتدایی روز یکشنبه، سی ام بهمن ماه به فروش رفت و در ادامه نیز تأکید شد ممکن است ظرفیت فروش بلیت حضوری در صف سینماها ـ که یکی از سنتهای عجیب جشنواره فیلم فجر است ـ از طریق سامانه ارائه و صفهای تماشاگران جشنواره به کل برچیده شود. در نگاه اول فروش صدهزار بلیت به منزله مشارکت بالای مردم در مهمترین رویداد فرهنگی کشور تعبیر میشود اما با قدری مداقه میتوان پی برد که چنین نیست.
نزدیک به صد هزار بلیت جشنواره در سریهای یازده تایی به فروش رفته است. اگر همه مردم از حق خرید چهار سری بلیت استفاده کرده باشند، در برآورد بدبیانه جمعیتی کمتر از 2500 نفر از مردم عادی به تماشای فیلمها در سالنهای سینما مینشینند! اما اگر برآوردی خوشبینانه داشته باشیم و تصور کنیم با هر یک از صدهزار بلیت فروخته شده، یک نفر به جشنواره میآید و هیچ شخصی از دو بلیت جشنواره استفاده نکند، در بهترین برآورد، همان 100 هزار نفر، معادل 12.3 دهم از یک درصد جمعیت ایران تماشاگر جشنواره خواهند بود.
در واقع مهمترین رویداد فرهنگی کشورمان، میزبان نزدیک یک دهم درصد جمعت ایران است و این برای جشنواره ملی فجر که همواره توسط برخی به عنوان نماد جشن انقلاب معرفی میشود، قابل تأمل است. البته شاید اشتباه از همین تعریف بیاید، چون اگر با جشن روبه رو باشیم، باید نمایش فیلمهای جشنواره برای یک نوبت در تمامی سالنهای سینما باشد و همه سالنهای سینما و طیف به مراتب وسیعتری از مردم بتوانند فیلمها را تماشا کنند؛ اما چنین نیست و با وجود به کار بردن لفظ جشن برای این جشنواره، تعداد مخاطبان جشنواره (در صورت حضور صدهزار تماشاگر در ازای صدهزار بلیت) در خوشبینانه ترین حالت، در حد تعداد تماشاگران نمایش بینوایان است!
یکی از دلایل شکل گیری بازار سیاه نیز همین موضوع است که با جشنواره ملی فیلم فجر به عنوان یک رویداد تخصصی با وجه عمومی برخورد میشود و با فروش صدهزار بلیت، قرار است به همه مردم امکان تماشای فیلمها داده شود، ولی با توجه به آنکه این ظرفیتِ محدود پاسخگوی عموم نیست، خواسته یا ناخواسته بازار سیاه شکل میگیرد و بلیت جشنواره به چند برابر قیمت اصلی خرید و فروش میشود.
از سوی دیگر اگر قرار باشد جشنواره استاندارد و شبیه دیگر جشنوارهها برگزار شود، باید تعداد نمایشهای آن کمتر از انگشتان یک دست باشد. در بیشتر جشنوارههای معتبر، حداکثر تعداد نمایش هر فیلم سه نوبت است و اساساً فیلمسازان اجازه نمایش بیش از سه نوبت را نمیدهند؛ اما در جشنواره فیلم فجر اوضاع فرق میکند و با احتساب سینمای هنرمندان و سینمای رسانهها، فیلمها مجموعاً دست کم بیست نوبت به نمایش درمیآیند و این آمار به جز نمایش فیلمها در شهرستانهاست.
در واقع جشنواره فیلم فجر نه به شکل «جشن» و با مشارکت طیف وسیعی از مردم برگزار می شود و نه به شکل «جشنواره» در قالب سه اکران برای هر فیلم. ما با اجرای یک مدل شترمرغی مواجه هستیم که هم میخواهد «جشنواره» باشد و هم «جشن». این وضعیت قاعدتاً نمیتواند تداوم یابد و مسئولان دورههای بعدی جشنواره ـ که انتظار میرود دارای تخصص و شجاعت کافی باشند ـ باید تصمیم بگیرند قصد برگزاری جشن با تماشاگر میلیونی برای مجموع اکرانها را دارند یا قصدشان برگزاری جشنواره با سه اکران است؟